کتاب سرگذشت معماری در ایران
معرفی کتاب سرگذشت معماری در ایران
کتاب سرگذشت معماری در ایران به قلم کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی را نشر افق منتشر کرده است. این کتاب به معرفی تاریخچهٔ معماری و فلسفهٔ ساخت بنا در ایران در طول تاریخ میپردازد.
درباره کتاب سرگذشت معماری در ایران
معماری یکی از عناصر هویتساز هر فرهنگی است که میتواند بهنحوی قدرتمندانه نمایندهٔ روح و آرمانهای یک ملت باشد و بهصورتی جدی مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد. ازآنجاکه معماری ایرانی در دورههای مختلف تاریخی، روند پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته و در هر عصر و زمانی توانسته متناسب با نیازهای روز و نیز اندیشه و سلیقهٔ ایرانی بروز و ظهور یابد، کتاب حاضر به ارائهٔ تاریخ و سرگذشتی جامع از مراحل شکلگیری و رشد و شکوفایی معماری ایرانی پرداخته و کوشیده با لحنی روان و گیرا به خواننده برای مطالعات بیشتر یاری رساند.
خواندن کتاب سرگذشت معماری در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به هنر و فرهنگ ایرانی و نیز دانشجویان و پژوهشگران رشتههای معماری و هنر از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب سرگذشت معماری در ایران
«در سرزمینهای غرب آسیا و شمال آفریقا که کانون بخشی از تمدنهای باستان و بعدها مرکز تمدن اسلامی بودهاند چهار شیوهٔ شاخص معماری شناسایی شده است. مصری، شامی، مغربی و ایرانی. قلمرو شیوهٔ ایرانی با تاریخ چندهزارسالهاش در دورههایی حتی به هند و اندونزی هم رسیده است. از مهمترین یادگارهای هر کانون تمدنی، معماری آن است؛ زیرا تغییر و تطور آن تمدن در طول زمان، باورها و اندیشههای ساکنانش، تواناییهای هنری و فنی آنها و مهمتر از همه بلندپروازیهایشان را در دورههای مختلف تاریخی به نمایش میگذارد. معماری و تمدن ایرانی از این قاعده مستثنا نیست. معماری ایرانی معماری شاخصی است که در شکلگیری و تکوین معماری جهان جایگاه مهمی داشته و در طول تاریخ روی بسیاری از معماران، هنرمندان، هنرشناسان و مورخان تأثیرگذار بوده است. در معماری ایرانی به ترتیب توالی زمانی هفت شیوه به چشم میخورد که در بسیاری از موارد مانند دانههای زنجیر بههم پیوستهاند و هر کدام از قبلیها تأثیر گرفته و روی بعدیها تأثیر گذاشته است. این شیوهها عبارتند از: پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، اصفهانی و تهرانی. این معماری - چه در دورهٔ پیش از ورود اسلام و چه پس از آن - همواره چند اصل را مد نظر داشته و رعایت کرده است. مردمواری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درونگرایی. مردمواری به معنای تناسب میان اندامها و اجزای ساختمان با اندامهای بدن انسان و توجه به نیازهای جسمی و روحی اوست. معمار ایرانی از دیرباز به این نکته توجه داشته که معماری هنری کاربردی است و باید توانایی برآورده کردن نیازهای انسان، پاسخ دادن به مسائل و تأمین آرامش و آسایش او را داشته باشد. مردمواری را در معماری ایرانی میتوان مشاهده کرد؛ بهخصوص آنجا که ابعاد و اندازهٔ فضاهایی مانند مطبخ، شبستان یا سرسرا متناسب با نیازهای انسان در نظر گرفته میشده و اجزائی مانند در، پنجره، تاقچه و رف نیز ابعاد و ارتفاعی متناسب با ابعاد بدن انسان داشتهاند. پنجرهها و روزنها با توجه به اقلیم و مکان قرارگیری بنا ابعاد مناسب و ساختار طراحیشدهای داشتهاند تا میزان کنترلشده و مشخصی از نور و آفتاب وارد فضاها شود. اصولاً پنجره و روزن برای ورود نور طبیعی به فضاهای داخلی لازم بوده اما در مناطق گرمسیر با تمهیدات گوناگون تلاش میکردهاند آفتاب کمتری به فضاهای داخلی وارد شود و در مناطق سردسیر - برعکس - تلاش میکردهاند همان حداقل آفتاب موجود را به داخل فضا بکشانند. علاوهبر اینها در بسیاری از مناطق برای جلوگیری از نفوذ زیاد گرما یا سرما، فضای بیرونی دیوارها و سقف را دو پوسته میساختهاند. یکی دیگر از اصول مهم در معماری ایرانی پرهیز از کار بیهوده و اسراف است. در ایران برخلاف بسیاری از سرزمینها، وابستگی معماری به نقاشی و حجاری و تزئینات دیگر بسیار کم است. بسیاری از چیزهایی که ظاهری تزئینی دارند و به زیبایی و جلوهٔ بنا کمک میکنند در حقیقت کاربردی منطقی دارند و حضورشان صرفاً برای جلوهگری نیست.»
حجم
۲۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۲۹٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه