دانلود و خرید کتاب هیولا محسن امیریوسفی
تصویر جلد کتاب هیولا

کتاب هیولا

معرفی کتاب هیولا

کتاب هیولا نوشتهٔ محسن امیریوسفی است. نشر چشمه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی هشت داستان کوتاه است.

درباره کتاب هیولا

محسن امیریوسفی در کتاب هیولا با ساده‌کردن وضعیت‌های پیچیده‌ٔ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، موقعیت‌هایی طنزآمیز و درعین‌حال تلخ خلق و خواننده را به تفکر و پرسش‌گری دعوت می‌کند. این اثر شامل هشت داستان کوتاه است که هر کدام قهرمانی متفاوت دارد. امیریوسفی از شخصیت‌های نمادین زیادی در این داستان‌ها استفاده کرده است. موقعیت‌هایی که این نویسنده در داستان‌های کتاب حاضر ایجاد کرده، برای ارزیابی موقعیت‌های انسان امروزی در جهان مدرن سودمند دانسته شده است. لحن امیریوسفی در این کتاب ساده و روان توصیف شده و تمامی کلمات در جای مناسب استفاده شده است. نوع عباراتی که او به کار می‌برد، موجب ایجاد تصاویر و فضاهایی ملموس در ذهن خواننده می‌شود و همین عبارات است که نگاه طنازانهٔ نویسنده را نمایان می‌کند. هشت داستان این مجموعه عبارت‌اند از «ناجی»، «نوزاد»، «دوئل در تیسفون»، «سکه‌ها»، «سه سال ابتدائی»، «قاتل»، «گارد جاویدان» و «هیولا».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب هیولا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های کوتاه اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره محسن امیریوسفی

محسن امیریوسفی در پنجم اسفند ۱۳۵۰ در آبادان به دنیا آمد و با آغاز جنگ ایران و عراق به زادگاه پدری خود یعنی خمینی‌شهر بازگشت. او در رشتهٔ ریاضی و از دانشگاه اصفهان فارغ‌التحصیل شد. امیریوسفی به‌عنوان کارگردان، سه فیلم به‌نام‌های «خواب تلخ» (۱۳۸۲)، «آتش‌کار» (۱۳۸۶) و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» (۱۳۹۱) در کارنامهٔ خود دارد. او برای نخستین فیلم خود که «خواب تلخ» نام داشت، توانست جوایز مختلفی از جشنواره‌های خارجی دریافت کند. فیلم «آتش‌کار» او توانست در سال ۲۰۰۹ میلادی در جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم «مونترآل» برندهٔ جایزهٔ نوآوری در سینما شود. مجموعه داستان «هیولا» از آثار مکتوب او است. 

بخشی از کتاب هیولا

«چشم‌های پیرمرد زن را نشناختند. جرئت پیدا کرد و چشم گرداند از نگاه تند هیولای سی و دوسالهٔ پیشِ چشمش بر روی گوش چپش. همچنان امیدوار بود همه‌چیز سوءتفاهمی بیش نباشد ولی تکه‌ای از بالای گوش پیرمرد کنده شده بود. حتی توانست جای دندان خودش را هم ببیند، آن هم پس از سی و دو سال صبر و جست‌وجو. پیرمرد ماهی توی دستش را گذاشت در چرخ‌دستی و راه افتاد از کنار یخچال ماهی‌ها برود. زن دخترش را زمین گذاشت تا برود دنبال پدرش، بعد ماهی بزرگ یخ‌زده‌ای برداشت و به طرف پیرمرد رفت. توقع نداشت بعد از این‌همه سال پیرمرد آن‌قدر خونسرد با او برخورد کند. شاید هم زن را شناخته بود اما به‌قدری حرفه‌ای بود که حتی می‌توانست لبخندی بزند و بگوید «دخترم، چیزی می‌خواستی؟»

ولی حالا بعد از سی و دو سال ماجرا داشت تمام می‌شد. احتمالاً دیگر لازم نبود روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌ها را بشمرد؛ دیگر لازم نبود از پله‌های هزار ساختمان کوفت و زهرمار بالا برود برای دادخواهی و جست‌وجو و پشت هم جواب منفی بشنود؛ دیگر لازم نبود صبح تا شب توی اینترنت بچرخد و از دوستانش کمک بخواهد تا شاید در خارج از کشور پیدایش کند؛ دیگر لازم نبود شب‌ها از خواب بپرد و شوهر و دخترش را بترساند؛ حتی شاید دیگر لازم نبود آن قرص‌های تلخش را بخورد و با روان‌شناس کودنش حرف بزند. حالا پیرمرد جلوِ رویش بود، در فروشگاهی بزرگ که تمام وسایل شکنجه درونش موجود است: گازانبر و چکش و اره و دَم‌باریک و اتو و هویه و بطری… انواع‌واقسام بطری لعنتی. این بازار مکاره بهترین اتفاق نئولیبرالیِ زندگی‌اش بود، با آن ماهی یخ‌زدهٔ عدالتش. پشت‌سر پیرمرد ایستاد. اسمش را صدا زد: «زارعی! زارعی!» هیچ‌وقت اسم واقعی‌اش را نفهمیده بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۴ صفحه

حجم

۵۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۵۰۰
۱۷,۷۵۰
۵۰%
تومان