کتاب مسیر نورانی
معرفی کتاب مسیر نورانی
کتاب مسیر نورانی نوشتۀ ترنس راتیگان با ترجمۀ سمیرانیک نوروزی در نشر قطره به چاپ رسیده است. این نمایشنامه در میانۀ جنگ جهانی دوم و در سالن نشیمن هتل فالکون در میلچِستِر، لینکُلن شایر روایت میشود جایی که تعدادی از خلبانهای انگلیسی با همسران و معشوقههایشان دیدار میکنند.
درباره کتاب مسیر نورانی
مسیر نورانی در قالب نمایشنامه، قصۀ بیم و امید است، قصهٔ عشقهای بیفرجام، قصهٔ تصمیمهای سخت انسانها در بزنگاههای زندگی و البته قصهٔ جنگ. داستان در سالن نشیمن هتلی در منطقهای در شرق انگلستان رخ میدهد. زمان جنگ جهانی دوم است و تعدادی از خلبانان انگلیسی در این هتل اقامت دارند. راتیگان که در زمان جنگ در نیروی هوایی انگلستان خدمت میکرد، با مهارت و دقت بسیار حالوهوای این مردان و همسران یا معشوقههایشان را بیان میکند و با طرح روایتی ساده در چهارچوب یک نمایشنامه، خواننده را به روزگار جنگ و فرازونشیب آن دوران میبرد.
نمایشنامه ۳ پرده دارد:
پردهٔ اول
شنبه، حوالی شش عصر
پردهٔ دوم
صحنهٔ اول: حدود سه ساعت بعد
صحنهٔ دوم: صبح یکشنبه، ساعت حدوداً پنج و سی دقیقه
پردهٔ سوم
یکشنبه، حولوحوش ظهر
مکان نمایشنامه: سالن نشیمن هتل فالکون در میلچِستِر، لینکُلن شایر
زمان نمایشنامه: جنگ جهانی دوم
شخصیتهای نمایشنامه عبارتاند از:
کُنتس اسکریکزِوِنسکی (دوریس)
پیتر کایل
خانم اوکس
گروهبان میلر (داستی)
پِرسی
کُنت اسکریکزوِنسکی، افسر پرواز
گراهام، ستوان پرواز (تدی)
پاتریشیا وارن (خانم گراهام)
خانم میلر (مائودی)
فرمانده سوانسِن (فرمانده پرواز)
سرجوخه جونز (ویگی)
خواندن کتاب مسیر نورانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره ترنس راتیگان
ترنس راتیگان ۱۰ ژوئن ۱۹۱۱، در سات کنزینگتون، لندن به دنیا آمد. اجدادش پروتستان و ایرلندی بودند. او برادر بزرگتری به نام برایان داشت. ترنس و برایان نوههای سِر ویلیام هنری راتیگان حقوقدان بودند که بعدها به پارلمان انگلستان پیوست.
اولین موفقیت راتیگان در عرصۀ نمایشنامهنویسی در ۱۹۳۶ با نمایش کمدی آموزش فرانسوی بدون اشک نصیب او شد. بعد از آن در ۱۹۳۹، نمایشنامهای را با مضمون جدیتر به نام پس از مهمانی به رشتهٔ تحریر درآورد؛ اما با شروع جنگ جهانی دوم، مجال چندانی برای نگارش و جولان در عرصهٔ ادبیات باقی نماند.
راتیگان در جنگ جهانی دوم، در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا خدمت کرد و همین تجربه باعث شد نمایش مسیر نورانی را خلق کند. کمی بعد، او را از خدمت معاف کردند تا بتواند روی متن این نمایش کار کند و آن را به فیلمنامه تبدیل کند. این فیلم در ۱۹۴۵ با عنوان راهی بهسوی ستارهها روی پرده رفت.
بعد از جنگ، راتیگان به نوشتن نمایش در ۲ ژانر کمدی و درام ادامه داد و کمکم نامش در مقام نمایشنامهنویسی موفق مطرح شد. موفقترین نمایشنامههای او عبارتاند از:
پسر خانوادهٔ وینزلو (۱۹۴۶)، اسکندر مقدونی (۱۹۴۸)، انتخاب (۱۹۵۲) و میز شمارۀ هفت (۱۹۵۴).
راتیگان در ۱۹۷۷، در همیلتون، برمودا در ۶۶سالگی، بر اثر سرطان استخوان درگذشت. خاکستر او در مقبرهٔ خانوادگی خاندان راتیگان در آرامستان کنزال گرین نگهداری میشود.
از او حدود ۳۰ نمایشنامه و ۲۰ فیلمنامه باقی مانده است. برخی از نمایشنامههای او در زمان حیاتش و با همکاری خودش به فیلمنامه تبدیل شدند.
بخشی از کتاب مسیر نورانی
«سالن نشیمن هتل فالکون، میلچِستِر، لینکُلن شایر
سمت چپ در پایین صحنه، دری قرار دارد که روی آن نوشته شده است: بار. سمت چپ در بالای صحنه، پیشخوانی طاقدار قرار دارد و روی آن نوشته شده: پذیرش. پشت پذیرش، دری هست با علامت «ورود ممنوع». عقب هتل، سمت چپ، دری بادبزنی به جاده منتهی میشود. پنجرههای بزرگ و منحنی در عقب صحنه و چند صندلی برای نشستن کنار پنجرهها. پلکان و نیمطبقهٔ کوچکی سمت راست دیده میشود. این نیمطبقه دالانی در دیوار سمت چپش دارد. در پایین صحنه، فضای کافه تعبیه شده است. در دیوار سمت راست سالن نشیمن هتل، شومینهای به چشم میخورد.
هنگامی که پرده بالا میرود، تنها کسی که در سالن نشیمن دیده میشود، کُنتس اسکریکزِوِنسکی (دوریس) است، زنی حدوداً سیساله که لباسهایی ناهماهنگ به تن دارد. کمی فربه است،٬روی مبل راحتی بزرگی خوابیده و یک جلد از مجلهٔ اِوریبادی روی دامنش باز است. کنارش رادیو قرار دارد که در فواصل مختلفی صدای گویندههای رادیو بیبیسی از آن به گوش میرسد.
پیتر کایل، مردی که حدود سیوپنج سال دارد، با لباسهایی معقول و موقر، از جاده بهسوی هتل میآید. وارد میشود. چمدانی بهدست دارد. اطرافش را میپاید. بهسوی میز پذیرش میرود و زنگ کوچک پذیرش را به صدا درمیآورد. انگارنهانگار، دوباره زنگ را میزند. دوریس بیدار میشود.
دوریس: (صدا میزند.) خانم اوکس!
خانم اوکس از دفترش بیرون میآید، همانجا که روی درش علامت «ورود ممنوع» قرار دارد. او قدبلند، میانسال با چهرهای تکیده است.
خانم اوکس: برای یه نفر یا دو نفر؟
پیتر: یهنفره.
خانم اوکس: متأسفم. مقدور نیست.
پیتر: اوه.
سکوت فضا با صدای رادیو بیبیسی شکسته میشود و صدای گوینده در فضا میپیچد.
گوینده سلام، به نیروهای مسلح کشورمون! دور دنیا در هشتاد روز! نمایش رمان...
دوریس دستگاه را خاموش میکند. خانم اوکس دیگر توجهی به پیتر نمیکند، از پشت پیشخوان بیرون میآید و استکانهای چای را در سینی جمع میکند.»
حجم
۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۸۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه