کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟
معرفی کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟
کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟ نوشتهٔ اوژن یونسکو و ترجمهٔ پری صابری است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نمایشنامهای کمدی در چهار پرده که بهظاهر رئالیستی است، اما درونمایهٔ سوررئال به خود میگیرد. این نمایشنامه محتوایی تراژیک دارد که در یک قالب کمدی بیان شده است.
درباره کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟
کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟ دربردارندهٔ نمایشنامهای از اوژن یونسکو است. داستان این نمایشنامه دربارهٔ زن و شوهری است که در اتاق خواب خانهٔ خود جسدی را پیدا میکنند که نمیدانند این جسد از کجا به اتاق آنها آمده و یا چه فردی آن را درون اتاق آنها آورده است. جسد هر لحظه بزرگتر میشود، مثل بادبادکی که شخصی آن را باد میکند. به گونهای که دست و پای جسد از پنجرهها بیرون میزند. آقای «آمده» و همسرش «مادلن» بر سر اینکه چه باید با آن کرد به بحث میپردازند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی فرانسه و علاقهمندان به آثار اوژن یونسکو پیشنهاد میکنیم.
درباره اوژن یونسکو
اوژن یونسکو (Eugène Ionesco) در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس و نویسندهٔ فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. یونسکو را بارزترین نمایندهٔ تئاتر آوانگارد فرانسه میدانند. از این نویسنده، نمایشنامههای مشهور و مهمی در سراسر جهان باقی مانده است. «صندلیها» ترجمهٔ احمد کامیابی مسک/ «کرگدن» باشش ترجمهٔ متفاوت بهترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری و محمد حیاتی/ «شاه میمیرد»/ «تابلو»/ «مکبت»/ «عابر هوایی»/ «آوازخوان طاس»/ «بداههگوی آلما»/ «آمِده یا چطور از شرش خلاص شویم؟»/ «درس» ترجمهٔ داریوش مهرجویی و... . بیشتر آثار این هنرمند به پارسی ترجمه شده و مترجمان آثار او اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بودهاند. بهمن محصص نیز یکی دیگر از مترجمین آثار او بوده است. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو «کرگدنها» یا «کرگدن» نام دارد. این نمایشنامه را نخستینبار جلال آل احمد ترجمه کرد. این نمایشنامه با نام «کرگدن» بارها در ایران بر روی صحنه رفته است. از نخستین اجراهای این اثر میتوان به اجرای حمید سمندریان در سال ۱۳۵۰ و از تازهترین اجراها نیز میتوان به اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ اشاره کرد. فیلم مستندی نیز با نام کرگدنها و ناکرگدنها به کارگردانی محسن زمانی ساخته شده که به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی پرداخته است. اوژن یونسکو ۲۸ مارس ۱۹۹۴ درگذشت.
درباره پری صابری
پری صابری در سال ۱۳۱۱ در کرمانِ ایران به دنیا آمد. او کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و نویسندهای است که نشان لژیون دونور فرانسه را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرد. پس از پایان دورهٔ متوسطه برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ سینما و تئاتر به پاریس رفت. در دوران دانشجویی فیلم کوتاهی دربارهٔ یکی از رباعیات خیام ساخت که بهعنوان بهترین فیلم دانشجویی ۱۹۵۴ در فرانسه برگزیده شد. در بازگشت به ایران گروه تئاتر پازارگاد را ایجاد کرد؛ همچنین در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ مدیر فعالیتهای فوقبرنامه در دانشگاه تهران بود و تالار مولوی را در تهران تأسیس کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از ایران رفت. در این سالها نمایشنامهٔ «من از کجا، عشق از کجا» را
دربارهٔ زندگی فروغ فرخزاد نوشت و در ۱۹۸۱ در لسآنجلس اجرا کرد که بسیار موفق بود؛ سپس آن را به انگلیسی در جشنوارهٔ هنری بازیهای المپیک اجرا کرد که همچنان با استقبال مواجه شد؛ سپس تصمیم به بازگشت به ایران گرفت. در ایران ابتدا با برخوردهای خوبی مواجه نشد، اما کمکم فعالیت تئاتری خویش را از سر گرفت و نمایشهای «من به باغ عرفان» دربارهٔ زندگی سهراب سپهری و «هفت شهر عشق» را با الهام از عطار نیشابوری به صحنه برد. در پی این موفقیتها آثار دیگری را نوشته و کارگردانی کرد که بهگفتهٔ خودش نمایش «شمس پرنده» دربارهٔ مولوی از بهترین کارهایش است. «شمس پرنده» و «اسطورهٔ سیاوش» دو نمایشی است که پری صابری در تالار یونسکو در پاریس به روی صحنه برد. نشان شوالیهٔ کشور فرانسه به پری صابری داده شده است.
بخشی از کتاب آمده یا چطور از شرش خلاص شیم؟
«میدانِ تورکوی کوچک. در قسمت عقب صحنه چند پله، یک در کوچک، یک یا دو پنجرهٔ روشن، اینجا محل بار روسپیخانه است که پاتوق سربازهای آمریکایی است. صداهای کموبیش خفیفی از این محل بهگوش میرسد: موزیک جاز، صدای مرد و زن ولی تمام صداها دورتر از واقعیت بهگوش میرسد. میتوان از سایههای کسانی که در پشت پنجره میرقصند استفاده کرد. بر این مسئله نباید زیاد تأکید گذاشت. در لحظات کوتاهی این سایهها میتوانند از پشت پنجره نمایان شوند. سروصدا و موزیک که از داخل روسپیخانه خفیف بهگوش میرسد، هربار که در بهروی صحنه باز میشود تا سربازهای آمریکایی بیرون رانده شوند بهطور سرسامآوری بلند میشود و پس از بسته شدن در خاموش میشود. بالای در و پنجرهٔ این محل تابلویی با این کلمات نصب شده است: «بار روسپیخانه» شاید هم بین در و پنجره، کنار پلهها تیر چراغبرق موجود باشد. ولی بههیچوجه نباید درصدد ایجاد حالت محلهای بدنام بود. نباید این محل حالت میخانه و کاباره پیدا کند. روسپیخانه دیوارهای سفید دارد و همچنین ظاهر سنگین رنگین و معمولی. نمای این قسمت کوتاه است و قطعهٔ دیوار وسط نباید به ناچار به دلیل اجرای صحنهٔ بعدی بلند باشد... شاید پلهها بتواند در کنار درِ بار قرار بگیرند که مستقیماً بهروی صحنه باز میشود. برعکس، در سمت چپ و راست صحنه خانههای بلند چندطبقه قرار دارد. بالای دیوار کوتاه روسپیخانه قرص قمر بزرگی نمایان است. نور مهتاب صحنه را خیلی روشن میکند و با پیدا شدن آمده چون علامتی باز هم صحنه نورانیتر میشود. دستههای ستارگان و شهاب و آتشبازی مفصلاً بهچشم میخورد.
پس از شروع پردهٔ سه، مدتی طولانی صحنه و دکور خالی میماند. از محل بار صدای موزیک و سروصدای خفیف بهگوش میرسد. کرکرهٔ خانههای تاریک بسته است. ناگهان با سروصدای سرسامآوری درِ بار باز میشود و صدای آهنگ و هیاهوی غیرمتعارف تا زمانی که در باز است بهگوش میرسد و دو دست قوی شانههای یک سرباز بلندقد آمریکایی را گرفته او را از در بار بیرون میاندازد.
صدای رئیس بار: ما مست اینجا لازم نداریم: بیرون.
در بهروی سرباز آمریکایی بسته میشود. صداها کم میشود. سرباز برگشته محکم به در میکوبد.
سرباز: نه! نه! (به در میکوبد) نه... I'am not drunk
Open the door... I paid for it... (سرباز آمریکایی محکم بهدر میکوبد.)Open the door... I want to come in...»
حجم
۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
نظرات کاربران
فضای داستان یکم عجیب و غریبه مثل سایر آثار یونسکو و به صورت نمادین فضای جامعه رو نقد می کنه. جالب بود در کل