کتاب بازدم
معرفی کتاب بازدم
کتاب الکترونیکی «بازدم» اثری از علی سلطانی است و انتشارات ۳۶۰ درجه آن را منتشر کرده است. کتاب بازدم مجموعهای از چند داستان کوتاه است که نوقلمان در آن تمرین نوشتن کرده و استعدادهایشان را به نمایش گذاشته اند.
درباره کتاب بازدم
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
کتاب بازدم، شامل چندین داستان کوتاه میشود که خروجی کارگاه داستاننویسی زیر نظر علی سلطانی است. هدف کارگاههای داستاننویسی کشف و پرورش استعداد نویسندگی است و فرصت خوبی را برای نوقلمان و کسانی که داستان مینویسند فراهم میکند تا تمرینِ نوشتن کرده و خود را به جامعۀ ادبی معرفی کنند.
علی سلطانی در مقدمۀ کتاب بازدم نوشته است: «خواستیم مشق نوشتن کنیم، بذر رؤیاهامان جوهرِ کمرنگ قلممان بود. بذر رؤیاهامان را کاشتیم روی کاغذ، رختِ شخصیتهای خیالیمان را به تن کردیم برای زیستن در اتمسفر قصههایی که بیش از زندگی واقعی برایمان ملموس شده بودند. دیگر مرزی نبود برای جداشدن. ما آمیخته بودیم با هم. بغض کردیم، گریه کردیم، خندیدیم، فریاد کشیدیم. آری فریاد کشیدیم برای گفتن حرفهامان. هر چند کمتجربه، هر چند نوقلم، هرچند تازه ازراهرسیده اما سعی کردیم خودِ واقعیمان باشیم. سبکی تازه باشیم در بیان قصه. لحنی نو باشیم در گفتن داستان.»
خواندن کتاب بازدم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و علاقهمندان به داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازدم
«ملاحسین آقا عمرش به دنیا نبود تا نوهاش را ببیند. مادربزرگ هیچوقت نتوانست خودش را برای این چشمانتظاری و آرزو به گور بردن آقاش ببخشد، برای همین تمام تلاشش را کرده بود تا تنها فرزندش را که پس از سالها نذرونیاز به دنیا آمده بود را با همان شیوه تربیتی آقاش بلکه هم سفت و سختتر از آن تربیت کند. هر چقدر نَن جون به مادربزرگ گوشزد کرده بود اینقدر افراطی نباشد فایده نکرده بود. آقام میگفت مادربزرگ اگر مرد بود حتماً مُلای سختگیری میشد! مادرم گفته بود نَن جون از اینکه دخترش به مادرم سخت میگرفته ناراحت بوده و بارها به مادربزرگ گفته بوده که: از اون طرف بوم افتادی! اما مادربزرگ گوشش به این حرفها بدهکار نبوده! روزهای آخر، نَن جون از مادرم بهخاطر تعصبات افراطی دخترش حلالیت خواسته بود. اما چرا مادربزرگ از من حلالیت میخواست؟! در آن نور کم گیج نگاهش میکردم. با صدای لرزان از گریه ادامه داد: ببخش اینهمه سال نتونستم دوستت داشته باشم، مادر جون حلالم کن که بهجای محبت واقعی تظاهرش قسمتت شد. دستم را فشار داد و پرسید: حلالم میکنی؟»
حجم
۹۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۹۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه