کتاب شعله در مه (جلد اول)
معرفی کتاب شعله در مه (جلد اول)
کتاب شعله در مه (جلد اول) نوشتهٔ رنی عهدیه و ترجمهٔ فائزه علیایی است. نشر ویدا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان فانتزی و تاریخی برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب شعله در مه (جلد اول)
کتاب شعله در مه (جلد اول) [Flame in the mist] یک رمان فانتزی برای نوجوانان را در بر گرفته است. داستان این رمان فانتزی که تاریخی و هیجانانگیز هم هست، در عصر ژاپنِ فئودال اتفاق میافتد. در این اثر با جهانی از احساس، افسونگری، اوهام، واقعیت و هیجان روبهرو میشوید. «ماریکو» در تمام زندگی خود میخواست چیزی فراتر از یک دختر نجیب باشد. او بهعنوان یک دختر هرگز از زندگیاش راضی نبود؛ بهویژه اکنون که با پسر امپراطور نامزد شده بود. ماریکو در راهِ رفتن به پایتخت، از یک شبیخون فرار میکند و تنها بازماندهْ خودش است؛ بنابراین تلاش میکند به جمعیت سیاهجامگان یعنی همان کسانی که به او حمله کردند، نفوذ و انگیزههای آنها را کشف کند. او نمیتواند برگردد؛ چراکه برای خانوادهاش مایهٔ ننگ خواهد بود. در لباس یک پسر، موفق میشود با «تاکدا رانمارو» و فرماندهٔ دوم و بهترین دوستش به نام «اوکامی» آشنا شود. او بهزودی متوجه میشود که حقیقت بسیار پیچیده است و شروع به زیر سؤالبردن همهٔ چیزهایی میکند که در تمام زندگیاش به آنها اعتقاد داشت. با ماریکو همراه شوید. مجموعه کتاب «شعله در مه» یک مجموعهٔ دوجلدی است که طی آن رنی عهدیه زندگی بهعنوان یک دختر در دوران فئودالی ژاپن و در میان ساموراییها را به تصویر میکشد. شما در این کتاب به دورانی وارد میشوید که تنها بهواسطهٔ جنسیت و جایگاه اجتماعی و نه شایستگی افراد، سرنوشتشان بدون اختیارشان تغییر میکرد.
خواندن کتاب شعله در مه (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان دوستدار رمان تاریخی و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شعله در مه (جلد اول)
«این قرار بود یک مراسم چای غیرمعمول باشد.
در یک مکان نامعمول. و در یک وقت غیرمعمول شب.
اما خب امپراطورِ او همیشه مرد غریبی بوده.
علیاحضرت همایونی یاموتو گِنمی، ملکهٔ وا، بهآهستگی به سمت عمارت کلاهفرنگی که از میانش میشد نمای ماه دید راه میپیمود، هر قدم سفری بود.
یک خاطره.
بسیار عصبی بود. اما بروز نمیداد. سالهای طولانی زندگی در قصر هِیان به او آموخته بود تکتک احساساتش را از دید دنیا مخفی نگه دارد.
امپراطور از او خواسته بود امشب برای نوشیدن چای به او ملحق شود.
سالها میشد که از او نخواسته بود در کاری با او مشارکت کند. سالها بود که از او نخواسته بود زیر آسمان پرستاره با هم چیزی را سهیم باشند. و عمارت کلاه فرنگی که نمای ماه را داشت یکی از جاهای مورد علاقهاش برای گذراندن یک شامگاه تابستانی گرم بود. در واقع این عمارت کلاهفرنگی خاص برای او ساخته ساخته شده بود. برای لکاتهاش، کاناکو.
گنمی توقف کرد. به سمت آستینش دست برد و یک ظرف شیشهٔ بسیار کوچک از آن بیرون کشید. یک قطره از آن زیر زبانش ریخت و نفس عمیقی کشید، و گذاشت که مزهاش در گلویش پایین رود و پخش شود. و اعصاب سوزانش را آرام کند.
سرش را بالا گرفت. و به مسیرش به سمت پایین ادامه داد. امپراطور از او خواسته بود امشب به او ملحق شود. اشتباهی رخ نداده بود.»
حجم
۳۰۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۳۰۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه