دانلود و خرید کتاب صوتی مادری
معرفی کتاب صوتی مادری
کتاب صوتی مادری نوشتهٔ هلن سیمپسون و ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی و با صدای شهره روحی و فریبا فصیحی است و انتشارات کتابسرای نیک آن را منتشر کرده است.
هرکدام از کتابهای کوچک مجموعهٔ تکههای نیک گزیدهای است از اثر یا آثاری از نویسندهٔ نامدارش، حول محور موضوعی که روی جلد کتاب آمده است. بیشک متن اصلی این نویسندگان نامدار که همگی صاحب جوایز معتبر ادبی از جمله نوبل و پولیتزر هستند، خلاصه نشده، بلکه عین جملات نویسنده دربارهٔ موضوع اصلی از اثر یا آثار مختلف او گلچین شده است. این شیوهٔ گردآوری کتاب باعث شده تا بعد از خواندن گزیدههایی ازایندست، اشتیاق مخاطب برای خواندن کتاب اصلی در دل بیشتر شود.
درباره کتاب صوتی مادری
کتاب صوتی مادری تجربهای مشترک از مادری را نشان میدهد، جایی که بهرغم سختیها و مشکلات، همهچیز بسیار خالصانه است. کتاب حاضر منتخبی است از سه مجموعه داستان هلن سیمپسون به نام «قانون اساسی» و «جرج عزیز» و «هی آره، زندگیتو بکن»
عناوین داستانهای این مجموعه عبارتاند از:
عدسها و سوسنها
کافه سوسایتی
هی آره، زندگیتو بکن
هوای سنگین
یک روز صبح زود
شنیدن کتاب صوتی مادری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این داستانهای صوتی را به همهٔ مادران پیشنهاد میکنیم.
درباره هلن سیمپسون
داستانهای کوتاه هلن سیمپسون بسیار بامزه هستند و بسیار خوانده میشوند؛ او بهواسطهٔ تکتک مجموعه داستانهای کوتاهش که از ۱۹۹۰ تا به امروز هر پنج سال یکبار یکی از آنها چاپ میشود و اولینش مجموعه داستان «چهارپای عریان در یک تختخواب» است با چنین ستایشهایی مواجه شده است: «استاد معاصر داستان کوتاه» (ساندی تایمز) و «ناظر کنایهزن، مهربان و برجستهٔ وضعیت عجیب و غریب ما» (ایندیپندنت). سیمپسون در مقدمهای بر گزیدهٔ وینتِیج کلاسیک از آثارش، یک مشت درست و حسابی، به این مسئله اشاره میکند که بسیاری از داستانهایش با «مسائل مربوط به نوزادان» مرتبط است و توضیح میدهد که وقتی اولین مجموعهاش چاپ شد، در مورد این موضوع کارهای زیادی چاپ نشده بود ــ نمونهٔ دیگری از اینکه آثار او نوآورند و در عین حال در زندگی روزمره ریشه دواندهاند. او همچنین گفته است که «اینکه مردان و زنان (و کودکان) چطور کنار هم زندگی میکنند یا نمیکنند برایم بسیار جالب است».
هلن سیمپسون پیش از نوشتن اولین مجموعهٔ داستانش در مجلهٔ مُد وُگ قلم میزد و دو کتاب آشپزی هم چاپ کرده بود. او در لندن زندگی میکند و آخرین مجموعهداستانش کوکفوسترز است.
بخشی از کتاب صوتی مادری
«دوری صبح زود در آستانهٔ باغچه ایستاده بود و ستونی از هوای سرد را تو میکشید. بعد از پهن کردن ملافه و سکندریخوران گذشتن ازمیان قلوهسنگها و بدنهای خواب، آن بیرون هوای نیمهروشن ماه مارس و سرمای نعناییاش را تنفس کرد.
تنها موجودی که غیر از او آنجا بود، گربهٔ همسایه بود که با وقارِ هرزهای قرن نوزدهمی که از شبی لذتبخش برمیگردد، بالای حصار ول میگشت. این همان چیزی بود که دوری به دنبالش بود، اطمینانی گربهای از اینکه او آنجا جایی دارد. البته میتوانستید انتظار داشته باشید که مصون بمانید، ولی مطمئناً باید بخشی از وجودتان بتواند خودتان را بدون ایجاد مشکل خطاب قرار دهد. همهٔ اینها نمیتوانست قبلاً گفته شده باشد. او گربه را نگاه میکند که شانههایش را خم میکند و بیصدا از روی حصار به جاده سرازیر میشود.
امروزه اندک افرادی که هنوز دوری را میبینند اذعان دارند که او زنی افسردهحال و کمروست که چاق شده است و بیش از حد مراقب سه بچهاش است. آنها که میدیدند اضطرابهای کوچک چطور او را در بر میگیرند و معنای تناسب چگونه از افق دید او کنار رفته است، با افسوس آه میکشیدند. او هیچوقت ساکت نبود، همیشه در دسترس بود، یک وسواسی ایرادگیر مصالحهجو. بعد از آمدن بچهٔ اول، دوم و سوم در فاصلهٔ چهار سال، خودش را مثل بیسکوئیت تکهتکه کرد و حالا همهجا پخش شده بود. این اصرار ــ در واقع این ضرورت ــ به دادن همه چیز، به پرتاب کردن خود در آتش، سخت بود؛ و حالا کمکم داشت تحلیل میرفت.
او که به گرمای سمت خودش در تخت برگشته بود، به صدای نفسهای مَکس و جلنگجلنگ چرخ شیرفروش گوش داد و بعد هم وقتی کارآموزان و وکیلان به سر کارشان میرفتند، صدای بسته شدن درهای خانهها بهگوشش رسید. سایهای روی فرش افتاد و هیکلی گرد و کوچک کنار تختش ایستاد. در آن تاریکی بیرنگ سوسوی نور چشمها و دندانهایش را در میان لبخند توطئهآمیزش دید.»
زمان
۴ ساعت و ۲۲ دقیقه
حجم
۲۴۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۲۲ دقیقه
حجم
۲۴۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد