کتاب پرسه در تیمارستان متروک

کتاب پرسه در تیمارستان متروک نوشتۀ دن پابلوکی و ترجمۀ فریبا شیخ الاسلامی است و انتشارات نگاه آشنا آن را منتشر کرده است. کتاب پرسه در تیمارستان متروک یک داستان ترسناک و غافلگیرکننده برای نوجوانان است و می‌تواند شما را با خود به اعماق تاریکی فرو برد.

درباره کتاب پرسه در تیمارستان متروک

شخصیت اصلی رمان پرسه در تیمارستان متروک پسری به نام نیل کیدی است که به همراه خانواده‌اش برای زندگی به شهر هدسون آمده است. او شایعات بسیاری درباره‌ٔ تیمارستان گری‌لاک‌هال می‌شنود و متوجه می‌شود که در سال‌های دور مرگ‌های مرموزی در این مکان صورت گرفته است و ارواح همچنان در آن حضور دارند. این شایعات نیل را مانند هر نوجوان ماجراجوی دیگری تشویق می‌کند تا به این مکان رعب‌انگیز برود و از نزدیک ساختمان را بررسی کند. او به همراه دوست جدیدش بری راهی تیمارستان گری‌لاک‌ می‌شود و با خود چراغ قوه، باتری و دوربین می‌برد تا ماجراجویی خود را ثبت کند. نیل هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد که ماجراجویی ساده‌ٔ آن‌ها به فاجعه‌ای وحشتناک ختم شود. همه داستان‌های مربوط به تیمارستان گریلاک را شنیده‌اند. قرار بود اینجا مکانی برای تحت مراقبت قرار دادن‌ و درمان کودکان و نوجوانانی باشد که دچار اختلالات روانی بودند. اما این وسط اتفاقی رخ داد؛ چندین بیمار جوان به‌شکلی رمزآلود جان خود را از دست دادند و این اتفاق باعث تعطیلی تیمارستان شد و ساختمان رها شد تا در اعماق جنگل تاریک بپوسد. 

خواندن کتاب پرسه در تیمارستان متروک را به چه کسی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب برای نوجوانان علاقه‌مند به ماجراجویی و داستان‌های ترسناک جالب است.

درباره دن پابلوکی

دن پابلوکی در سال ۱۹۷۷ به دنیا آمده است و در حال حاضر همراه با ۲ گربه‌ و کلکسیونی از اسباب‌بازی‌های ترسناک در بروکلین زندگی می‌کند. از میان آثار او می‌توان به کودک سنگی، کابوس‌بین‌ها، مجموعه‌ٔ ۴ اسرارآمیز، تسخیر روح گابریل و ... اشاره کرد. دن پابلوکی نویسنده‌ٔ آمریکایی ژانر جنایی و وحشت است که معمولاً مخاطب داستان‌هایش نوجوانان هستند. دن پابلوکی پس از تحصیل در رشته‌‌ٔ تئاتر در دانشگاه سیراکیوز، در سراسر ایالات متحده تورهایی جهت ارائهٔ نمایش‌های مختلف برای مخاطبانش اجرا می‌کرد که همگی نیز با استقبال خوبی مواجه‌ می‌شدند. مجموعه داستان‌های او، به خصوص آن‌هایی که در مورد ارواح هستند، پرطرفدارند و به جهت سادگی متن و قابل فهم بودنشان، با استقبال خوبی مواجه می‌شوند.

بخشی از کتاب پرسه در تیمارستان متروک

««بری با سربه‌طرف در پشت سرش اشاره‌ای کرد و گفت:«ول کن تو رو خدا. تو تنها کسی نیستی که تو این ماجرا بهش سخت گذشته. بیا بریم تلویزیون ببینیم.»

نیل به دروغ جواب داد:«هیچی برای من سخت نیست. مثلاً همین شهر کاملاً برام جدیده و می‌شه کلی چیزمیز کشف کرد. من از اوناش نیستم که الکی بچرخم و بیکار بمونم.»

«پس تو فقط اومدی پیش خاله‌ها تا توی هداستون فضولی کنی؟» صدای بری او را به یاد خیابان اصلی انداخت که چند روز پیش دیده بود و خیلی هم شاوغ نبود. رودخانۀ آلوده بوی قهدۀ کهنه می‌داد، آبشار کوتاه و زردرنگی هم از روی دیوار بتنب نزدیک پل کوتاهی در کنار شهر جریان داشت. ردپای زنگ‌زدۀ قطار و ریل چوبی پوسیده درست وسط خیابانی دیده می‌شدرکه روزگاری رونق و کسب و کار در آن وجود داشت...»