کتاب علم ما به عالم خارج
معرفی کتاب علم ما به عالم خارج
کتاب علم ما به عالم خارج نوشتهٔ برتراند راسل و ترجمهٔ منوچهر بزرگمهر است. انتشارات جامی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «فلسفه» و در باب یکی از مباحث اساسی فلسفهٔ مدرن.
درباره کتاب علم ما به عالم خارج
برتراند راسل کتاب علم ما به عالم خارج را به این منظور نوشته که اصول جدید منطقی و ریاضی خود را بر عالم خارج اطلاق نموده و منطبق سازد و در این کار مرهون راهنمایی اندیشمندی به نام «وایتهد» است. نتیجهٔ این اطلاق و انطباق این است که اجزای صغیرهٔ موضوع بحث علم فیزیک به منزلهٔ «ترکیبات عقلی» و اعتبارات نفسالامری است که ذهن از بسائط حسّیه واقعیه میسازد و متعلقات حقیقی حس همان بسائط حسّیه است که غیر قائم به ذهن و مادی صرف و جزء مقومات واقعی ماده به شمار میرود. در خطابههایی که در این کتاب آمده ماهیت و ظرفیت و محدودیت روش «منطقی ـ تحلیلی» به وسیله ارائه امثال و موارد بیان شده است. راسل در طی تحقیقات خود هر روز بیش از پیش اطمینان پیدا میکرد که این روش دارای صراحت و تحصل تام است و با سهولت به صورت قواعد و اصول مختصر و مفید درمیآید و برای کسب معرفت علمی عینی در تمام شعب فلسفه کفایت میکند. برای فهم بهتر بخشی از آرای فلسفی راسل، اثر حاضر را بخوانید. این کتاب در هشت فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «تمایلات معاصر»، «منطق به عنوان حقیقت و ذات فلسفه»، «علم ما به عالم خارج»، «عالم فیزیک و عالم حس»، «نظریه اتّصال یا پیوستگی»، «بحث تاریخی درباره مسأله عدم تناهی»، «نظریه مثبت عدم تناهی» و «در مفهوم علت و رابطه آن».
خواندن کتاب علم ما به عالم خارج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و علاقهمندان به آرای برتراند راسل پیشنهاد میکنیم.
درباره برتراند راسل
برتراند راسل در ۱۸ می ۱۸۷۲ به دنیا آمد و در ۲ فوریهٔ ۱۹۷۰ درگذشت. او فیلسوف، منطق دان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات و فعال صلحطلب انگلیسی بود که در قرن بیستم زندگی میکرد. راسل در آغاز جوانی به مطالعهٔ آثاری از «پرسی بیش شلی» روی آورد که این امر مسیر زندگی او را تغییر داد؛ سپس به کالج ترینیتی در کمبریج رفت و در ریاضیات و فلسفه تحصیل کرد. او در سال ۱۹۰۱ «پارادوکس راسل» را کشف کرد و ۷ سال بعد به عضویت انجمن سلطنتی علوم بریتانیا درآمد. راسل در طول جنگ جهانی اول بهدلیل مبارزات ضدجنگ از دانشگاه اخراج و زندانی شد. او یکی از فیلسوفان پیشتاز قرن بیستم محسوب میشود و «جنبش مخالفت با آرمانگرایی» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. از برتراند راسل همراه با «گوتلوب فرگه» و «لودویگ ویتگنشتاین» بهعنوان بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی یاد میشود. او در سال ۱۹۵۰ بهپاس «آثار متعدد در حمایت از نوع دوستی و آزادی اندیشه»، برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. کتاب «در ستایش بطالت» یکی از آثار مکتوب اوست.
بخشی از کتاب علم ما به عالم خارج
«مسألهای که با کشف مقادیر اصم ایجاد شد، به مرور زمان یکی از مهمترین و دامنهدارترین مشکلات و موانعی گردید که در راه مساعی ذهن بشر برای فهم عالم قرار گرفته است. این مسأله ثابت نمود که اندازهگیری عددی دقیق طول خطوط، محتاج به علمی است به مراتب مشکلتر و پیشرفتهتر از علم حسابی که پیشینیان در اختیار داشتهاند. بنابراین، درصدد برآمدند که علم هندسه را براساس جدیدی بگذارند که امکان اندازهگیری عددی به اطلاق عام در آن مفروض نشده باشد واین تجدید نظر را چنانکه در هندسه اقلیدس میتوان دید با نهایت مهارت و کمال دقت منطقی انجام دادند. اما ریاضیون جدید تحت تأثیر اصول هندسه دکارت دوباره به امکان اندازهگیری عددی عام و مطلق برگشتهاند و حدود علم حساب را از جهتی به همین منظور توسعه دادهاند تا شامل «اعداد اصم» یعنی اعدادی که نسبت طول خطوط را ولو قابل اندازهگیری نباشد، نیز بیان نماید. لیکن هرچند اعداد اصم مدتهاست مورد استعمال داشته فقط در سالهای اخیر تعریف منطقی مقنّعی از آن به عمل آمده است. این تعریفات صورت اولیه و بدیهی اشکالی را که فیثاغوریان بدان مبتلا بودند حل میکند، اما صور دیگری از این اشکال باقی میماند که باید مورد بررسی قرار گیرد و همین صور اخیرالذکر است که مسئله عدم تناهی را به صورت محض و خالص آن پیش میآورد.
چنانکه دیدیم با قبول این نظر که طول مرکب از خطوط است، وجود مقادیر اصم ثابت میدارد که هر طول متناهی باید حاوی تعدادی نامتناهی از نقاط باشد. به عبارت دیگر هرگاه نقطهها را یکی یکی برداریم هر قدر این عمل را ادامه بدهیم نقطهها به پایان نخواهد رسید. پس عده نقاط قابل شمارش نیست، زیرا شمارش عملی است که اشیاء را یکان یکان احصاءمیکند. خاصیت شمارشناپذیری از خواص سلسلهها یا مجموعههای نامتناهی و منشأ بسیاری کیفیات غریبه آنهاست و غرابت آنها به حدی است که تا این اواخر آنها را جزو محالات و تناقضات منطقی میدانستند. بسیاری از فلاسفه از زینون گرفته تا برگسون نظریات مابعدطبیعی خود را بر اساس فرض امتناع مجموعههای لایتناهی استوار ساختهاند، اما اشکالات مطلب همان بود که زینون گفته بود و چیز تازهای به آن اضافه نشد تا زمان انتشار کتاب کوچک «بولهتزانو» موسوم به «مشکل عدم تناهی» که در سال ۸-۱۸۴۷ نوشته شده و در سال ۱۸۵۱ پس از فوت او منتشر گردیده است. کلیه مساعی سایرین در فاصله این دو تاریخ قابل اغماض است، ولی حل قطعی آن به دستور گئورگ کانتور انجام گرفت که کتاب او در این باره به سال ۱۸۸۲ منتشر شده است»
حجم
۲۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۳۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه