کتاب رویا، فانتزی و هنر
معرفی کتاب رویا، فانتزی و هنر
کتاب رویا، فانتزی و هنر نوشتهٔ هانا سیگل و ترجمهٔ فائزه جعفریان است و انتشارات شوند آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رویا، فانتزی و هنر
کتاب رویا، فانتزی و هنر وسعت علایق هانا سیگل و توانایی او در دنبالکردن و بررسی ماهیت آنها را منعکس میکند و البته بر چارچوب نظری سفت و سختی استوار است که او خود آن را بسط داده و به کار گرفته است. در همهٔ آثار و همینطور در زندگی او میتوان پیوند درونی این عناصر، توانایی او در گستراندنِ مرزها و بهرهبردن از آن را شاهد بود.
او در سال ۱۹۱۸ در لهستان زاده شد. مادرش زنی با شخصیت و با بنیه و زیبارو بود و پدرش مردی بود با علائق گسترده؛ وقتی به سن بیست سالگی رسید، در حالی که در پاریس حقوق میخواند، تاریخ پیکرتراشی فرانسوی در قرن نوزدهم را نگاشت که هنوز هم در لهستان اثری کلاسیک محسوب میشود. او در ورشو وکیل مدافع بود، اما در اوایل سی سالگی به ژنو مهاجرت کرد تا ویراستار روزنامهای بینالمللی شود. هانا سیگل دوازده ساله بود که خانوادهاش لهستان را ترک کردند، اما او همواره، به ریشههایش در آن کشور عمیقاً وابسته ماند و در شانزده سالگی والدینش را متقاعد کرد که اجازه دهند به لهستان بازگردد. در آنجا مدرسه را به پایان رساند و پزشکی خواند. در بحبوحهٔ جنگ به پاریس، محل اقامت والدینش رفت و هنگامی که نازیها پاریس را اشغال کردند، با دنبال کردن مسیر معمول جنگ، به لندن رسید، به ادینبورگ رفت و تحصیلاتش را از سرگرفت.
او فروید را مفصلاً مطالعه کرده بود و طی اقامتش در ادینبورگ، آثار آنا فروید و ملانی کلاین را کشف کرد و تصمیم گرفت نزد کلاین کارآموزی کند. بخت یارش بود که در ادینبورگ با دکتر دیوید متیوس ملاقات کرد که خود توسط کلاین واکاوی شده بود و به پیشنهاد او در مدتی که در انتظار بازگشت به لندن بود در جلسات روانکاوی شرکت کرد. او به لندن آمد، برای کارآموزی در انجمن روانکاوی انگلیس و واکاوی شدن توسط ملانی کلاین پذیرفته شد و در ۱۹۴۵ درس خود را تمام کرد. سیگل تا پیش از سی و دو سالگی یک روانکاو آموزشی شده بود.
در کتاب رویا، فانتزی و هنر عوامل گوناگونی نمایان میشوند و بازتاب مییابند که عبارتاند از رویکرد منطقی و جدی یک دانشمند، عشق به زیبایی و میل به کشف آن، جستجوی حقیقت در درون و همینطور در بیرون، و گسترهٔ ذهن پژوهشگری که جهانش بیشک بیکران است. اهمیت این موضوع در آن است که هدف این کتاب فقط به کار بستن روانکاوی در حوزههای دیگر - مثلاً هنر و بازی - نیست، بلکه علائق گوناگون از یکدیگر سرچشمه میگیرند و همدیگر را تقویت میکنند.
منطق این کتاب بسیار روشن است؛ در آغاز، هانا سیگل خواننده را با نظریهٔ رویای فروید آشنا میکند و مثالهای بالینی خود را ذکر میکند. ضمن این کار ناچار میشود درنگی کند و دربارهٔ یکی از اصلیترین وجوه رویا و رویابینی صحبت کند، یعنی فانتزی ناخودآگاه که در نگرش کلاین مبنای همهٔ فعالیتهای ذهنی و عاطفی است. در اینجا او آزادانه میان ایدههای فروید و ملانی کلاین حرکت میکند، و فانتزی را نه تنها به رویاها بلکه به تفکر فروید دربارهٔ حرکت از اصل لذت به اصل واقعیت مرتبط میکند و این دومی را به ایدههای کلاین دربارهٔ حرکت از موضع اسکیزوئید-پارانوئید به موضع افسردهوار پیوند میزند.
خواندن کتاب رویا، فانتزی و هنر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای روانشناسی و هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رویا، فانتزی و هنر
«میتوان کشف فرویدیِ اندیشههای ناخودآگاه را که زیربنای سمپتومهای هیستریک را تشیکل میدهند، همان کشف فانتزی ناخودآگاه تلقی کرد. او نشان میدهد که تعارضات، غرایز و سیستمهای دفاعی چگونه در این فانتزی ناخودآگاه گنجانده و بیان میشوند، چیزی مانند فانتزی دهانگیری در گلوبوس هیستریکوسِ (غمباد) دورا. فروید در آغاز فانتزیها را عمدتاً سیستمهایی دفاعی در مقابل خاطره میپنداشت: «فانتزیها ظواهری روانی هستند که به منظور مسدود کردن مسیر این خاطرات ساخته شدهاند» (فروید، ۱۹۵۰ (۱۸۹۷): نامهای به فلیس). او نظریهٔ اغوا را به نفع این نگرش کنار گذاشت که صحنههای اغوا که ظاهراً به یاد میآمدند یا از سرکوب رها میشدند و واقعیت پنداشته میشدند، اغلب چیزی جز فانتزی تحقق آرزوی یک کودک نبودند، و با این نگرش او به فانتزی جایگاهی اساسی بخشید: «سمپتومهای هیستریک از خاطرات واقعی ناشی نمیشوند، بلکه در فانتزیهایی ریشه دارند که بر مبنای خاطرات به وجود میآیند» (فروید، ۱۹۰۰: ۴۹۱).
در نامهای به فلیس (۲۱ سپتامبر ۱۸۹۷) مینویسد، یافتهاش او را به این نتیجه رسانده که فانتزیها به اندازهٔ واقعیت بیرونی مهم و واقعی هستند. پس از آن او گاهی از فانتزی به مثابهٔ واقعیتی روانی صحبت میکند.
فروید بر خلاف نظریهٔ رویاهایش، هرگز نظریهٔ فانتزی ناخودآگاه را به طور کامل به نتیجه نرساند. و علیرغم اهمیت این مفهوم در کارش هرگز کتاب یا حتی مقالهای را به طور کامل به این موضوع اختصاص نداد.
میتوان گفت که به طور کلی فانتزی برای فروید تا حدی به خیالبافی نزدیک است. هنگامی که واقعیت بیرونی ناامیدکننده باشد، ایدهٔ تحقق آرزو اهمیت مییابد. اساساً یک فانتزی از آرزویی ناخودآگاه تشکیل شده که توانایی تفکر منطقی بر آن تأثیر میگذارد تا موجب بروزی مبدل و تحقق خیالیِ آرزویی غریزی شود. فانتزیها تابع اصل لذت باقی میمانند، اما به وسیلهٔ «فرآیندهای ثانویه» شکل میگیرند: یعنی به وسیلهٔ منطق عقلانی بهنجار که ویژگی سیستمهای نیمهخودآگاه و خودآگاه است. از این رو فروید فانتزی را پدیدهای نسبتاً متأخر میداند که تنها زمانی که اصل واقعیت و توانایی تفکر منطقی به طور جدی استقرار یافته باشند ظاهر میشود. در مورد خیالپردازیهای خودآگاه، یعنی خیالبافیها، میدانیم که این خیالپردازیها حقیقی نیستند. وقتی خیالپردازیهایِ تحققبخش آرزو، برای خودآگاه قابل پذیرش نباشند سرکوب میشوند و به فانتزی ناخودآگاه بدل میشوند. او در روشنترین بیاناش دربارهٔ این ایده، در «صورتبندیهایی درباب دو اصل عملکرد ذهنی» میگوید:
با شناسایی اصل واقعیت یکی از وجوه فعالیت فکری منفک میشود؛ از واقعیتسنجی رها میگردد و تنها تابع اصل لذت باقی میماند. این فعالیتْ فانتزیپردازی است، که از بازیهای کودکان شروع شده و بعدها در قالب خیالبافی ادامه مییابد و وابستگی به ابژههای واقعی را رها میکند.»
حجم
۱۸۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۱۸۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه