کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت
معرفی کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت
کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت نوشتهٔ حسن الجندی و ترجمهٔ عماد جعفری است. نشر صاد این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مجموعهای از داستانهای کوتاه ترسناک.
درباره کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت
کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت دربردارندهٔ هفت داستان کوتاه از در سبک ادبیات وحشت است. عنوان داستانهای این کتاب عبارت است از «جلسهٔ احضار»، «حاکم اجنّه»، «مهمانان قبرستان»، «مصاحبه با نویسندهٔ وحشت»، «صفیر شیطان»، «حشیش اصل» و «خونبازی». حسن جندی در این مجموعه مخاطب را با سنتهای ژانری ادبیات وحشت عرب آشنا کرده است. گفته شده است که شاید مهمترین ویژگی این اثر تکنیکهای روایی است که حسن جندی متناسب با پیرنگ هر داستان برای روایت آن انتخاب کرده است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ترسناک و ادبیات عرب و علاقهمندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مصاحبه با نویسنده وحشت
«به گوشهٔ اتاقم رفتم و آن کتاب کوچک را برداشتم و شروع کردم به ورقزدن تا به صفحهای رسیدم که برای رجوع آسان به آن، گوشهاش را تا زده بودم. بعد با صدای بلند شروع کردم به خواندن از روی صفحه:
«فصل احضار نگهبان ماه: دستورالعمل این فصل باید توسّط سه نفر انجام شود. نفر اوّل به حمّام میرود و دوش آبی میگیرد. بعد بدون لباس بیرون میآید و به رختخواب میرود. دو نفر دیگر ظرف بزرگی پر از آب آماده میکنند و پس از کشتن یک جاندار، سر آن را داخل ظرف فرو میبرند. بعد خون انسانی را به آن آب اضافه میکنند. سپس کاغذی حاضر کرده و روی آن مینویسند: "تو را به حقّ... و... سوگند که دریچهٔ بین ما را بگشایی. در را بگشا تا عهدمان ابدی شود. تو بر ما حقّ حرفشنوی و اطاعت داری و ما بر تو حقّ اجرای بیچونوچرای دستوراتمان را داریم. حاکر سفهائیم...، حاکر سفهائیل...، به حقّ... سوگند او را از خواب و آرامگاهش برخیزان. آمدنت را به ما خبر ده، آمدنت را به ما خبر ده." بعد کاغذ را میسوزانند و خاکسترش را در همان ظرف آب میریزند تا داخل آن حل شود. بعدازآن، هر سه نفر باید این طلسم را در یک زمان بخوانند، طوریکه فاصلهٔ خواندن طلسم بین آنها بیشتر از سه دقیقه نشود. طلسم این است:
"ای کسی که در قبر آرمیدهای و کسی تو را بیدار نکند. ای کسی که مردگان را میخوری و کسی مانعت نشود. ای کسی که بین کشورها در حرکتی و کسی تو را نکشد. تو را سوگند دهم به عهد پسر اشکم که خواستهٔ ما را اجابت کنی. تو را سوگند دهم به عهد پسر اشکم که خواستهٔ ما را اجابت کنی. حمّال حمّال فهشیم سیفاهائیل الوحا فلاء."
بعد آن دو نفر هر منبع نوری را مسدود میکنند و دستان خود را داخل ظرف آب قرار میدهند تا کرخی دستانشان را حس کنند و نتوانند آنها را تکان دهند. نفر سوم نیز منابع نور را مسدود میکند و هفت شمع برمیافروزد و تا صبح میخوابد. هنگام صبح صدای صفیری را خواهد شنید که از دیوار برمیخیزد. بهسمت صفیر میرود و میخی در محل آن میکوبد. بعد صدای صفیر را از دیوار مجاور خواهد شنید. بر آن موضع نیز میخی میکوبد. دوباره از محلی دیگر صفیر را میشنود. پس میخی دیگر میکوبد. چون صفیرها تمام شود، میخها را با نخی بلند به هم میبندد، چشمها را بر هم میگذارد تا صدای درزدن اتاقش را بشنود. چون صدای در را بشنود، بداند که خادم در همان اتاق برای او حاضر شده است؛ اما به شکل یک حیوان است. پس باید چشمانش را ببندد و با آن خادم تکلّم نماید و هرچه شد، چشمانش را نگشاید. در پارهای از اوقات خادم بلافاصله پس از استماع صفیر حاضر شود و میخکوبیدنها و نخبستنها را احتیاجی نباشد. در چنین حالتی باید نکات امنیتی را رعایت کند؛ چشمانش را بههیچعنوان نگشاید و در حال تکلّم با خادم به او پشت کند. اما دو نفر دیگر به رختخواب میروند و به انتظار اجرای اوامری که خادم به نفر اوّل گوید، میمانند.» »
حجم
۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه