دانلود و خرید کتاب رفیق دن کامیلو جووانی گوارسکی ترجمه غلامعلی لطیفی
تصویر جلد کتاب رفیق دن کامیلو

کتاب رفیق دن کامیلو

انتشارات:فرهنگ معاصر
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب رفیق دن کامیلو

کتاب رفیق دن کامیلو نوشتهٔ جووانی گوارسکی و ترجمهٔ غلامعلی لطیفی است و فرهنگ معاصر آن را منتشر کرده است. گوارسکی ماجراهای دن کامیلو را در یک هفته‌نامه به صورت سریالی چاپ می‌کرد. آنچه در این کتاب می‌بیند بخشی از آن مجموعه است. در این کتاب، دن کامیلو همراه با پپونه به شوروی می‌رود تا پلیدی حکومت آن‌ها را به مردم نشان دهد. در این کتاب، دن کامیلو با لباسی مبدل به میان مردم می‌آید. نباید کسی از کشیش‌بودن او مطلع شود و پپونه تمام مدت در تلاش است این راز را حفظ کند. اما در آخرین دقایق سفر که تمام گروه در طوفان گرفتار می‌شوند کشیش ذات خود را نشان می‌دهد و تنها یک نفر می‌خواهد خیانت او را فاش کند.

درباره کتاب رفیق دن کامیلو

ماجراهای کتابِ «رفیق دُن کامیلو» اثر جووانّی گوارسکی، طنزنویس صاحب‌نام ایتالیایی، در سال ۱۹۵۹ به صورت پی‌درپی در چهارده شماره هفته‌نامه «کاندیدو»‌ که از سوی نویسنده در شهر میلان انتشار می‌یافت، منتشر شده است. در این کتاب نویسنده یک کشیش و یک کمونیست را به عنوان نماد و نمایندهٔ دو طرز تفکر و جهان‌بینی متضاد که بر جامعۀ پس از جنگ ایتالیا حاکم بود، در برابر هم قرار داده است و این دو سرسختانه از مواضع مرامی و مسلکی خود دفاع می‌کنند و مجدّانه بر حقانیت خود و ناحق بودن طرف مقابل پای می‌فشارند. اما گرایش‌های ایتالیایی‌ها، از سویی به سمت راست، به شکل قبول حاکمیت اقتصاد آزاد و نظام سرمایه‌داری، که نتایج آن به صورت «معجزه اقتصادی» ظاهر می‌شود، در همان حال، وجدان‌پریشی، ملیت‌ستیزی و فساد سیاسی و سقوط اخلاق و معنویات، از ثمرات دیگرآن معجزه بود، نه فقط باعث رویگردانی ایتالیایی‌ها از کمونیست‌ستیزی می‌گردد، حتی نشریه طنزآمیز او نیز جاذبه‌اش را از دست می‌دهد و در سال ۱۹۶۲ مجبور به تعطیل آن می‌گردد.

طنز گوارسکی که نوشته‌هایش را این چنین شهره عالم ساخته، حاصل بیش از چهار دهه حضور او در کوره حوادث سیاسی و اجتماعی وطنش ایتالیا، از ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ میلادی است. بسیاری از حوادث این دوره نه فقط خالی از مایه‌های طنز نیست، که برخی از آنها مصداق عین طنز است و می‌توان احتمال داد که برخی از آن حوادث در پرورش ذوق و مشرب فکری او اثرگذار بوده‌اند، مثلاً:

جووانی گوارسکی در سال ۱۹۰۸ متولد شده، ده ساله بوده که یک شاعر و نویسنده مشهور وطنش، گابریله دانونزیو، شهرت و افتخار ادبی زیر دلش می‌زند و در کسوت نظامیان به قصد کشورگشایی به بندر کوچکی در کشور همسایه ــ یوگسلاوی ــ حمله می‌کند و با این کارش جایی در تاریخ برای خودش و یک دردسر بین‌المللی برای وطنش دست و پا می‌کند. یازده‌ساله بوده که یک معلم سابق مدارس متوسطه به نام بنیتو موسولینی به یاری جماعتی از انقلابیون و سندیکالیست‌ها حزبی به نام فاشیست تأسیس می‌کند. وقتی که این حزب در انتخابات سال ۱۹۱۹ فهرست نامزدهایش را منتشر می‌کند، دهان‌ها از تعجب و تحسین باز می‌ماند. چون در تارک این فهرست اسامی شخصیت‌های مورد احترامی نظیر آرتورو توسکانینی، رهبر افسانه‌ای ارکستر و مارتینی، نقاش پرآوازه می‌درخشند. به رغم عظمت و ابهت این اسامی، در آن انتخابات کمتر از دو درصد آرا نصیب حزب فاشیست می‌شود. ضربه این شکست چنان عمیق است که رهبر این حزب یعنی موسولینی اعلام می‌کند که سیاست را یکسره رها می‌کند و به یکی از سه حرفۀ خلبانی، نمایشنامه‌نویسی یا ویالون‌زنی دوره‌گرد، روی می‌آورد. اما مردم ایتالیا با همه شوخ‌طبعی فراوانشان وخامت این تهدید را بسیار جدی می‌گیرند و در انتخابات سال ۱۹۲۳ دو سوم کرسی‌های پارلمان را تقدیم او می‌کنند. سپس دوران بی‌پایانِ زد و خوردهای خیابانی میان فاشیست‌ها و کمونیست‌ها آغاز می‌شود که هر دو طرف، به جای صندوق رأی، معتقد به قبضه قدرت به شیوه قهر و غلبه هستند. فقط اشغال ایتالیا توسط ارتش آلمان نازی مدت کوتاهی در این «دیالوگ» وقفه ایجاد می‌کند.

در میان ویژگی‌های دیگر گوارسکی از دو مهارت او نمی‌توان به سادگی گذشت. یکی دیالکتیک نیرومند اوست که در بحث و جدل‌های طولانی دو قهرمان کتاب ظاهر می‌گردد و به استدلال‌های آنان پایه و مایه مرامی و مسلکی می‌بخشد و مفاهیم پیچیده مکتب فکری و اعتقادی آنان را به روشن‌ترین و ساده‌ترین شکل بیان می‌کند. از همین وسیله نیز به عنوان ابزاری برای تمهید طرح و توطئه به قصد ایجاد انفجار خنده استفاده می‌کند. دیگری توجه دقیق او به جزئیات است که بر نوشته‌هایش عمق و غنا می‌بخشد و حکایاتش را واقعی‌تر، قابل قبول‌تر و زنده‌تر می‌سازد.

خواندن کتاب رفیق دن کامیلو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های سیاسی با بن‌مایهٔ طنز پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جووانی گوارسکی

جووانی گوارسکی در پارما، نزدیک رود پو، زندگی می‌کرد؛ جایی که در سال ۱۹۰۸ در آن به‌دنیا آمده بود. آن‌گونه که خودش روایت کرده است، والدینش می‌خواستند او مهندس کشتی شود: در نتیجه حقوق خواند، برای خودش در زمینهٔ نقاشی تابلوهای اعلان اسم و رسمی به هم زد و در کنار مشاغل دیگر، به تدریس نواختن ماندولین هم پرداخت. پدرش سبیل پرپشت سیاهی زیر بینی‌اش داشت: جووانی هم چنین سبیلی گذاشت. او همواره آن سبیل را داشت و به آن می‌بالید. طاس نبود، هشت کتاب نوشت، و قدش ۱۷۷ سانتی‌متر بود. گوارسکی گفته است: «برادری هم دارم، اما ترجیح می‌دهم درباره‌اش حرفی نزنم. یک موتورسیکلت چهارسیلندر، یک اتومبیل شش‌سیلندر، و یک زن و دو بچه هم دارم.»

وقتی جوان بود برای نشریهٔ برتولدو کاریکاتور می‌کشید. جنگ که شروع شد پلیس سیاسی او را به جرم آنکه یک شب تمام در خیابان عربده کشیده بود دستگیر کرد. در سال ۱۹۴۳ آلمانی‌ها او را در آلساندریا اسیر کردند و او این شعار را برای خود انتخاب کرد: «اگر مرا بکشند هم نخواهم مرد.» پس از خاتمهٔ جنگ و بازگشت به ایتالیا سردبیر نشریهٔ کاندیدو در میلان شد. یک فیلم‌نامه با عنوان مردمی اینچنین نوشت. جووانی گوارسکی در سال ۱۹۶۸ درگذشت.

بخشی از کتاب رفیق دن کامیلو

«به‌غیر از دُن‌کامیلو، بقیه اعضای گروه به دقت انتخاب شده بودند و همه‌شان از اعضای فعال حزب بودند، حتی روندلّای بدعاقبت، که دُن‌کامیلو آن‌طور خائنانه شخصیتش را تخریب کرد و از میدان به درش کرده بود. از میان هشت عضو پابرجای باقی‌مانده، شاید معتقدترین و مؤمن‌ترین آنها به دکترین کمونیسم رفیق باچیگا بود که به مناسبت‌های مختلف نقل‌قول‌های مفصلی از اصول آن ذکر می‌کرد.

اما باچیگا اهل جنووا بود و یک جنووایی تمام‌عیار. یعنی این که قبل از هر چیز اهل عمل و دارای شمّ نیرومند تجارت و کسب و کار بود. موقعی که دُن‌کامیلو او را برای دومین هدفش انتخاب کرد منظورش از میان برداشتن همین شمّ او بود.

چنین اتفاق افتاد که در بعدازظهر اولین روز، گروه کوچک را برطبق برنامه به تماشای شهر بردند. اولین توقف آنان دیدار از همان فروشگاه بزرگ دولتی بود که صبح آن روز گذار په‌پونه به آن افتاده بود. رفیق ینکا اوره‌گف به رفیق نادیا پترونا گفت که به اطلاع مهمانان برساند که اتحاد شوروی در سال ۱۹۶۵ سالیانه هشت میلیارد متر پارچه پشمی و پانصدوپنجاه میلیون جفت جوراب تولید خواهد کرد. آنوقت بعد از این که اطمینان داد که هرچه بخواهند می‌توانند آزادانه بخرند، خودش را کنار در ورودی در موقعیتی قرار داد که بهتر بتواند نظم و ترتیب را زیر نظر داشته باشد.

رفیق اسکاموگیا می‌خواست سر از همۀ جزئیات ادارۀ فروشگاه دربیاورد. برای این منظور توانست رفیق پترونا را به قسمت لوازم خانگی بکشاند. په‌پونه مانند سگ پاسبان از دُن‌کامیلو دور نمی‌شد. بقیه اعضای گروه هم در قسمت‌های مختلف پراکنده شدند.

فروشگاه پر از زن بود که بسیاری از آنها لباس کارگران، یا انیفرم پستچی‌ها را به تن داشتند. مهمانان، بعد از مقداری خرید، که بیشتر مواد غذایی یا وسایل خانه بود، شروع به تعریف و تمجید از طرز ترتیب و چیدن وسایل زنانه مانند کفش و لباس و لباس‌های زیر و لوازم آرایش کردند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

حجم

۳۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۵۷ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان