کتاب عشق و جنگ
معرفی کتاب عشق و جنگ
کتاب عشق و جنگ نوشتهٔ ملیسا د. لا. کروز و ترجمهٔ ناهید کبریا است. انتشارات آراسبان این رمان خارجی را منتشر کرده است.
درباره کتاب عشق و جنگ
کتاب عشق و جنگ رمانی خارجی نوشتهٔ ملیسا د. لا. کروز است. نویسنده در این رمان داستان زندگی «الیزابت» و «الکس» را روایت کرده است. در زمان جنگ میان انگلستان و آمریکا الکس برای خدمت به کشورش و به دست آوردن مقامی که در شأن خانوادهٔ الیزابت دختر «ژنرال اسکایلر» باشد، تلاش میکند. الیزابت مدت را در در انتظار میگذراند تا الکس برگردد. الکس به الیزابت قول داده بود که وکیلی موفق شود و زندگی مرفهای را رای او فراهم کند. آیا الکس مفق میشود به وعدههایش عمل کند؟ آیا آن دو میتوانند زندگی خود را به خوبی در کنار هم بسازند؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب عشق و جنگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ایرانی و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عشق و جنگ
«درواقع جامها مثل همهٔ چیزهای دیگری که آنها برای خانه خریده بودند، دزدی بود. ولی وقتی تو شش اتاق بزرگ داری که باید مبلهاش کنی و غذا را به قیمت بازار سیاه بخری و به اینها اجارهٔ خانه هم اضافه شود و هیچ درآمد دیگری هم نداشته باشی، بدهیها روی هم تلنبار میشوند! کیف دستی الکس از صورتحسابهای خرید، اسناد بدهکاری و سفتههای دستفروشهای زیادی پر شده بود. خوشبختانه در سراسر جزیره شرایط دشوار بود، بنابراین خیلیها روی اعتبارشان روزگار میگذراندند و آماده بودند در موعد مقرر قرضهایشان را بپردازند. الکس میدانست که باید بهزودی مشتریانی پیدا کند وگرنه در اولین آزمون مستقل شدن از خانوادهٔ اسکایلر قبل از آنکه عملاً این آزمون شروع شده باشد، رد میشد.
الیزا تصمیم نداشت الکس را بهخاطر هزینههایش سرزنش کند. او خیلی زود دفتر وکالتش را دایر میکرد و همه برای مشاوره نزد او میآمدند. الیزا به همسرش ایمان بسیار داشت و طبع صرفهجویی الیزا هم تا آن زمان کارشان را راه میانداخت.
طبق عادت، صبح روز دومین هفتهٔ سکونتشان برای پیادهرویِ روزانه دست در دست هم از خانه خارج شدند. هوا سرد و خشک بود ولی بهطوری خوشایند با بوی دود و چوب و کمی شوریِ دریا آغشته بود. درست بعد از چند خانه در امتداد خانهٔ جدید آنها به ساختمانی خیلی بزرگ رسیدند. عمارت پالادین زیبایی با ایوانی چهارستونی که از طبقهٔ دوم بیرون زده بود. خیابان نسبتاً ساکت بود و ترددها اطراف این ساختمان متمرکز شده بود. خانهای که مردانی با ظاهر رسمی و بسیار مصمم در آن رفتوآمد میکردند و دستیاران و منشیها به دنبالشان روان بودند. تابلوی سادهٔ نصبشده روی سنگ سفید جلوی ساختمان، دلیل این همه فعالیت را توضیح میداد: «شهرداری»
الیزا به ساختمان خیره شد. از لحاظ شکوه و اندازه همطراز عمارت اربابی ون رنسلیرها بود ولی برخلاف عمارت روستایی که اطرافش را چمنزارهای وسیع و باغهای زینتی فرا میگیرد، این عمارت با ساختمانهای دیگر از کلیسای ترینیتی با برج حدوداً شصت متریاش تا خانههای شهری، مثل خانهای که الیزا و شوهرش در آن زندگی میکردند، محصور میشد.
- برای من که جایی بزرگ شدم که اطرافش رو تا چشم کار میکنه، باغ و کشتزار فرا گرفته، زندگی توی خونهای که نه تنها با ساختمانهای وابسته به شهرداری توی یه خیابونه، بلکه با اونها بلوک هم هست، قدری عجیبه، چه برسه به همسایگی با خود شهرداری.»
حجم
۳۱۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۳۱۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه