دانلود و خرید کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی اندرو کنیا ترجمه گلنار نریمانی
تصویر جلد کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی

کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی

معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی

کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی نوشتهٔ اندرو کنیا و ترجمهٔ گلنار نریمانی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ هنر را منتشر کرده است. این اثر جلد سی‌وششم از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است.

دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد مجموعه‌ای کاربردی و راهی دقیق است برای ورود به مباحث مختلف فلسفه. دانشنامه فلسفه استنفورد در چندین جلد با موضوعات مختلف منتشر شده است. دانشنامه استنفورد، اثری کاربردی است برای کسانی که می‌خواهند برای اولین‌بار با فلسفه روبه‌رو شوند. این دانشنامه موضوعات متنوع را در چندین، از زبان نویسندگان مختلف با دیدی فلسفی بررسی کرده است؛ موضوعاتی مانند پدیدار شناسی، روشنگری، تاریخ هستی، بدن‌آگاهی، احترام و...

درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی

فلسفهٔ موسیقی، مطالعهٔ پرسش‌های بنیادین دربارهٔ ماهیت موسیقی و تجربهٔ انسان از آن است. این فلسفه، همچون فلسفهٔ هر چیز دیگری، دانشی دربارهٔ حوزهٔ مورد مطالعه‌اش را پیش‌فرض می‌گیرد. بااین‌حال، برخلافِ فلسفهٔ علم، فلسفهٔ نوعی فعالیت هنری، مانند موسیقی، از آن دست است که اغلب مردم، صرفاً در نتیجهٔ این‌که عضو نوعی فرهنگ موسیقایی هستند، پیشینه‌ای قابل توجه در آن دارند. موسیقی در زندگی بسیاری از مردم نقشی محوری ایفا می‌کند. بنابراین، همانند آنچه در مورد پرسش‌های بنیادین متافیزیک و معرفت‌شناسی ملاحظه می‌شود، بسیاری از مردم می‌توانند پرسش‌های فلسفی ناشی از موسیقی را به‌سرعت دریابند و معمولاً پیش‌از مواجهه با خودِ این رشتهٔ نظری و دانشگاهی، به برخی از این پرسش‌ها اندیشیده‌اند.

اندرو کنیا در کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی بیان کرده است که موسیقی شاید آن هنری باشد که فلسفی‌ترین معماها را پیش رو می‌نهد. آثار آن، برخلاف نقاشی، اغلب چندین نمونه دارند که هیچ‌یک از آن‌ها را نمی‌توان با خودِ اثر یکی دانست. پس، این پرسش که اثر موسیقایی دقیقاً چیست، در ابتدا از پرسشی مشابه دربارهٔ آثار نقاشی، که اعیان فیزیکی صرف دارند، پیچیده‌تر و معمایی‌تر است. برخلاف بخش زیادی از ادبیات، نمونه‌های اثر در این‌جا اجراها هستند که تفسیر یا برداشتی از اثر به دست می‌دهند. با این حال، اثر را می‌توان مستقل از هر اجرایی نیز تفسیر کرد و اجراها خود قابل تفسیر هستند. توانایی آشکار موسیقی در بیان عواطف در عین این‌که به یک معنی هنری انتزاعی است، در مرکز اندیشه‌های بسیاری از فیلسوفان قرار دارد.

خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ هنر و علاقه‌مندان به حوزهٔ موسیقی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ فلسفه موسیقی

«شاید شگفت‌آور نباشد که آن‌هایی که تجربه بیانگری موسیقی را تجربه‌ای می‌دانند که بیشتر به نحو تنگاتنگی عاطفی است (مثلا، به واسطه این‌که مبتنی بر درگیری تخیلی با موسیقی است)، تمایل دارند بر این تجربه به عنوان امری که در فهم موسیقایی محوری‌تر است تأکید کنند و، بنابراین، بخش بزرگ‌تری از ارزش موسیقی را ناشی از بیانگری آن می‌شمارند. از دیگر سو، آن‌هایی که نظریه‌شان در باب تجربه بیانگری موسیقایی فاصله‌دارتر است (مثلا آن را مربوط به تشخیص تشابه می‌دانند)، در نظریه‌هایشان درباره ارزش موسیقی، وزن کمتری برای این عنصر قائل می‌شوند. در یک سر این طیف، موضعی است که هرگونه بیانگری را در موسیقی نفی می‌کند و، از این رو، نمی‌تواند ارزش موسیقی را به بیانگری آن نسبت دهد (مهم‌تر از همه Hanslick ۱۹۸۶، همچنین، بنگرید به Zangwill ۲۰۰۴). فارغ از این موضع افراطی، اغلب نظریه‌پردازان موافق‌اند که ارزش موسیقی را باید در انواع مختلف تجربه قرار داد، از جمله تجربه ویژگی‌های صرفاًموسیقایی و ویژگی‌های بیانگر؛ اختلافات ایشان اغلب درباره وزن و اهمیت نسبی این انواع گوناگون تجربه در شرحی کامل از ارزش موسیقی است.

همچون بحث میان طرفداران اصالت ساختار کلی و طرفداران اصالت زنجیره که پیش از این بیان شد، حد و درجه اختلاف نظر میان طرف‌های مختلف در این مناقشه، مشخص نیست. آن‌هایی که از ارزش بیانگری موسیقی دفاع می‌کنند به این مدعا گرایش دارند که سهم آن در ارزش کلی موسیقی چشمگیر است، اما حتی در سرحد بخشیدنِ ارزش اصلی به این ویژگی متوقف می‌شوند، و علیه ارزش عناصر صرفاًموسیقایی آثار موسیقی استدلال نمی‌آورند (۶,-Ridley ۱۹۹۵, ۱۹۲۵-۲, ۱۹۹۶b, ۱۲۴-Levinson ۱۹۸۲, ۱۹۹۲, ۲۰). در عوض، خود را با تذکر شیوه‌هایی که بیانگری می‌تواند ارزشمند باشد قانع می‌کنند. این شیوه‌ها شامل بسیاری از ویژگی‌هایی می‌شوند که پیش از این در مورد علاقه ما به گوش سپردن به موسیقی‌ای که احوال عاطفی منفی در شنونده برمی‌انگیزد به بحث گذاشته شدند. چکیده سخن این‌که واکنش‌های عاطفی‌مان به بیانگری موسیقی می‌تواند ما را قادر سازد که به شیوه‌ای «امن» از عواطفی لذت ببریم، آن‌ها را بدین شیوه بفهمیم و حتی، تا حدودی تجربه کنیم. آن‌ها می‌توانند نوعی رهایی پالایشی به ما ببخشند، و ما را توانا سازند تا وارد نوعی ارتباط و گفتگو با آهنگساز شویم یا با دیگر اعضای فرهنگ موسیقایی‌مان تبادل فکر و مشارکت داشته باشیم (Levinson ۱۹۸۲, ۱۹۹۶b, Higgins ۱۹۹۱, S. Davies ۱۹۹۴, ۲۷۱). راجر اسکروتون با تأکید بر این نکته اخیر، استدلال می‌کند که ارزش موسیقی شبه‌اخلاقی۱۰۲ است، از آن جهت که آن انواع موسیقی که فردی نسبت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد، یا آن‌هایی که در فرهنگ خاصی ارزشمند شمرده می‌شوند، «روح» آن فرد یا فرهنگ را بازتاب می‌دهند (۹۱-Scruton ۱۹۹۷, ۳۸۰؛ همچنین، بنگرید به ۶-S. Davies ۱۹۹۴, ۲۷۵). استیون دیویس (۱۲-Davies ۱۹۸۷, ۲۰۷) استدلال کرده است که علاقه و توجه به موسیقی به طور کلی، نتایج سودمندی، از جمله افزایش حساسیت عاطفی و شنیداری،۱۰۳ به همراه دارد که به عنوان نتایج گوش دادن به قطعات منفرد، ارزش درخور به آن‌ها بخشیده نمی‌شود، بلکه ما را به این سو می‌کشانند که فرهنگ موسیقایی را در کل نامناسب بشماریم (درست مثل این‌که مهربانی را به ملاحظه نتایجش در کل، ارزش بنهیم و در عین حال انگیزه‌های مؤثر برای اعمال مهرآمیز را رد کنیم).»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

حجم

۱۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان