کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰
معرفی کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰
کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰ نوشتهٔ ژان باتیست مولیر و ترجمهٔ داریوش مودبیان است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است. این اثر دربردارندهٔ نمایشنامههای «فضلفروش زنان مسخره»، «ازدواج اجباری»، «طبیب اجباری» و «نیرنگبازیهای اسکاپن» است.
درباره کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰
مجموعهٔ طنزآوران جهانِ نمایش، حاصل کوششها و پژوهشهای علمی و عملی ــ پنج دههٔ اخیرِ ــ یکی از پژوهندگان و دستاندرکاران راستین هنر نمایش در عرصهٔ کمدی در ایران است.
هنرِ نمایش، از روزگار دیرین، بخشی از فرهنگِ جهانیست که دور از هر رنگ و هر تعلقی میتواند ناشر اندیشههای بالا و والای انسان در میان انسانها و سرزمینهای گوناگون باشد. هنر نمایش، این رسانهٔ قدرتمند گروهی و جمعی، زبانِ جهانی گفتوگوی فرهنگها است. در این هنر طنز و کمدی جایگاه ویژهای دارد.
در تعریفی کلی، کمدی به معنای تقلید از کردار، رفتار و حتی باورهای محیط پیرامون نوع بشر برای اصلاح امور اجتماعی است، آریستوفانس ــ پدر کمدینویسی در یونان باستان ــ به طرح موضوعهای عصر خود با زبانی هجوگونه، استهزاآمیز و گاه خشن میپرداخت و پس از او کمدینویسان دوران میانه ــ رم باستان ــ (پلوتوس، ترنس و مناندر) در کمدیهای خود بیشتر زبان فراواقعیت را به کار میگیرند و به نقدِ جامعه خویش و مناسبات اجتماعی آن دوران میپرداختند. اما با دگرگونیهای فکری در دوران پس از آن و تغییر و تحول در نظام اجتماعی و سیاسی اروپا و پیشرفت علوم به ویژه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، عناصر واقعگرا چه در مضامین و چه در زبان و حتی ساختار کمدی رونق گرفت.
کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰ دربردارندهٔ نمایشنامههای «فضلفروش زنان مسخره»، «ازدواج اجباری»، «طبیب اجباری» و «نیرنگبازیهای اسکاپن» نوشتهٔ ژان باتیست مولیر است. گرچه مولیر شاعر و تراژدینویس هم بوده و آثار باارزشی هم در این زمینه دارد، اما در همۀ جهان و حتی در کشور خودش (فرانسه)، بیشتر او را بهعنوان کمدینویس و طنزآور میشناسند و نام میبرند. اینک پس از گذشت بیش از ۳۰۰ و اندی سال از درگذشت او کمدیهایش، همچنان خندهآور و منتقدانه هستند، ارزشهای نمایشی خود را حفظ کرده، خوانندگان بسیار دارند و هنوز هم در بسیاری از صحنههای بزرگ تئاتر در جهان به اجرا در میآیند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و فعالان عرصهٔ هنرهای نمایشی به خصوص دوستداران آثار طنز و کمدی پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان باتیست مولیر
ژان باتیست مولیر در سال ۱۶۲۲ میلادی به دنیا آمد و در سال ۱۶۷۳ درگذشت. وقتی ۹ساله بود، جزو پیشخدمتان ویژهٔ شاه شد. در جوانی زبان لاتین آموخت و آثار ترنس، شاعر و کمدینویس رومی قرن دوم پیش از میلاد را خواند که موجب آشنایی بیشتر او با زبان لاتین شد. مدتی به تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت و پس از آن بهعنوان وکیل دعاوی به کار پرداخت. وقتی در دربار فرانسه مشغول به کار شد، با برنامههایی نمایشی که توسط بازیگران ایتالیایی در دربار اجرا میشد، آشنا و شیفتهٔ این هنر شد. «عشق طبیب» نام یکی از آثار مولیر است که یک فارس کوتاه و سبک (Farce) به شمار میرود. پس از این اثر بود که او محبوب شد. مولیر عناصر کمیک «کمدیا دل آرته» همچون پیشخدمتان بامزه، فضلفروشان، عشاق جوان دلخسته و دختران احساساتی را گرفت و با زندگی فرانسوی انطباق داد و آثاری پدید آورد که عناوینی همانند کمدی رئالیستی یا اجتماعی یا انسانی را یدک کشیده است. در عصری که کورنی و راسین با تراژدیهای خود آن دوران را به اسم خود سند زده بودند، مولیر با کمدیهایش در کنار آن دو قرار گرفت. این دوران مقارن بود با حکومت لویی چهاردهم؛ دورانی که فرانسه نهتنها به سیاست که بر زبان و ادبیات و هنر در سراسر اروپای غربی حکمرانی میکرد؛ عصری که مولیر در مدت ۳۶ سال از یک زمین تنیس اجارهای به «کمدی فرانسه» راه یافت و در قلهٔ آن قرار گرفت تا هجو اصول اخلاقی را در دربار لویی چهاردهم دستمایهٔ آثار کمدی خودش قرار بدهد، روابط غیراخلاقی درباریان و اشراف ورشکسته، قماربازیها، حرکات جنونآمیز برای کسب جاه و مقام و عنوان، ضیافتهای باشکوه و پر زرقوبرق، خودآراییها، تملق و چاپلوسی و غیره را در کمدیهای خود بهشیوهای جذاب و واقعگرایانه به انتقاد گیرد و پوزخندی زهرآگین به اشرافیت در حال زوال و بورژوازی جاهطلبِ عصر خود بزند.
«عشاق باشکوه» یکی از نمایشنامههای کمدی مولیر است. نمایشنامهٔ «تارتوف» را ادعانامهٔ مولیر علیه فساد حاکم بر کلیسا دانستهاند. «مردمگریز» یا «میزانتروپ» به قلم او، برخورد اجتماعی و اخلاقی مولیر با جامعهٔ فرانسه در عصر لویی چهاردهم را نشان میدهد. او در «خسیس»، اقتصاد واپسگرای عصر خود را تصویر میکند. در مضحکهٔ «زنان فضلفروش» کوتهفکریهای آداب و معاشرت اشراف را نشان داده و عقاید ارتجاعی درمورد زنان را نیز در «مکتب زنان» بازگو میکند. ویژگیهای جهانی کمدیهای مولیر برآمده از این است که در زمینهٔ آثارش رگههای روانشناسی اجتماعی وجود دارد؛ توأم با سرزندگی، شادی، طراوت و قابلقبولبودن شخصیتها. در فن شناخت آثار نمایشی، آثار مولیر را «کمدی شخصیت» میگویند. مولیر وحدتهای سهگانهٔ زمان، مکان و عمل را در آثار خود رعایت کرده است.
بخشی از کتاب طنزآوران جهان نمایش ۱۰
«اسکاپن: چه انتظار دارید؟ سرنوشتش چنین مقدر کرده است.
آرگانت: آه، آه! بله، این بهترین دلیل دنیاست! میتوان همۀ جنایتهای تصورناپذیر را مرتکب شد، مردم فریبی کرد، دست به قتل و دزدی زد و دست آخر هم عذر آورد که همۀ اینها را سرنوشت مقدر کرده بوده است.
اسکاپن: خدای من، شما حرفهای مرا از سر فلسفه بافی میدانید، نه، من فقط میخواستم بگویم که او بیارادۀ خود، از سر تقدیر به این ماجرا تن داده است.
آرگانت: و اصلاً چرا به این ماجرا تن در داده است؟
اسکاپن: لابد شما میخواهید که او هم مثل شما عاقل باشد؟ جوانان جوانند و جوانی میکنند، و آنقدرها هم محتاط نیستند که جز به کار عاقلانه، به کار دیگری دست بزنند: گواه ادعای من، لئاندر ِ ما، که، برخلاف تمام پند و اندرزهای من، برخلاف تمام هشدارهای شما رفته، به نوبه خود، عملی بدتر از پسر شما انجام داده. ببینم مگر خود شما وقتی جوان بودید، در همان زمان خودتان از این سبکسریهای جوانی نکردید، هان، خیلی دلم میخواهد، راحت حرفتان را بزنید، هان؟ آن طور که شنیدهام شما در جوانی، خیلی سر و گوشتان میجنبیده، خُب، زیبا هم که بودهاید، یعنی در حال حاضر هم هستید، تو دل برو... چنانکه نگو و نپرس!... هان؟ هان؟
آرگانت: درسته، من زیبا بودم، کاملاً موافقم. من هم در جوانی برای زنها شیرین زبانی و خوش خدمتی میکردم، اما تا آنجا پیش نمیرفتم که مرتکب چنین کاری شوم که او شده.
اسکاپن: میخواستید او چه کند؟ دختر جوانی را میبیند و میخواهد در حق او مثلاً خوبی کند - این را البته از شما به ارث برده که مورد علاقۀ همۀ زنها باشد - دختر جوان به نظرش دلربا میآید. چندباری در منزل دختر و در حضور خانواده، به دیدارش رفته، با او سخنان دلنشینی میگوید، گاهی هم آههای عاشقانه میکشد، او را به شوق میآورد. دختر جوان نیز به او دل میبندد و خوشبختی خود را در وجود این مرد جوان میبیند. و البته درست هم میبنید! و اما... و اما والدین دختر، پس از غافل سازی مرد جوان و غافلگیری آن دو، اسلحه به دست، مرد جوان را مجبور میکنند دختر را به زنی بگیرد.»
حجم
۴۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۴۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه