کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد چهارم
معرفی کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد چهارم
کتاب خورههای ریاضی کارآگاه میشوند؛ جلد چهارم (پرونده ترن هوایی) نوشتهٔ امیلی بوور و دنیل کنی با ترجمهٔ شیدا میرزایی و ویرایش نسرین نوش امینی و سهیلا نظری در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است. این کتاب که جلد چهارم امجموعهٔ محبوب «خورههای ریاضی کارآگاه میشوند.» است، ترکیبی جذاب از داستانهای کارآگاهی و ریاضی را ارائه میدهد.
درباره کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد چهارم (پرونده ترن هوایی همیلتون)
این کتاب داستان کارآگاههای جوانی را روایت میکند که در تعطیلات تابستانی خود با معمایی روبهرو میشوند. آنها که در کلاس ششم تحصیل میکنند و بهعنوان کارآگاههای تازهکار شناخته میشوند، در این مجموعه با ماجرای نجات قدیمیترین ترن هوایی شهر درگیر میشوند. داستان پر از راز و رمز است و خوانندگان جوان را تشویق میکند تا با استفاده از مهارتهای کارآگاهی و دانش ریاضی خود، به حل معما بپردازند.
کتاب کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد چهارم (پرونده ترن هوایی همیلتون) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کودکان و نوجوانان علاقهمند به داستانهای کارآگاهی و معمایی مناسب است. همچنین، برای کسانی که به ریاضی علاقه دارند و دوست دارند داستانهایی با موضوع ریاضیات بخوانند، جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد چهارم (پرونده ترن هوایی همیلتون)
«استنلی به مرد غرفهدار گفت: «ولی این که معما نبود.» دکتر همهچیدان کتوشلوار مشکی به تن داشت. به یقهاش پاپیون قرمز زده و کلاه بلندی شبیه کلاه شعبدهبازها روی سرش گذاشته بود. جثهٔ متوسطی داشت. حالا که استنلی بیشتر فکر میکرد، همهچیز این مرد در نظرش متوسط جلوه میکرد. همهچیز بهجز سبیل درازش که به آن روغن زده و تا روی گونههایش تاب داده بود.
دکتر همهچیدان بهسمت راست سبیلش دستی کشید و لبخند زد. «خیالت راحت مرد جوان، معما کاملاً عادلانه بود. فقط باید تخممرغ قلابی رو از واقعی تشخیص میدادی. شصت ثانیه فرصت داشتی. بعدش هم باید تخممرغت رو روی سر یکی از داوطلبها میشکستی تا مطمئن بشی درست انتخاب کردی. تو هم انتخاب کردی و شکستی و از بخت بد، خانم جوونی رو که اینجا ایستاده، اشتباه انتخاب کردی.»
گرتی که چشمش به جایزههای گرانقیمت روی قفسههای پشتی بود، گفت: «عیبی نداره. به جایزهش میارزید. خب، بذار ببینم... من اون تبلت نقرهای خوشگله رو میخوام. البته اگه صورتیش رو نداشته باشین.»
دکتر همهچیدان زد زیر خنده. «اما شما که معما رو حل نکردین، عزیزم.»
هرمان تابلوی بالای غرفه را نشان داد. «اینجا نوشته همه برندهان.»
مرد گفت: «همینطور هم هست. همه بالاخره یه چیزی میبَرن. بعضیها یکی از جایزههای روی قفسه رو... بعضیها هم جایزهای باارزشتر: یعنی دانش! شما، دوستان جوان من، برندهٔ دانش شدین! الان دیگه میدونین کدوم تخممرغ واقعیه و کدومیکی قلابی.»
شارلوت تخممرغ قرمز را برداشت و گفت: «صبر کن ببینم. از کجا معلوم اینیکی هم واقعی نباشه. اگه هر دوتا تخممرغ واقعی باشن، شما هر دفعه میبرین.»
مرد به پیشخان اشاره کرد و لبخند زد: «مهمون من باش.»
شارلوت تخممرغ را برداشت، دو بار به لبهٔ پیشخان زد و با انگشتان شست بازش کرد. کوچکترین پرندهای که تا آن روز دیده بودند، توی تخممرغ نشسته بود.»
حجم
۸۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۸۴۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه