کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول
معرفی کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول
کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول نوشتهٔ ایمان همتی است. نشر نی این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ مدرن را منتشر کرده است.
درباره کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول
ایمان همتی در کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول شرحی انتقادی از فلسفهٔ «جان مکداول» ارائه داده است. مکداول از نمایندگان اصلی فلسفهٔ تحلیلی و پساتحلیلی است و بهواسطهٔ دانش گستردهاش از تاریخ فلسفه و شناخت آرای برخی فیلسوفان قارهای همچون «گادامر»، توانسته میان فیلسوفان تحلیلی و سنت فلسفی گفتوگوهایی مهم پدید آورد و زمینهای برای طرح گفتوگوهای نقادانه میان جریانها و سنتهای گوناگون فلسفی ایجاد کند. کتاب حاضر به خواننده نشان داده است که چگونه رهیافت پساتحلیلی مکداول که پیامد چرخش زبانی است و به فروپاشی دوگانهٔ واقعیت و ارزش میانجامد، او را با مسئلهٔ نسبیانگاری روبهرو کرده است. ایمان همتی در گام بعد نشان داده است که چگونه میتوان از رهگذر انگارهٔ بازشناسی متقابل هگلی در پاسخ او به مسئلهٔ نسبیانگاری تکاملی ایجاد کرد؛ بیآنکه به نظریهپردازی متافیزیکی دچار شد.
خواندن کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زبان، واقعیت و ارزش در فلسفه مک داول
«اکنون پرسشی که باید پرسید آن است که آیا همهٔ سنتهای اخلاقی چنین سویهٔ متأملانهٔ عقلانیای دارند یا خیر؟ به این پرسش تنها میتوان با توجه به واقعیتهای تاریخی پاسخ داد و نقطهٔ کور رهیافت مکداول به اخلاق و عقلانیت دقیقاً همینجاست. او در عین تاریخی دیدن اخلاق و عقلانیت بهطور کلی، بهقدر کافی به سویهٔ تاریخی بحث نمیپردازد. یک نمونهٔ خوب برای نشان دادن این امر، بررسی نظریات اخلاقی ارسطوست. مکداول اذعان دارد که ارسطو دید انتقادی درستی نسبت به فرهنگ یونانی نداشته است (McDowell, ۲۰۰۹ (a), p. ۵۶). ازجمله میتوان به دیدگاههای ارسطو برای توجیه بردهداری و نابرابری حقوق زنان و مردان اشاره کرد. در اینجا میتوان پرسید: آیا اخلاقی بودن بردهداری وابسته به سنت است؟ یعنی آیا میتوان گفت که در شرایط و احوال خاصی بردهداری میتواند به لحاظ اخلاقی جایز دانسته شود؟ دستکم در چارچوب توضیحات مک داول نمیتوان به این پرسش پاسخ دقیقی داد. اما پرسش دقیق را باید به این صورت پرسید: آیا در جامعهای که در آن بردهداری برقرار است اساساً میان بردهداران و بردهها امکان گفتوگوی عقلانی دربارهٔ اخلاق وجود دارد؟ به نظر میرسد پاسخ منفی است. زیرا ارسطو در نظریات اخلاقیاش این نگاه را صورتبندی کرده که بردگان در چنین جامعهای فاقد توانایی اندیشهٔ عقلانی تلقی میشوند، پس خدایگانِ آنها به لحاظ اخلاقی ملزم نیستند با آنها وارد گفتوگویی عقلانی دربارهٔ اخلاقی بودن یا نبودن رابطهٔ میانشان شوند. به عبارت دیگر، این اخلاقیات امکان گفتوگوی عقلانی میان خدایگان و بردگان را از میان میبرد. پس این اخلاقیات در زمینهٔ خاصی فاقد سویهٔ عقلانی بایسته است. زیرا اساساً بردگان خودآیین تلقی نمیشوند. پس اگر امکان بازاندیشی در باورها و داوریها قوامبخش عقلانیت باشد و عقلانیت برای اخلاق ضروری باشد، نمیتوان ادعا کرد که همهٔ سنتهای اخلاقی تنها با سنجههایی درونیِ صریحشان میتوانند عقلانیت خود را تضمین کنند. به عبارت دیگر، شرایطی را که مکداول برای عقلانی بودن ذکر میکند نمیتوان در همهٔ سنتهای فرهنگی و اخلاقی بهصورت صریح یافت. پس درواقع تنها زمانی امکان گفتوگوی عقلانی درون و میان سنتها امکانپذیر میشود که اعضای آنها یکدیگر را کنشگرانی دارای توانایی اندیشهورزی عقلانی تلقی کنند. اما از آنجا که در برخی سنتهای تاریخی، بعضی اعضای جامعه فاقد این توانایی در نظر گرفته میشوند، گفتوگوی عقلانی میان آنها رخ نخواهد داد.»
حجم
۴۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۴۴۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه