کتاب تقسیم محمدرضا حدادپور جهرمی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب تقسیم

کتاب تقسیم

انتشارات:انتشارات حداد
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۲از ۵۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تقسیم

کتاب الکترونیکی «تقسیم» نوشتهٔ «محمدرضا حدادپور جهرمی» از سوی نشر حداد منتشر شده است. این اثر روایتی داستانی و مستندگونه از تجربهٔ یک جوان ایرانی به نام «بابک» است که پس از وقایع اعتراضی سال ۱۴۰۱ ایران، ناچار به فرار از کشور و پناهندگی در ترکیه می‌شود. نویسنده با نگاهی جزئی‌نگر و روایتی نزدیک به واقعیت، فرازونشیب‌های مهاجرت، زندگی پناهجویان و فضای امنیتی و اجتماعی پس از اعتراضات را به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تقسیم اثر محمدرضا حدادپور جهرمی

کتاب «تقسیم» به قلم «محمدرضا حدادپور جهرمی» اثری داستانی با ساختاری روایی و مستندنگارانه است که در بستر حوادث معاصر ایران، به‌ویژه پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱، شکل گرفته است. «محمدرضا حدادپور جهرمی» در این کتاب، داستان فرار و پناهندگی یک جوان معترض را روایت می‌کند که در پی فشارهای امنیتی و خطر دستگیری راهی ترکیه می‌شود. روایت کتاب از زاویهٔ دید شخصیت اصلی و با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، ترس‌ها، امیدها و روابط انسانی در شرایط بحرانی پیش می‌رود.

کتاب «تقسیم» با بهره‌گیری از دیالوگ‌های زنده و توصیف‌های ملموس، فضای کمپ‌های پناهجویی، روابط میان پناهجویان، مأموران امنیتی و واسطه‌ها را به‌گونه‌ای بازنمایی می‌کند که خواننده را با واقعیت‌های تلخ و پیچیدهٔ مهاجرت و پناهندگی روبه‌رو می‌سازد. ساختار کتاب به‌صورت روایتی پیوسته و با فصل‌بندی‌های کوتاه و متوالی است که هر بخش زاویه‌ای تازه از ماجرا را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

خلاصه داستان تقسیم

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان «تقسیم» با فرار «بابک»، جوانی اهل تبریز، از مرز ماکو آغاز می‌شود. او که به‌دلیل شرکت در اعتراضات و آتش‌زدن یک مرکز دولتی تحت‌تعقیب است، با کمک واسطه‌ها و راه‌بلدها تلاش می‌کند از ایران خارج شود. در مسیر عبور از مرز، با خطرات طبیعی، سگ‌های نگهبان و گروه‌های قاچاقچی مواجه می‌شود و پس از دستگیری و شکنجه توسط افراد ناشناس، به‌سختی جان سالم به‌در می‌برد. بابک پس از عبور از مرز و ورود به ترکیه، با واقعیت‌های تلخ زندگی پناهجویان روبه‌رو می‌شود: بی‌پناهی، بی‌اعتمادی، دزدی، ناامنی و روابط پیچیده با واسطه‌ها و قاچاقچیان انسان. او مدتی در کمپ پناهجویان زندگی می‌کند و با شخصیت‌هایی چون «آذر»، «آبتین» و «هاکان» آشنا می‌شود که هرکدام نقشی در سرنوشتش دارند.

روایت کتاب، هم‌زمان با پیگیری نیروهای امنیتی ایران و شبکه‌های اطلاعاتی، به بازنمایی فضای امنیتی و کنترل شدید بر پناهجویان ایرانی در خارج از کشور می‌پردازد. در بخش‌هایی از داستان، «بابک» با مشکلات هویتی، دلتنگی برای خانواده و تردید دربارهٔ آینده دست‌وپنجه نرم می‌کند. او در تلاش برای یافتن امنیت و هویت تازه، ناچار به پذیرش قواعد سخت و گاه بی‌رحمانهٔ زندگی پناهجویی می‌شود. روایت کتاب با نمایش جزئیات زندگی در کمپ، روابط انسانی و آسیب‌های اجتماعی تصویری چندلایه از مهاجرت اجباری و پیامدهای آن ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب تقسیم را بخوانیم؟

این کتاب با روایتی نزدیک به واقعیت، تجربهٔ مهاجرت اجباری و پناهندگی را از زاویه‌ای انسانی و ملموس به تصویر کشیده است. «تقسیم» نه‌تنها به فرازونشیب‌های زندگی پناهجویان ایرانی در ترکیه می‌پردازد، بلکه فضای امنیتی و اجتماعی پس از اعتراضات را نیز بازتاب می‌دهد. اثر حاضر، با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، روابط انسانی و چالش‌های هویتی، مخاطب را با واقعیت‌های کمتردیده‌شدهٔ مهاجرت و پناهندگی آشنا می‌کند. مطالعهٔ این کتاب می‌تواند درک عمیق‌تری از وضعیت پناهجویان، سازوکارهای امنیتی و تأثیرات روانی و اجتماعی مهاجرت اجباری به‌دست دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ «تقسیم» برای علاقه‌مندان به ادبیات معاصر، روایت‌های اجتماعی، موضوعات مهاجرت و پناهندگی و همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت واقعیت‌های پس از اعتراضات و فضای امنیتی ایران را دارند، مناسب است. این کتاب به‌ویژه به پژوهشگران علوم اجتماعی، فعالان حقوق بشر و کسانی که با مسائل مهاجرت و پناهجویان سروکار دارند توصیه می‌شود.

درباره محمدرضا حدادپور جهرمی

حجت‌الاسلام والمسلمین «محمدرضا حدادپور جهرمی»، متولد ۱۳۶۳ در شهر جهرم، از طلاب و اساتید شناخته‌شدهٔ حوزهٔ علمیهٔ این شهر است. او با تلفیق دغدغه‌های دینی، انقلابی و تاریخی آثاری داستانی خلق کرده که بر پایهٔ تحقیق و مستندات واقعی شکل گرفته‌اند. از شناخته‌شده‌ترین آثار او می‌توان به کتاب‌های «شَمعون جنی»، «حیفا» و «حیفا ۲» اشاره کرد؛ آثاری که در ژانر مستند-داستانی نوشته شده‌اند و به اتفاقات واقعی با زبان روایت داستانی می‌پردازند.

«حدادپور جهرمی» که تحصیلات حوزوی دارد، در حال حاضر علاوه‌بر تدریس، معاونت پژوهشی حوزهٔ علمیهٔ جهرم را نیز برعهده دارد. مسیر نویسندگی او از انتشار دل‌نوشته‌ها و یادداشت‌های شخصی‌اش در کانال تلگرامی «دل‌نوشته‌های یک طلبه» آغاز شد؛ جایی که خیلی زود توجه علاقه‌مندان به ادبیات انقلابی و مذهبی را جلب کرد. این کانال اکنون با همین عنوان در پیام‌رسان ایتا نیز فعال است.

تا امروز بیش از ۲۰ عنوان از آثار «حدادپور» منتشر شده‌ است. او که در ابتدا بر موضوعات مذهبی و انقلابی متمرکز بود، در سال‌های اخیر تمرکز خود را به موضوعات امنیتی و جاسوسی معطوف کرده است. او برای دسترسی راحت‌تر به کتاب‌هایش، وبسایتی نیز راه‌اندازی کرده که امکان خرید مستقیم آثار را برای مخاطبان فراهم می‌کند. به گفتهٔ او، در روزگاری که زمان مردم برای مراجعه به کتاب‌فروشی‌ها محدود شده، این وبسایت می‌تواند نقش تسهیل‌گر ارتباط میان نویسنده و مخاطب را ایفا کند.

«محمدرضا حدادپور جهرمی» با نثری صریح و روایتی پرکشش، توانسته مخاطبان جوان علاقه‌مند به فرهنگ مقاومت و روایت‌های مستند را جذب کند و به یکی از چهره‌های مؤثر در ادبیات دینی و انقلابی معاصر تبدیل شود.

«تب مژگان»، «کف خیابون»، «نه»، «اردیبهشت»، «همهٔ نوکرها»، «چرا شیعه هستم؟»، «کرونا +»، «ماقبل‌الشهاده»، «زیتون»، «کارتابل»، «یکی مثل همه»، «آخرین تابوت»، «دفترچهٔ نیم‌سوختهٔ یک تکفیری»، «پسر نوح»، «حجرهٔ پریا» و... از دیگر آثار این نویسنده هستند.

بخشی از کتاب تقسیم

«آبتین دو سه تا گوشی روی میز داشت، اما دست کرد داخل جیبش و یک گوشی دیگر درآورد و روشنش کرد و رمزش را زد و گرفت جلوی بابک و گفت: «تا من و آذر می‌ریم دستامون رو می‌شوییم و برمی‌گردیم با خانواده‌ت حال‌واحوال کن. ببین... اصلاً نگران نباش. این خط ماهواره‌ایه و نه می‌تونن ردّت رو بگیرن و نه برای خانواده‌ت داستان می‌شه. با خیال راحت باهاشون حرف بزن. کد ایران هم ۰۰۹۸ هست. اولش بزن ۰۰۹۸ و بعد کد شهرتون بگیر و بعدش هم شماره تلفن خونه‌تون. تا ما برمی‌گردیم راحت باش و اصلاً فکر خرج و طولانی شدنش و این چیزها هم نباش. پاشو آذر. پاشو بریم دستامون رو بشوییم و برگردیم.»

بابک که دهانش از این‌همه محبت و انسانیت باز مانده بود دیگر نتوانست تعارف و مخالفت کند و گوشی را گرفت. اولش تردید داشت که تماس بگیرد یا نه. کمی با خودش کلنجار رفت. اما بالاخره تصمیم گرفت تماس بگیرد. تماس گرفت و حدود یک ربع مفصل با مادرش و خواهرش حرف زد.

از لابه‌لای سیم‌ها و فرکانس‌ها که عبور کنیم، در وزارت اطلاعات که چترشان روی سر بابک بود، سه نفر در یک اتاق نشسته بودند و در حال گوش دادن به مکالمهٔ بابک و خانواده‌اش بودند.»

نظرات کاربران

ema
۱۴۰۳/۰۸/۳۰

وااای این کتاب خیلی جالب بود، یادمه وقتی تو کانالش پارت گذاری می کرد هر شب می‌خوندمش و تا شب بعد که دوباره پارت بذاره پدرم در می‌اومد😂😑 داستان یه جورایی نشون میده چی شد که تو سال ۱۴۰۱ فتنه ایجاد

- بیشتر
مشکات ۱۳۱۴
۱۴۰۳/۰۷/۱۹

جذاب و پر کشش کتاب های آقای حداد پور را فقط سرگرم شدن نیس هدف اصلی بصیرت افزایی و آگاهی بخشی است

کاربر ۴۶۶۳۸۹۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۳

با خواندن این کتاب اطلاعات خوبی از جنبش زن زندگی آزادی و برپاکنندگانش بدست میارین

Fateme
۱۴۰۳/۰۵/۱۰

اولین کتابی بود که از آقای حدادپور خوندم و باعث شد تا کارهای دیگه ایشون رو بخونم.

رضا بهاری مست
۱۴۰۳/۰۹/۰۳

کتاب بسیار خوبی است وقتی وقایع این کتاب را با ساختار های کانال فیلم و سریال تلویزیونی و تلگرامی بررسی می کنیم می بینیم دشمن چگونه با یک موضوع می تواند آرامش روانی جامعه را به خطر بیندازد

حانیه
۱۴۰۴/۰۳/۱۶

واقعا کتاب های اقای جهرمی بدن . ادمو از کارو زندگی میندازه من معمولا هرکتاب رو روزی ۱۰ صفحه نهایت ۲۰ صفحه میخونم اما کناب های ایشون رو هروقت شروع کردم نتونستم کنار بزارم تا تموم شه. فوق العاده ترین بود

- بیشتر
سیدسجّاد
۱۴۰۳/۱۱/۰۳

داستانی مهیج و جذاب از فداکاری سربازان گمنام امام زمان (عج) قبل از اغتشاشات ۱۴۰۱ تا شروع این اغتشاشات.❤️ خسته نباشید به سربازان گمنام🙃🙏

hosein
۱۴۰۳/۱۰/۰۱

در زمینه دشمن شناسی عالی

Mir Hadi Mousavi
۱۴۰۳/۰۹/۰۳

مثل همه ی آثار آقای حداد پور شیرین و روان بودند طوری که کل کتاب را در عرض یه روز میتوان خواند.

مهربانو
۱۴۰۴/۰۵/۱۳

خوندنش باعث‌میشه خیلی از ابهامات ذهنی آدم برطرف بشه

بریده‌هایی از کتاب

شاپور که در حال باز کردن زیپ چمدان بود گفت: «برگردیم پیش مادرم احساست بهتر می‌شه؟! روزی صد بار به‌خاطرِ زخم‌زبون‌هاش گریه کنی بهتر می‌شی؟!»
mohammad_alipour
صدرا موتور را رها کرد و موتور با سرعت وحشتناکی به پژو خورد. صدرا هم بعداز این‌که خوب روی زمین غلتید به‌طرفِ گاردریل کنار بزرگ‌راه پرت شد. هرکسی این صحنه و هنرنمایی صدرا را دید با صدای بلند یک وای کشیدند! محمد که چشمانش صد تا شده بود رفت روی خط صدرا و گفت: «زنده‌ای تو؟!» صدرا همان‌طورکه روی زمین و کنار گاردریل افتاده بود گفت: «آره آقا. پاشم دعوا کنم یا بمیرم مثلاً؟» محمد گفت: «خدا نکنه بمیری. شیر مادرت حلالت.
mohammad_alipour
محمد: «روشن می‌کنم. چی شده؟» مجید: «گزارش شده که یه دختر خانم در مقر پلیس امنیت اخلاق از دنیا رفته!» محمد: «بسم‌الله. شروع شد. پلن سه!» مجید: «منظورتون از پلن سه متوجه نمی‌شم!» محمد: «هیچی. مشخصاتش رو می‌گی؟» مجید: «دختر... کورد... اهل سنت!» محمد: «نگفتم؟! پلن سه! و به‌زودی نفرات و قربانیان بعدی...» محمد همین‌طورکه داشت سیستمش را روشن می‌کرد پرسید: «نام و نام‌خانوادگی؟» مجید گفت: «خانم مهسا امینی!»
mohammad_alipour

حجم

۲۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۲۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان