دانلود و خرید کتاب همه شجاعتی که یافتیم کارلی شابفسکی ترجمه فرنوش جزینی
تصویر جلد کتاب همه شجاعتی که یافتیم

کتاب همه شجاعتی که یافتیم

معرفی کتاب همه شجاعتی که یافتیم

کتاب الکترونیکی همه شجاعتی که یافتیم نوشتهٔ کارلی شابوفسکی، رمانی تاریخی است که در دوران جنگ جهانی دوم می‌گذرد. این کتاب با ترجمهٔ فرنوش جزینی در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.

درباره کتاب همه شجاعتی که یافتیم

همه شجاعتی که یافتیم با روایت داستانی از شجاعت، عشق و از‌دست‌دادن، خوانندگان را به قلب حوادث دوران جنگ جهانی دوم می‌برد و تأثیرات عمیق جنگ بر زندگی انسان‌ها را به تصویر می‌کشد. داستان کتاب حول محور ۲ شخصیت اصلی می‌چرخد:

روزالی: یک زن جوان که در طول جنگ جهانی دوم در فرانسه زندگی می‌کند. او با شجاعت و استقامت در برابر نیروهای اشغالگر نازی مقاومت می‌کند و برای حفاظت از خانواده و دوستانش به هر قیمتی تلاش می‌کند. روزالی نماد شجاعت و ایستادگی در برابر ظلم و بی‌عدالتی است.

توماس: یک سرباز آلمانی که با وجدان و اخلاقیات خود درگیر است. او با وحشت‌های جنگ روبه‌رو می‌شود و تلاش می‌کند تا در میان هرج و مرج، انسانیت خود را حفظ کند. داستان او نشان‌دهندهٔ پیچیدگی‌های روحی و اخلاقی حاکم بر فضای جنگ و تأثیرات عمیق آن بر روان انسان‌هاست.

کارلی شابوفسکی در این کتاب توانسته است فضایی ملموس و زنده از دوران جنگ جهانی دوم خلق کند. او با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره در زمان جنگ و نشان‌دادن تلاش‌های کوچک و بزرگ انسان‌ها برای بقا، داستانی پر از احساس و واقعیت‌های تلخ و شیرین را روایت می‌کند.

این کتاب نه‌تنها داستانی از عشق و فداکاری است، بلکه به بررسی موضوعاتی همچون هویت، وفاداری و معنای واقعی شجاعت می‌پردازد. شابوفسکی با شخصیت‌پردازی‌های قوی و تعمق در احساسات و افکار شخصیت‌هایش، توانسته است داستانی تأثیرگذار و به‌یادماندنی خلق کند که تا مدت‌ها در ذهن خواننده باقی می‌ماند.

کتاب همه شجاعتی که یافتیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی، به‌ویژه داستان‌های مربوط به جنگ جهانی دوم، مناسب است.

بخشی از کتاب همه شجاعتی که یافتیم

«هوگو در رختخواب خود غلتی زد و متوجه شد تنهاست. دیگر نزدیک ظهر شده بود و باید به‌سراغ نوشته‌هایش که در جای جای خانه پراکنده بود، می‌رفت.

سیگارهایش را کف زمین و کنار تخت پیدا کرد، یکی را روشن کرد و بدون این‌که لباسی بر تن کند به دفترِ کارَش رفت و مقابل پنجره بدون توجه به صفحات لوله‌شدهٔ آخرین مقاله‌اش به تماشای پرتوهای پاییزی نور خورشید بر باغ‌های زیتون و لیمویش ایستاد.

چرا سِسیل آن‌جا را ترک کرده بود؟ هوگو دلش می‌خواست کمی بیش‌تر کنارش می‌ماند. با بی‌حوصلگی پایش را به کف زمین کوبید.

از جلوی پنجره کنار رفت و شتابان شلوار و پیراهن سفیدی که از کارِ دیروز در باغ انگور خاکی شده بود را بر تن کرد. به خودش زحمت پوشیدنِ کفش را هم نداد، جریان چه بود؟ او به سرعت از خانه بیرون زد و سوار دوچرخه‌اش شد. باید سِسیل را پیدا می‌کرد. هنوز کارَش با او تمام نشده بود.

خانهٔ آجری سفیدرنگ و فرسودهٔ هوگو در ناحیهٔ کوچکی از شهر ونس واقع در امتداد سواحل شمالِ غربی فرانسه و مشرف به خلیج مربیهان بود و وقتی هوگو سوار دوچرخه می‌شد روزانه با نسیم خنک ملایم و شور مواجه می‌گشت. او نگاهی به دریا انداخت و به فکر فرو رفت؛ در آن‌سوی خلیج که به دریای سلتی می‌رسید و پس از آن هم به سواحل انگلستان چه خبر بود. او یکی دوبار به انگلستان سفر کرده و از آن لذت برده بود، گرچه زنان انگلیس همیشه ترسو بودند و بسیار بدقلق. هوگو حین دوچرخه‌سواری لبخند می‌زد؛ همیشه از چالش لذت می‌برد.

هوگو از سنگلاخ‌هایی که به ساحلی کوچک منتهی می‌شد، گذشت و شهر مقابلش ظاهر شد، درست مثل پوسایدون اسطورهٔ یونان، با همان شکوه و صلابت از میان امواج سفید و خروشان سر برآورد. به سرعت با دوچرخه گشتی دورِ دیوارهای قلعه باستیل زد و سربازان آلمانی اندکی را نادیده گرفت که خسته و در حال کشیدنِ سیگار آن دوروبر پرسه می‌زدند و توجهی به او نداشتند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۶۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان