دانلود و خرید کتاب کافه کنار سد کانر مک فرسن ترجمه کاوه بلوری
تصویر جلد کتاب کافه کنار سد

کتاب کافه کنار سد

نویسنده:کانر مک فرسن
انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کافه کنار سد

کتاب کافه کنار سد نوشتهٔ کانر مک فرسن و ترجمهٔ کاوه بلوری است. نشر نی این نمایشنامهٔ ایرلندی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «جهان نمایش» از این نشر است.

درباره کتاب کافه کنار سد

کتاب کافه کنار سد دربردارندهٔ نمایشنامه‌‌ای از کانر مک فرسن است. «جک» (پنجاه‌وچندساله)، «برندن» (سی‌وچندساله)، «جیم» (چهل‌وچندساله)، «فینبار» (نزدیک به پنجاه‌ساله) و «ولری» (سی‌وچندساله) شخصیت‌های اینمتن نمایشی هستند. رویدادهای این نمایشنامه در منطقه‌ای روستایی در ایرلند، شمال غربِ لیتریم یا اسلایگو، می‌گذرد.کانر مک فرسن این نمایشنامه را در سال ۱۹۹۷ نوشته است. این متن نمایشی برای اولین‌بار در چهارم ژوئیه ۱۹۹۷ در «The Royal Court Theater Upstairs» در لندن، انگلستان تولید شد.

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب کافه کنار سد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های ایرلندی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کافه کنار سد

«جک: تو که استفاده نمی‌کنی از اون زمین.

برندن: نه نمی‌کنم. دنگ‌وفنگش خیلی زیاده بخوای گله ببری اون بالا. ولی می‌دونم اون‌ها براش برنامه دارن. فکر و ذکرشون ماشین جدید برای شوهرشونه، می‌دونی؟

جک: اوم. ولی تو که نمی‌خوای باهاشون لج کنی؟ نمی‌خوای که ناراحت‌شون کنی، ها؟

برندن: نه اصلاً. فقط این که اِ... خب می‌دونی اون بالا جای قشنگیه. اوه، نمی‌دونم. فقط...

مکثی کوتاه.

جک: امروز از صبح این‌جا بودن؟

برندن: نه حول‌وحوشِ دو اومدن. برای ناهار رفته بودن آرمز. حرف‌هاشونو حسابی آماده کرده بودن با هم. تا نزدیک‌های چهار و نیم این‌جا بودن و بعدش دیگه رفتن.

جک: یعنی اصلاً هیچ حسِ تعلقی ندارن به اون زمین، ها؟

برندن: نه بابا. فقط یه نگاه می‌کنن و می‌گن... «اوه، بَه‌بَه...» می‌دونی که؟

می‌خندند.

چی بگم واقعاً، خنده‌داره!

جک: اوم.

برندن: تو چی، رفتی کریک؟

جک: آره اون‌جا بودم. بدوبدو تا حول‌وحوشِ یازده خودمو رسوندم، بعدش هم که هول‌هولکی رفتم برای شرط‌بندی. جیمی هم اون‌جا بود و یه سر رفتیم کافه پات سرپایی یه پیکی زدیم.

برندن: حالش چطوره؟ مامانش چطوره؟

جک: اوه. جیمی. حالا می‌آد امشب. یه موردِ فوق‌العاده به‌م معرفی کرد. نرخش یازده به چهار۲۴ بود.

برندن: پس بالأخره داری یاد می‌گیری حرف گوش کنی، ها؟

جک: اوه، آره دیگه، چی‌کار می‌شه کرد! ولی خب می‌دونی این مدت همه‌ش بدبیاری پشتِ بدبیاری، اصلاً باورت نمی‌شه. طوری داغون بودم که حاضر بودم به حرف هر ننه‌ای گوش کنم.

برندن: نه بابا! دیگه چی!

جک: اوه نه. نه نه. انصاف هم خوب چیزیه. آره. انصافاً موردِ خوبی انتخاب کرد. نمی‌دونی چقدر خوشحالم! بالأخره طلسمِ بدبیاری شکسته شد.

برندن: عجب آدمِ نارفیقی هستی بابا!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۱۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان