کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳)
معرفی کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳)
کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳) از انجمن زنان مدیر کارآفرین و ویراستهٔ زینب احیایی است و روشنگران و مطالعات زنان آن را منتشر کرده است. هدف این مجموعه معرفی زنان کارآفرین و صاحب کسبوکار در جشنوارهٔ زنان صاحب کسبوکار و کارآفرین در استانهای آذربایجان شرقی، بوشهر، خراسان رضوی، خراسان شمالی، قم، قزوین، کرمانشاه و مرکزی است.
درباره کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳)
یکی از مهمترین معیارها جهت ارزیابی توسعه کشورها میزان اهمیتی است که به زنان آن کشورها در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داده میشود.
امروزه لزوم حضور زنان برای تحقق و تسریع فرآیند توسعه در این بسترها بر هیچکس پوشیده نیست.
در گذشتهٔ جامعه ایران، از زن انتظار میرفت که حداقل در یکی از صنایعدستی سررشته داشته باشد و صنایعدستی در رأس کارهای تولیدی زنان قرار داشت. آمار سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۶ ش. نشان میدهد که ۳۰۰۰ کارگاه مخملبافی در کاشان و در پستوی خانهها وجود داشته است. در دوره قاجاریه، زنان ایرانی چه از طریق تولید محصولات برای کاربری خانواده خود و چه تولید برای فروش جهت کسب درآمد، نقشی مهم در معیشت خانواده داشتند که این امر در اقتصاد کشور بیتأثیر نبوده است.
با گذشت زمان و صنعتی شدن جامعه ایران شاهد حرکت رو به رشد زنان در عرصه صنعت و تجارت هستیم.
تاریخ ایران از حضور زنان در مشارکت و فعالیت اقتصادی بیبهره نیست و اما جامعه امروز زنان ایرانی، جامعهای است که پیشتر از قواعدی که برایشان وضع شده، در حرکت هستند. امروزه زنان و دختران ما در ورود به دانشگاه از مردان پیشی گرفتهاند، اگرچه تنها ۱۷.۹ درصد از زنان در بازار کار مشارکت دارند. پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان در کنار میزان بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی دختر نشان میدهد که رسیدن به سهم برابر زنان ایرانی از اشتغال بر اساس پتانسیلهای موجود همتی والا میطلبد.
همتی که نقش سازمانهای مردم نهاد را در توانافزایی زنان، بسترسازی و ترویج فرهنگ کار و کارآفرینی پررنگتر میکند.
انجمن زنان کارآفرین با بیش از ۱۰ سال سابقه فعالیت در حوزه ترویج و توسعه کارآفرینی و اعتقاد به نقش زنان در توسعه کشور، فعالیتهای گوناگونی اعم از برگزاری نشستها، همایشها و سمینارهای مرتبط با موضوع داشته است. در همین راستا و با هدف الگوسازی برای دختران جوان و نیاز به بحث اشتغال و کارآفرینی با اولویت مناطق کمتر برخوردار، با همکاری معاونت امورزنان ریاستجمهوری در شهریور ماه ۱۳۹۷ به برگزاری جشنواره زنان صاحب کسبوکار هشت استان کمتر برخوردار اقدام کرده است. این جشنواره با هدف تقویت شبکه ارتباطی زنان صاحب کسب و کار توانست زنان بومی استانهای آذربایجان غربی، کردستان، لرستان، ایلام، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان و هرمزگان که در زمینههای مختلف استان صاحب کسبوکار هستند شناسایی کند و کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران در معرفی چند تن از زنان این استانهاست که توانستهاند گامی در راستای پیشرفت و توسعه اقتصادی منطقهشان بردارند.
خواندن کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان و همچنین حوزههای جامعهشناسی و اقتصاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران (۳)
«محرومیت گاه میتواند تبدیل به انگیزهای شود و راهی را در زندگی انتخاب کنی که آیندهای روشن و سرشار از فعالیت برایت رقم بزند و از مسیری که پیمودهای، خرسند باشی. چنور یکی از این دختران است که وقتی با وجود قبولی در رشته پرستاری دانشگاه، به دلیل مشکلات مالی نتوانست پرستاری بخواند، رشته کشاورزی را انتخاب کرد و تحصیل در این رشته، آینده او را با کشاورزی گره زد. ۲۲ ساله بود که قاطعانه تصمیم گرفت تا تحصیلش را با عمل درآمیزد. اولین کارش را با کاشت سیر شروع کرد. مربیاش که کشاورز نمونه استان کرمانشاه بود، در اولین خرید سیر از همدان و کشت و آبیاری کمکش کرد. علیرغم اینکه چند سال اول را ضرر کرد، اما علاقهاش مانع از ناامیدی میشد. به مطالعه پرداخت و با افراد مختلف که سررشتهای در کار کشاورزی داشتند، مشورت کرد. حتی به نیشابور رفت تا از نزدیک با کاشت زعفران آشنا شود و چموخم کار را یاد بگیرد و نمیخواست ناآگاهانه و به دلیل تبلیغات دست به کاری بزند؛ شرایط آب و هوایی منطقه برای کاشت زعفران بسیار مناسب بود و کار را شروع کرد.
بذر رایگان از جهاد کشاورزی استان گرفت و شروع کرد. خوشبختانه کمیته امداد به او وام داد و همین امر باعث شد که یکی از نزدیکان با او مشارکت کند تا کارشان سریعتر و با مشکلات مالی کمتر پیش برود. محصولی که برداشت شد، بسیار مرغوب بود و حتی مرغوبتر از مشهد و به دنبال آن، روحیهاش را برای تلاش دوچندان کرد. محصولات دیگری مانند بادامزمینی، هندوانه و خیار را نیز برای کاشت انتخاب کرد، اگر چه برخی زیانرسان بودند، با این حال، کسب و کارش رو به جلو بود.
زمینشان با روستا بیش از ۳۰ کیلومتر فاصله دارد و موقع برداشت محصول، بارها ۲ ساعت منتظر ماشین بود تا بتواند سر زمین برود، اما خم به ابرو نیاورده و مصمم به راهش ادامه داده است.
بیشتر اساتیددانشگاه، پشتکار این دخترجوان دانشجوی کشاورزی را تحسین کرده و کمکش میکردند تا کارش را علمیتر پیش ببرد.
شاید بدترین خاطرهاش از کشاورزی این بود که مردان کارگر زراعی حاضر نمیشدند تا در زمینهای او به عنوان یک دختر جوان کار کنند و زمین را شخم بزنند. همیشه موقع شخم زدن این مشکل را داشت و دارد. این نگاههای منفی نسبت بهکار زنان، او را خیلی اذیت میکرد. اما هدفی که داشت، بالاتر از اینها بود که با نگرش منفی و جنسیتزده اطرافیان کم بیاورد.
چنور دختر ۳۲ ساله داستان ما، فرزند کشاورزی در روستای جورآباد کرمانشاه است. پدری که علیرغم سختیهای کار کشاورزی، هنگامی که دید دخترش به این کار علاقه دارد، نه تنها مانعش نشد، بلکه کمک حال او در انتخاب بذر و آبیاری و کارهای دیگر شد. او از پشتکار دخترش آگاه بود و میدانست چنور برای هر چه بهتر انجام دادن کاری که شروع کرده، تلاش خواهد کرد و با چند ضرر مادی پا پس نخواهد کشید. چنور چنین پدری را الگوی کسب و کار خود قرار داده بود و موفق هم شد.»
حجم
۵۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۵۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه