دانلود و خرید کتاب زندگی در حقیقت فاطمه قاسمی
تصویر جلد کتاب زندگی در حقیقت

کتاب زندگی در حقیقت

معرفی کتاب زندگی در حقیقت

زندگی در حقیقت کتابی درباره حقیقت زندگی نوشته فاطمه قاسمی است که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است.

درباره کتاب زندگی در حقیقت

 این کتاب شامل نوشته‌ها و قطعات ادبی و انگیزشی نویسنده درباره حقیقت زندگی بشری است.

هر بار کتابی را می‌خوانیم با کلمات و نمادهایی روبه‌رو می‌شویم که ما را با یکی از حکایت‌های دنیا آشنا می‌کنند. همۀ حکایت‌ها نیز در عمق وجودشان، داستانی واحد را روایت می‌کنند؛ اما آیا کلمات و نمادها می‌توانند دنیای انسان‌ها را کامل توصیف کنند؟!

این کتاب‌ها، گفته‌های حبس‌شده در سینه نویسندگانشان را آزاد می‌کنند؛ فریاد و بغض‌هایی که در چنبره‌های سکوت خفه و مچاله شده‌اند.

این کتاب‌ها، تنها داستانی را روایت می‌کنند... اما ناگفته‌ها چه می‌شوند؟!

ناگفته‌ها را در کدامین کتاب زندگی می‌توان نوشت؟!

شاید هم نوشتنی نباشند!

شاید خودشان خوب می‌دانند که کجا لب به سخن بگشایند!

ناگفته‌هایی که حقیقتی اصیل درونشان پرسه می‌زند و در خاموشی، سخن می‌گوید!

ناگفته‌هایی که درک می‌شوند؛ اما در هیچ کلام و کتاب و روایتی نمی‌توان توصیف‌شان کرد. ناگفته‌هایی که خود، آواز حق و حقیقت‌اند.

در خط‌به‌خط این کتاب، گوشم به ناگفته‌هایی است که صدایشان در میان برگ‌های سفید دفترم، طنین افکنده‌اند:

خوب که گوش بسپاریم، صدای دل‌نشینشان را می‌توان شنید و به جان سپرد؛ صدایی که پشت تک‌تک کلمه‌ها پنهان شده‌اند. پس فقط به کلمات ننگرید... که اگر چنین شود، اصل و حقیقت را از دست خواهید داد؛‌زیرا هر کلمۀ کتاب، سایه‌ای است از حقیقت که پوششی بر زیبایی او است. کلماتی که فقط نمادی از حقیقت هستند و بی‌توجه به حقیقتِ نهانِ درونشان، در جانت پایدار نمی‌مانند و خیلی ساده فراموش می‌شوند. حقیقتِ پشتِ کلمات را که ببینی، در جان و قلبت می‌نشیند و در سکوت، برایت آواز می‌خواند؛ آوازی که فراموش‌شدنی نیست.

 خواندن کتاب زندگی در حقیقت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 دوست‌داران کتاب‌های انگیزشی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب زندگی در حقیقت 

قضاوت‌های ما، بزرگ‌ترین مانع برای تجربه مستی و شگفتی هستند.

معمولاً ما با رفتارهای آشکارِ هر انسان و پدیده‌ای، افراد و زندگی را قضاوت می‌کنیم؛ قضاوتِ زیبا و زشت. آن‌هم به‌غلط؛ زیرا غرق عالم ظاهر و مادی هستیم.

سپس با رفتارهای ناآشکارشان، به حقیقت معنای نهفته در آن‌ها، آن‌هم کمی از اندکِ آن، پی می‌بریم. گاهی هم پی نمی‌بریم و در خاموشیِ خود، زندگی... نه!... مُردگی می‌کنیم.

شاید مردگی هم تعبیر درستی نباشد، چون در مردگی نیز می‌توان زندگی را یافت، اما در این خاموشی، حتی سایه‌ای از زندگی هم دیده نمی‌شود.

ما به این اخلاق خو گرفته‌ایم که طبق عادت‌ها و دانش‌هایمان عمل کنیم و حتی گاهی، آن‌گونه که دوست داریم، باور کنیم، نه آن‌گونه که هست.

قضاوت و تشخیص ما از زشتی و زیبایی چیست؟

حقیقت همیشه در لباس زیبایی ظاهر نمی‌شود، گاهی خود را در لباس زشتی نشان می‌دهد که طعم تلخی هم دارد. زیبایی، رؤیای زشتی است و هر رؤیایی، ندای قلبی. هر ندایی، رازی از رازهای مخفی است و هر رازی، کلام حقیقت. هر کلامی، تجلی نور است و هر نوری، از انوار حقیقت... و حقیقت، فی‌نفسه زیبا است.

آنچه ما را از درک حقیقت دور می‌سازد، باورهای خلق‌شده توسط خودمان است.

خالق بمان! زیرا حقیقت تو، خلقت و خلق کردن است، اما ساخته‌هایت را خراب کن تا داشته‌هایت را ببینی که به‌حق؛ پر از زیبایی است.

گاهی زیبایی، ندای زشتی را می‌شنود، مخفیانه با او هم‌کلام می‌شود، لحظه‌ای به او فرصت زیبا شدن می‌دهد و با هم در نورِ حقیقت، عاشقانه می‌رقصند. این‌گونه است که حقیقت در لباس زشتی هم متجلی می‌شود و تلخی آن در این است که آن‌دو، همیشه با ساز ما نمی‌رقصند.

اصلاً قضاوت چیست و چه می‌کند؟!

همه ما انسان‌ها در هر ملاقاتی با وصف و قضاوت افراد یا اتفاقات زندگی،‌به‌وضوح و با زبان و جوارحمان در حال معرفی «خود» هستیم. هر انسانی به همین سادگی خودش را به دنیا معرفی می‌کند.

ما هر لحظه در حال اعلام اعمال و نیت‌هایمان هستیم؛ زیرا هر لحظه دنیا از ما سؤال می‌پرسد که تو کیستی؟! ما نیز دقیق و موشکافانه، خود را به تمام عالم و آدم معرفی می‌کنیم؛

آن‌هم با آینه زلال و شفاف دیگران. ما مدام در حال گزارشِ خودمان و نمایش زندگی‌مان هستیم.

هیچ‌کس و هیچ‌چیز از دیگری پوشیده نیست. تنها پوشش ما، بی‌خبری ما است. اگر به این امر واقف باشیم و آگاه؛ جرئت یک‌کلام صحبت و قضاوت درباره دیگران را نخواهیم داشت. با هر قضاوت در مورد دیگران، از ارزشمندی خود می‌کاهیم، چراکه هیچ انسانی از وجود ما خارج نیست و هر انسانی با قضاوت دیگری، در حال رونمایی از خود است. هرکسی در تلاش است که زیباترینِ خودش باشد و این زیبایی‌ها، در نگاه هرکسی متفاوت است. قرار نیست که همۀ زیبایی‌ها شبیه به هم باشند. قرار نیست گل رُز شبیه گل نرگس باشد و این تفاوت به‌خاطر رازی است که در پشتِ رویشِ این گل‌ها نهفته است؛ رازی که فقط رُز می‌داند و نرگس!

زیبایی در وجود همۀ موجودات، تجلی‌های مختلفی دارد. پس هر رفتاری و هر کاری، غایت زیبایی آن شخص در همان لحظه است. زیبایی را بنگریم، نه حدواندازه آن را!

زیبایی در هرکسی، در حد و ظرفیت آن شخص متجلی می‌شود، نه کمتر و نه بیشتر؛ زیرا «وجود حقیقت» نمی‌تواند نقص داشته باشد و حقیقت در هر لحظه، تمام و کمال است.

اگر زیبایی آن را ندیدیم، مشکل از دیدگان ما است، نه تجلی زیبایی.

این زیبایی، کلامی برای گفتن ندارد

زیبایی، تو را به کلام وا‌می‌دارد

زیبایی، تو را به کلام وانمی‌دارد،

زیبایی، کلام سکوت را به تو می‌آموزد

زیبایی، حرکت نمی‌کند

زیبایی، راز حرکت در سکون را به تو می‌آموزد

زیبایی، به تو خانه‌ای نمی‌دهد

زیبایی، خود خانه‌ات می‌شود

در حقیقت هر لحظه، با قضاوت دیگران و تحقیر و توهین‌هایمان، در حال قضاوت خود و مجازات و توهین به خود هستیم؛ که صادق‌ترین قاضی و سرسخت‌ترین مجازات‌کننده خودمانیم. از طرفی قضاوت‌های ما نیز پوچ و بی‌اساس است، زیرا ما هیچ‌کس را نمی‌شناسیم، فقط باورهایی در موردشان داریم و باور هم تصویری است که ساختۀ ذهن ما است و این تصاویر، تمامیت و حقیقت آن‌ها نیست.

پس بدانیم با چه نگاهی می‌نگریم و با چه جرئتی قضاوت می‌کنیم و چه ارزشی به خود می‌دهیم.

انتخاب پاسخ این سؤال‌ها، چگونگی هدایت و سطح ما را در مسیر واحدِ زندگی روشن و شفاف می‌کند.

مهدی
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

به نظر من فقط بازی با کلمات بود . چیزی که الان بسیار زیاد است

حجم

۱۴۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۱۴۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان