دانلود و خرید کتاب یک توهم عاشقانه ترنس راتیگان ترجمه نازی صادقی
تصویر جلد کتاب یک توهم عاشقانه

کتاب یک توهم عاشقانه

معرفی کتاب یک توهم عاشقانه

کتاب یک توهم عاشقانه نوشتهٔ ترنس راتیگان و ترجمهٔ نازی صادقی است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از نجموعهٔ «دیوار چهارم» و حاوی دو نمایشنامه‌ٔ انگلیسی.

درباره کتاب یک توهم عاشقانه

کتاب یک توهم عاشقانه دربردارندهٔ دو نمایشنامه‌ٔ انگلیسی نوشتهٔ ترنس راتیگان است که در سه پرده به رشتهٔ تحریر درآمده است. کتاب «یک توهم عاشقانه» که در سال ۱۹۵۰ نگاشته شد، شامل دو نمایشنامهٔ مجزا است؛ نمایشنامهٔ اول با همین عنوان و نمایشنامه‌ای کوتاه با عنوان «نمایش دونفره». نمایشنامهٔ یک توهم عاشقانه از تأثیر عشق‌های نافرجامِ ایام کودکی بر روح و روان افراد صحبت می‌کند. این متن نمایشی تصویری است مبهم از شخصیت زن‌بارۀ پدر نویسنده. این متن نمایشی بیش از یک سال روی صحنه بود و در سال ۱۹۵۵ فیلمی براساس آن ساخته شد با نام «مردی که زنان مو قرمز را دوست داشت». نمایشنامۀ دوم (نمایش دونفره) نوعی تک‌گویی است. زنی که شوهرش به‌تازگی از دنیا رفته با همسرِ درگذشته‌اش صحبت می‌کند.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب یک توهم عاشقانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های انگلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ترنس راتیگان

ترنس راتیگان (Terence Rattigan) در ۱۰ ژوئن سال ۱۹۱۱ در لندن به دنیا آمد. او نوهٔ «سِر ویلیام هنری راتیگان» بود؛ حقوق‌دانی که بعدها به پارلمان انگلستان پیوست. اولین موفقیت ترنس راتیگان در عرصهٔ نمایشنامه‌نویسی در سال ۱۹۳۶ با نمایش کمدی «فرانسویِ بدون اشک» نصیب او شد. بعد از آن در سال ۱۹۳۹ نمایشنامه‌ای با مضمونی جدی‌تر به نام «پس از مهمانی» (After the Dance) به رشتهٔ تحریر درآورد، اما با شروع جنگ جهانی دوم، مجال چندانی برای نگارش و جولان در عرصهٔ ادبیات باقی نماند. در جنگ جهانی دوم، در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا خدمت کرد و همین تجربه باعث شد نمایشنامهٔ «مسیر نورانی» را خلق کند. کمی بعد، او را از خدمت معاف کردند تا بتواند روی این نمایشنامه کار کند و آن را به فیلم‌نامه تبدیل کند. این فیلم در سال ۱۹۴۵ با عنوان «راهی به‌سوی ستاره‌ها» روی پرده رفت. بعد از جنگ، ترنس راتیگان به نوشتن نمایشنامه در دو ژانر کمدی و درام ادامه داد و کم‌کم نامش در مقام نمایشنامه‌نویسی موفق مطرح شد. موفق‌ترین نمایشنامه‌های او عبارتند از «پسر خانوادهٔ وینزلو» (۱۹۴۶)، «اسکندر مقدونی» (۱۹۴۸)، «انتخاب» (۱۹۵۲) و «میز شمارهٔ هفت» (۱۹۵۴). راتیگان در سال ۱۹۷۷ در همیلتون برمودا و در ۶۶سالگی بر اثر سرطان استخوان درگذشت. خاکستر او در مقبرهٔٔ خانوادگی خاندان راتیگان در آرامستان کنزال گرین نگهداری می‌شود. از او حدود ۳۰ نمایشنامه و ۲۰ فیلم‌نامه باقی مانده است. برخی از نمایشنامه‌های او در زمان حیاتش و با همکاری خودش به فیلم‌نامه تبدیل شد.

بخشی از کتاب یک توهم عاشقانه

«دنیس به‌طرف صندلی مارک می‌رود. مارک سرش را بالا می‌آورد و به او زل می‌زند.

دنیس:پدر، می‌شه یه چیزی بگم؟

مارک در سکوت نگاهش می‌کند.

می‌دونم به من مربوط نیست؛ اما واقعاً، راستش، فکر می‌کنم دارین اشتباه می‌کنین که می‌خواین قید دیپلمات شدن رو بزنین. (با خلوص تمام) دقیقاً می‌دونم چه احساسی دارین و باهاتون همدردی می‌کنم، واقعاً می‌گم. اما تا حالا هیچ‌وقت شغلی به این عالی‌ای نداشتین، درسته؟ واقعاً به‌نظرم بدجور حیفه که قیدش رو بزنین.

مارک همچنان پاسخی نمی‌دهد. به‌نظر می‌رسد کمی جا خورده است.

می‌شه با هم شام بخوریم، پدر؟

مارک:تا جایی که یادمه می‌خواستی با اورسلا کالپپر شام بخوری.

دنیس:درسته. اون رو می‌ذارم واسه یه وقت دیگه. ناراحت نمی‌شه. بیاین، پدر.

مارک:من هم یه کاری دارم آخه.

دنیس:نمی‌شه انجامش ندین؟ می‌گم یه کاری کنیم. توی باشگاه من شام بخوریم. غذاهای چندان خاصی نداره، ولی می‌تونیم اونجا بدون مزاحمت و راحت صحبت کنیم. الان می‌پرم می‌رم پایین به اورسلا توضیح بدم. می‌آین دیگه، نه؟

سکوت می‌شود.

مارک:نمی‌دونم، دنیس. نمی‌دونم. شاید نیام.

دنیس:(با خوشحالی) خب، به‌هرحال، قرار شام با اورسلا رو می‌ذارم واسه بعد. یه لحظه بیشتر طول نمی‌کشه. (می‌رود.)

اسکار، که بدون هیچ حرکتی صحنهٔ مقابلش را تماشا کرده است، به مارک نگاهی می‌اندازد. مارک نگاهش را پاسخ می‌دهد. سپس با تأمل از جا بلند می‌شود و به‌سمت سالن می‌رود. یک ثانیه بعد با کلاه، دستکش و اورکت مجدداً ظاهر می‌شود. اسکار کمکش می‌کند اورکتش را به تن کند، همچنان در سکوت. مارک آرام به‌سمت سالن می‌رود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۰۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۱۲,۹۰۰
۷۰%
تومان