کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری
معرفی کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری
کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری نوشتهٔ بنیاد آکسفام و ترجمهٔ سارا آهنگر است. انتشارات روزنه این کتاب را منتشر کرده است؛ گزارشی درمورد مقابله با فقر و نابرابری آموزشی در ایران.
درباره کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری
کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری (خلاصه) که چهارمین جلد از مجموعهٔ «ادبیات برابری» است، به قلم «بنیاد آکسفام و دبیرخانهٔ مقابله با فقر و نابرابری آموزشی» نوشته شده است. کتاب حاضر با مقدمهٔ این دبیرخانه آغاز شده است. در این مقدمه توضیح داده شده است که مطالب این گزارش را میتوان به سه بخش تقسیم کرد؛ چرا باید بهدنبال آموزش برابر و باکیفیت بود؟ برای تحقق این هدف (آموزش برابر و باکیفیت) چه باید کرد؟ وضعیت کنونی نابرابری در آموزش عمومی چیست؟ این مقدمه به این پرسشها در بستر جامعهٔ ایران پاسخ داده است. خلاصهکتاب حاضر درمورد وضعیت نابرابری آموزشی در ایران، شاخصهای مربوط به پیشرفت آموزشی، شاخصهای مربوط به دسترسی به آموزش، شاخصهای مربوط به ماندگاری، آموزشی که ما را از هم جدا میکند، نقش نیروهای بیرون از دولت برای تحقق این سیاستها و... سخن گفته است. بخشی به نام «خلاصه کتاب» پس از مقدمه قرار گرفته که بدنهٔ کتاب حاضر را تشکیل داده است.
خواندن کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مقابله با فقر و نابرابری آموزشی در ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قدرت آموزش در نبرد با نابرابری
«نقش نیروهای بیرون از دولت برای تحقق این سیاستها چیست؟
برای تحقق این سیاستها و سایر سیاستهایی که میتواند ما را به آموزش برابر و باکیفیت نزدیک کند، علاوه بر توصیه به دولت چه میتوان کرد؟ نیروهای مردمی که دغدغهٔ آموزش بهتر و برابر را دارند، پراکنده هستند و همچنان که خود اعتراف دارند، صدای آنها به گوش مسئولین نمیرسد. ظرفیت محدود سازمانی، مالی و انسانی در کنار پراکندگی آنها، تأثیرگذاری نیروهای مردمی را کاهش داده است. بااینوجود، مشارکت نیروهای مردمی برای بهبود نظام آموزشی عمومی، امری ضروری است و علیرغم همهٔ مشکلات و کاستیها باید به سمت تأثیرگذاری بیشتر نیروهای مردمی بر نظام آموزشی حرکت کرد. تأثیرگذاری بیشتر بر فضای سیاستگذاری، نیازمند انسجام و هماهنگی بیشتر میان نیروهای مردمی (رسانهها، دانشگاهیان، خیرین مدرسهساز، اندیشکدهها و مؤسسات مردمی) است. برای دستیابی به این انسجام میتوان راهکارهای زیر را پیشنهاد کرد:
الف. تقویت گفتگو میان نیروهای مردمی.
در امر آموزشوپرورش دیدگاههای مختلفی میان نیروهای بیرون از دولت وجود دارد. گروهی با گسترش حضور بخش خصوصی مخالفاند و گروه دیگری آن را با حقوق اولیه و انسجام اجتماعی ناسازگار میدانند، گروهی آزمونهای استاندارد و یکسان را بستر شفافیت و شرط اصلاح نظام آموزشوپرورش میدانند و گروهی آن را با اصول تعلیم و تربیت و معلممحوری ناسازگار معرفی میکنند، گروهی تنوع در کتب درسی را شرط آموزش بهتر دانسته و گروه دیگر اقتصاد آموزشوپرورش و ظرفیت اداری و اجتماعی را برای تنوع کتب درسی، نامناسب و این شعار را در بستر کنونی، زمینهساز هرجومرج در آموزش عمومی کشور میدانند. هرقدر گفتگو میان این دیدگاه بیشتر و انسجام نظری در میان نیروهای مردمی بیشتر باشد، امکان توافق بر سر امور ایجابی و قدرت تأثیرگذاری بیشتر خواهد بود. هیچگاه نمیتوان به دیدگاه واحدی دست یافت اما گفتگو ما را به نقاط مشترک نزدیک میکند.
ب. رویکرد حمایتطلبی برای اصلاح آموزشوپرورش بجای تکیه صرف به رویکرد انتقادی.
هرچند انتقاد از وضعیت موجود بخشی از فرآیند اصلاح است، اما به تنهائی کافی نیست و در مواردی هم میتواند به عادیسازی وضعیت کنونی بیانجامد. باید راهکارهای ایجابی در دستور کار قرار گیرد. این فرض همواره درست نیست که نقد وضعیت موجود به اصلاح میانجامد. نقد گاهی به عادیسازی مسئله منجر میشود و گاهی وضعیت موجود را تشدید میکند. بهطور مثال هرقدر مشکلات مدارس دولتی در رسانهها بیشتر بیان شود، احتمال دارد خانوادههای بیشتری فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی انتقال دهند و مدارس دولتی بیشتر به کانون گروههای کمدرآمد بدل شوند. راهحل، عدم انتقاد و بازنمایی دروغین وضعیت موجود هم نیست بلکه در کنار نقد، باید به راهحل اندیشید و برای اجرای آن، اقدامات ترویجی مختلفی را طراحی نمود.
ج. طراحی یک نهاد یا سازوکار برای هماهنگی بیشتر.
همانطور که نیروهای مردمی در امر ساخت مدرسه با ایجاد نهاد مجمع خیرین مدرسهساز، هماهنگی درون خود و هماهنگی با دولت را تقویت کردند، هماهنگی نیروهای مردمی برای اصلاح نظام آموزشوپرورش نیز نیازمند یک سازوکار هماهنگکننده است.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه