کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی
معرفی کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی
کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی نوشتهٔ فضل الشهادی و ترجمهٔ سهند سلطاندوست است. نشر مرکز این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی
کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی مروری است بر تفکرات فلسفی در باب موسیقی نزد مهمترین متفکران جهان اسلام مابین قرنهای نهم تا پانزدهم میلادی/ سوم تا نهم هجری قمری. کتاب گسترهٔ مباحثی از فیزیک صوت و زیباشناسی آن، ماهیت موسیقی، جایگاه آن در طرح کلی امور و حیات آدمی و نسبت بین موسیقی و ویژگی احساسات و رفتار بشری را دربرمیگیرد. این کتاب تأثیر تفکر یونانیان، بهویژه آرای فیثاغورث و آریستوگزنوس، را در جهان اسلام حول این موضوع پی میگیرد و هدفش ارائهٔ تبیینی به لحاظ فلسفی منسجم از تفکر نویسندگان مسلمان مدنظر، توضیح ادلهٔ محوری ایشان و ارزیابی انتقادی از مشی فکریشان است. مؤلف طیف وسیعی از مواد مطالعاتیِ برگرفته از منابع نسخ خطی را به کار میگیرد که بخش عمدهای از آنها پیش از این منتشر نشدهاند.
درباره نویسنده
فضل الشهادی در بیروت متولد شد و دانشآموختهٔ دکتری فلسفه از دانشگاه پرینستون و استاد فلسفهٔ دانشگاه راتگرز است. او آوازخوانی حرفهای بود و آثاری را در حوزهٔ فلسفهٔ اسلامی منتشر کرده است.
خواندن کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران پژوهش و تاریخ هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تفکرات فلسفی در باب موسیقی
«یونانیان بخش عمدهای از خط مشی فیلسوفان موسیقی در سدههای میانهٔ اسلامی را، چنانکه در مورد اکثر حوزههای دیگر در فلسفهٔ اسلامی، ترسیم کردهاند. و عمدتاً سه منبع الهام وجود دارد: (۱) فیثاغورث و فیثاغورثیانی که موسیقی (و همهٔ چیزهای دیگر) را برحسب اعداد و نسبتهای عددی تجزیه و تحلیل میکنند، به این دلیل که این امر آن علم مستحکمی را ممکن میساخت که در پی تثبیتش بودند. (۲) آریستوگزنوس۳ و مکتب او که با وجود اشتیاقی مشابه به ایجاد علمی دقیق در مطالعهٔ موسیقی، پدیدههای پایهای آن را چیزی میدانند که از طریق ادراک حسی آدمی، یعنی چیزهایی چون نغمات و فواصلِ مسموعه، تشخیصپذیر است. و (۳) افلاطون و ارسطو که تأثیر مستقیم یا غیرمستقیمشان در سراسر طیف وسیعی از انگارهها در باب بسیاری از مسائل موجود در این موضوع امتداد مییابد. برخی از نکات پرشمار این تأثیرگذاری را در جای مناسبی از بحثمان، و با تفصیل بیشتری، خاطرنشان خواهیم کرد.
تأثیر این منابع یونانی در میان فیلسوفان بخش نخست مشهود خواهد بود. انگارههای فیثاغورثی در تفکرات کندی، اخوانالصفا و کاتب به چشم میخورند. برخی دیگر از مؤلفان دستاندرکار این سنت در فصل اول ذکر میشوند. آریستوگزنوس در فارابی و ابن سینا حلول میکند. از جمله افراد دیگری که ممکن است در این دسته قرار داده شوند میتوان به ابن اکفانی، ارموی و مبارکشاه اشاره کرد که شرح مهمی بر کتاب الأدوار ارموی نوشت. افلاطون و ارسطو بر همهجا سایه میگسترند، هرچند خواهیم دید که فارابی بهویژه وامدار ارسطو است.
این وامداری به یونانیان را در بسیاری از مباحث مطرحشده، بهویژه در بخش نخست، خواهیم دید: ماهیت صوت؛ ماهیت موسیقی؛ جایگاه آن در میان علوم؛ رابطهٔ دانش نظری و کاربردی در موسیقی؛ روابط متقابل بین موسیقی، از یک سو، و امور مربوط به حساب، نجوم، علم کائنات جوّی و علمالحیات، از سوی دیگر؛ تأثیرات موسیقی بر احساسات، بر منش، بر رفتار، و بر سلامت فرد.
تفکر اسلامی بیتردید به لطف میراث یونانی خود بارور شده و غنا یافته، اما گاه این پرسش پیش میآید که تا چه حد مجال عرضاندام را برای خود باقی گذاشته است. شاید بتوان نکتهای مشابه را در خصوص تفکر اسلامی در باب موضوعات راجعبه دین اسلام بیان کرد. آن تفکر شاید «اصیلتر» بوده باشد، اما همچنان به همان روش معمولِ تفکر دینی کرانمند و مقید میشد.
چنین نیست که مؤلفان مطرحشده در بخش دوم را گریزی از همسخنی با یونانیان در کار باشد؛ چرا که اِعمال قضاوت اخلاقی در عرصهٔ هنری جزئی از میراث افلاطونی است. اما این همسخنی با تأثیر تاریخی فرق دارد. دینی نظیر اسلام، که ذاتاً جملگی جنبههای حیات آدمی را دربرمیگیرد، به خودیِ خود مایل است به سیاقی تجویزی عهدهدار مسئولیتِ مستمعِ مؤمنی باشد که در معرض چیزی قرار میگیرد که قویترین و به طور بالقوه خطیرترین قوهٔ وارد بر احساس و رفتار فرد تلقی میشود.
تفکر در باب موضوعات مرتبط با جواز شنیدن موسیقی از حیث جوهر و جنس اسلامی است، و این اعم از مورد خاصِ آن دسته از ادلهای است که بر حجّیت قرآن و حدیث متکیاند؛ چرا که موضوع شنیدن موسیقی در اسلام موضوعی دربارهٔ موسیقی جاری در زندگی به شمار میرود. بحث بیش از همه بر سر چیزی است که زندگی در راستای قرب الهی را در هر پندار و هر کرداری تشکیل میدهد. بحث بر سر پیروی از صراط مستقیم، یا فریفتگی در اثر انواع و اقسام لذات قوی دنیوی و تفریحات لغو، از جمله (برخی انواع) موسیقی، و نتیجتاً گرفتاری در گمراهی آشکار است. و مناقشه بر سر موسیقی مناقشه بر سر این است که آیا نوعی از انواع موسیقی به مقصدی معیّن منتهی میشود یا مقصدی در تعارض با آن.
جرگهٔ تنزیهی در اسلامْ شنیدن موسیقی را همچون شرکتجُستن در بازیچهها لهو و لعب میداند. همچنین دغدغهٔ خاصتری مطرح است که در تداعی شنیدن موسیقی با شرب خمر و مباشرت به عمل (نامشروع) جنسی ریشه دارد. لذتهای حاصل از شنیدن موسیقی، مباشرت به آن عمل و شرب خمر از نظر برخی، بینیاز از توضیح، به منزلهٔ اشکال مختلف هویوهوس و، از همین روی، پرخطر تلقی میشوند. هرکس به این امور تن دهد، مقهور قدرتشان و از صراط الهی منحرف میشود.
این مبحث جواز شنیدن موسیقی به دو اعتبار به فلسفهٔ موسیقی تعلق دارد. اولاً به این اعتبار که موضوع صدور حکم در خصوص رفتارها، از جمله شنیدن موسیقی، موضوعی فلسفیاخلاقی به معنای وسیع کلمه است و بخشی از دغدغهٔ فیلسوف اخلاق در مورد مسائل اخلاقی هنر را تشکیل میدهد. خاصه در مورد اسلام، بحث بر سر مسائل اخلاق دینی است. با اینحال، جا دارد اشاره کنیم که این مناقشه در اسلام در وهلهٔ اول بیشتر به «استماع» موسیقی، و کمتر به خلق یا نوازندگی آن، مربوط میشود. اساساً این تکالیف دینی و اخلاقی مستمع است که بیشتر محل بحث واقع میشود، و کمتر به موضوع سیاستگذاری عمومی برای تنظیم مستقیم مقررات هنری در جامعه برمیگردد.
ثانیاً، دغدغهٔ اخلاقی و دینی مربوط به شنیدن موسیقی مستقیماً تابع قدرت موسیقی و دغدغهٔ تأثیر آن، یا نتیجهٔ فرعی این اعتقاد است. و پیشتر گفتیم که مسئلهٔ رابطهٔ بین موسیقی، احساس، منش اخلاقی و رفتار فرد یکی از مسائلی است که از دوران باستان تاکنون محل بحث فیلسوفان بوده است.
چنانکه خواهیم دید، یگانه راه ثمربخشی که از طریق آن میتوان مسئلهٔ جواز شنیدن موسیقی را مطرح کرد در حیطهای مشخص است: کدام موسیقی و تحت چه شرایطی؟ این پرسش که آیا شنیدن موسیقی جایز است یا خیر، به صورت کلی، همانقدر بیفایده است که پرسیده شود آیا شنیدن سخنرانی جایز است یا خیر.»
حجم
۴۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۴۳۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه