دانلود و خرید کتاب کتاب مرگ جولین بارنز ترجمه مینا وکیلی‌نژاد
تصویر جلد کتاب کتاب مرگ

کتاب کتاب مرگ

نویسنده:جولین بارنز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کتاب مرگ

کتاب مرگ نوشتهٔ جولین بارنز و ترجمهٔ مینا وکیلی نژاد است. انتشارات کتاب تداعی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر در باب مسئلهٔ مرگ است.

درباره کتاب کتاب مرگ

کتاب مرگ (death) شامل قسمت‌های مختلفی است که بخشی از آن خاطره‌نویسی شخصی، بخشی بیوگرافی خاندان «رنارد» و بخشی از آن بررسی افکار بعضی از بزرگ‌ترین نویسندگان دنیا دربارهٔ مسئلهٔ مرگ و البته مرگ خود آن‌ها در طول زمان است. این نوشتار در باب پیشبینی مرگ که از مهم‌ترین آثار جولین بارنز گرفته شده، با سبک‌دلی و جدیت و حکایات مختصر و مفید او، خواننده را به گشت‌وگذاری لذت‌بخش می‌برد و درعین‌حال از افسردگی ناشی از خواندن «کتاب مرگ» جلوگیری به عمل می‌آورد. وقتی پای مرگ وسط است، آیا هرگز بهترین سناریویی در این زمینه وجود دارد؟ در این کتاب شوخ که خواننده را خلع سلاح می‌کند، جولین بارنز با وسواس بی‌پایان ما در باب مسئلهٔ مرگ روبه‌رو می‌شود. او شوخ‌طبعانه از مسئله‌ای به مسئلهٔ دیگر پریده است. جولین بارنز راهنمایی عالی برای هدایت ما در صحبت درمورد مسئلهٔ عجیب‌غریب مرگ است که همهٔ ما را به هم وصل می‌کند. این اثر خلاصه‌ای است از کتاب «چیزی برای ترسیدن وجود ندارد»که نویسنده در آن به بررسی دقیق نتیجهٔ باورنکردنی و اجتناب‌ناپذیر زندگی پرداخته است؛ همچنین بخش دیگری از این کتاب مروری است بر خاطرات خانوادهٔ بارنز که مطالب آن از اثری با عنوان «سطوح زندگی» که توصیف بسیار تأثیرگذاری است از ماجرای از دست دادن همسرش انتخاب شده است.

خواندن کتاب کتاب مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب مسئلهٔ مرگ پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جولین بارنز

جولین بارنز، نویسندهٔ انگلیسی است که در سال ۱۹۴۶ به دنیا آمده است. او در کالج مگدالن در دانشگاه آکسفورد، زبان‌های مدرن خواند و بعد از فارغ‌التحصیلی، سه سال به‌عنوان فرهنگ‌نویس با فرهنگ آکسفورد همکاری کرد. بعد از آن، مدتی در جرایدْ ریویو (مرور) می‌نوشت و ویراستاری می‌کرد و مدتی هم بر برنامه‌های تلویزیونی نقد می‌نوشت؛ تا اینکه در نهایت و پس از انتشار «مترولند» (۱۹۸۰)، به‌تدریج به نویسنده‌ای تمام‌وقت بدل شد. او علاوه بر رمان، داستان کوتاه، مموآر، ناداستان، جستارهایی در باب هنر و داستان جنایی (با اسم مستعار «دَن کاوانا») نیز نوشته است. از آثار مهم او می‌توان به «طوطی فلوبر» و «درک یک پایان» اشاره کرد. سه کتاب او با نام‌های «طوطی فلوبر» (۱۹۸۴)، «انگلیس، انگلیس» (۱۹۹۸) و «آرتور و جورج» (۲۰۰۵)، نامزد جایزهٔ من بوکر شدند و او در نهایت در سال ۲۰۱۱ با کتاب «درک یک پایان» این جایزه را از آن خود کرد. رمان کوتاه «الیزابت فینچ» یکی دیگر از آثار او است.

بخشی از کتاب کتاب مرگ

«دوباره به گلدان‌های سنگی نگاه می‌کنم. یکی کاملا خالی است، دیگری حاوی یک کاج مخروطی زرد کوتوله است، رنگی که به نظر می‌رسد قصد دارد هر ایده‌ای از زنده نگه‌داشتن خاطره را مسخره کند. این قبر با وجود نزدیکی شیر آب که باید تاحدودی مسافران در حال گذر را به آن‌جا بیاورد بیشتر از گونکورها موردبازدید قرار نگرفته‌است. متوجه می‌شوم که هنوز فضایی خالی بر روی کتاب سنگی برای ثبت چیز جدیدی وجود دارد، پس به سوی زنی که در حال آبیاری بود برمی‌گردم و از او می‌پرسم که آیا هنوز نوادگانی از رنار در روستا یا اطراف آن وجود دارد. او اینطور فکر نمی‌کند. به او یادآور می‌شوم که هیچ کسی از سال ۱۹۴۵ به آرامگاه اضافه نشده است. او پاسخ می‌دهد "بلی،" کاملا مطمئن نیستم، "من آن موقع پاریس بودم."

مهم نیست چه چیزی را در مقبره‌ات قرار دهند. در رتبه‌بندی مردگان، این تعداد ملاقات کنندگان است که محاسبه می‌شود. آیا چیزی ناراحت کننده‌تر از یک آرامگاه بدون ملاقات کننده است؟ رنار در دومین سالگرد فوت پدرش، به مردم چیتری اطلاع داده بود که مراسم دارند؛ تنها سه زن مسن از روستا حضور داشتند؛ جولیز و همسرش یک حلقهٔ سفالی براق را به آرامگاه آورده بودند. در دفترچهٔ خاطرات خود، او به این نکته اشاره کرده بود: "ما به مرده گل‌های فلزی می‌دهیم، گل‌هایی که ماندگار هستند." او در ادامه نوشته بود: "هرگز به ملاقات مرده نرفتن نسبت به این‌که بعد از یک مدت اصلا به ملاقات او نروی کمتر سنگدلانه به نظر می‌رسد." در اینجا ما در حوزهٔ اینکه "آن‌ها چه چیزی می‌خواهند" کمتر از "اگر آن‌ها می‌دانستند چه واکنشی را نشان می‌دادند؟" اطلاع داریم. اگر برادرم به آرزوی خود، یعنی آرامگاهی باغ مانند زمانی که همسرش نیز بمیرد و خانه‌اش فروخته شده باشد، برسد، چه اتفاقی برای او می‌افتد؟ چه کسی خواستار یک متخصص ارسطوشناسی است که به آهستگی به برگ و خاشاک تبدیل و تجزیه می‌شود، است؟

چیزهایی بی‌رحمانه‌تر از رها کردن یک مرده و ملاقات نکردن او وجود دارد. شما ممکن است امتیازی دائمی برای گذراندن دوران نقاهت داشته باشید و در قبال آن به شما پول داده شود، اما اگر کسی به دیدن شما نیاید، پس کسی وجود ندارد تا زمانی‌که شهرداری تصمیم بگیرد که آن امتیاز دائمی، ضرورتا به معنای دائمی بودن نیست، از شما دفاع کند. پس، حتی اینجا، ممکن است از شما بخواهند که به نفع دیگران کنار بروید، تا در نهایت از تصرف و اشغال فضا بر روی زمین دست بکشید و دست از گفتن این جمله که "من هم اینجا بودم"، بردارید.

پس در اینجا یک حقیقت منطقی ناگزیر وجود دارد. تنها مانند هر نویسنده‌ای که آخرین خواننده را دارد، هر جسدی هم آخرین ملاقات کنندهٔ خود را دارد. منظور من فردی که زمین را هنگامی‌که قبرستان برای خانه‌سازی شهرکی فروخته شده‌است حفاری می‌کند و بقایای شما را با دستگاه حفاری برمی‌دارد، نیست. منظور من خویشاند دور؛ یا، در مورد خودم، آن شاگرد درس‌خوانی (یا به عبارت دیگر، باهوش) که با خوشحالی فارغ التحصیل شده- است، کتاب دوستانی که هنوز هم با اینکه ابزارهای هوشمندتری برای انتقال داستان، تفکر و احساس، جایگزین کتاب شده‌است- کسانی که اتصالی منحصربفرد (یا ترجیحا، کاملا ستودنی) را نسبت به رمان نویس‌های فراموش‌شدهٔ دورهٔ نسخه‌های چاپی کتاب‌ها دارند- خواندن کتاب چاپی را ترجیح می‌دهند. اما آخرین ملاقات کننده تا حدودی با آخرین خواننده متفاوت است. بازدید از آرامگاه یک سرگرمی و تفریحی رقابتی نیست؛ شما پیشنهاداتی مانند معاوضهٔ تمبر ندارید. پس من باید پیشاپیش از دانشجویان خود برای داشتن سفری کوتاه ممنون باشم، و نخواهم پرسید که او واقعا در مورد کتاب‌ها، یا کتاب من، یا پاراگراف گلچین شده، یا این جمله چه فکری می‌کند. شاید، مانند رنار که برای دیدن گونکورها به مونمارتر رفته بود، آخرین ملاقات کننده من بعد از دریافت هشدار مرگ، یک لحظهٔ فیوم را از دکتر دریافت کند و با گام‌هایی سنگین در قبرستان قدم بردارد؛ که در هر صورت همدردی من را به دنبال دارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۴۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان