کتاب ناتمام
معرفی کتاب ناتمام
کتاب «ناتمام» نوشتۀ توماس آگدن با ترجمۀ منصوره وحدتی امیرزاده توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است. رمانی روانشناختی از نویسندهای است که بهعنوان یکی از روانکاوان پیشروی معاصر شناخته میشود.
درباره کتاب ناتمام
توماس آگدن نویسندۀ آمریکایی رمان ناتمام را میتوان از حیث پرداختن به مسائل روانشناختی دنبالهرو اروین یالوم دانست. او که در کودکی شاهد جلسات رواندرمانی مادرش بوده، در بزرگسالی و بعد از تحصیل در رشتۀ ادبیات، دوباره به سراغ روانشناسی میرود. در کارنامۀ کاری آگدن کتابهای بسیاری در زمینۀ روانشناسی و دو رمان به نامهای ناتمام و جاذبه و بخت خودنمایی میکند. آگدن به تئوری مخصوص خودش در مباحث روانشناسی دستیافته و آن را غیرمستقیم در رمانهایش به کار برده است.
در توضیحی بر این اثر آمده است که «ناتمام» ماجرای زندگی دو خانواده است: خانوادهای کشاورز شامل یک زن و شوهر و دو دختر به نامهای مارتا و آنه و خانوادهای به نظر تحصیلکرده که شامل مارتای بزرگسال، همسرش اِرل و فرزندانشان وارن و ملودی است. بحرانهای روانی مارتا بعد از بهدنیاآمدن پسرش وارِن، تحتتأثیر گذشته تلخی که از سر گذرانده، بروز میکند و تقدیر مارتا و همسرش را علیرغم تلاش برای فرار از زندگی گذشته روبهروی هم قرار میدهد.
خواندن کتاب ناتمام را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب ناتمام برای افرادی از مسائل روانشناختی و رمانهای روانشناسانه لذت میبرند مناسب است.
درباره توماس آگدن
توماس آگدن در دسامبر ۱۹۴۶ در خانوادهای یهودی در ایالات متحده به دنیا آمد. او روانکاو و نویسنده، است که در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا زندگی و کار میکند. آگدن لیسانس خود را از کالج آمهرست، کارشناسی ارشد و یک دکتر را از ییل دریافت کرد، و در آنجا نیز اقامت روانپزشکی را به اتمام رساند. برای بیش از ۲۵ سال او بهعنوان مدیر مرکز مطالعه پیشرفته روانپریشها خدمت کرده است. وی همچنین عضو هیئت تحریریه آمریکای شمالی برای مجله بینالمللی روانکاوی و گفتگوی روانکاوی بوده است. آگدن یک تحلیلگر ناظر و شخصی در انستیتوی روانکاوی کالیفرنیای شمالی است.
بخشهایی از کتاب ناتمام
ارل که بهتازگی سی و شش سالش تمام شده بود، سومین نسل از مردان برامفمن بود که مالک مزرعه خانوادگی گندم میشدند و آن را اداره میکردند. او مردی درشتاندام با موهایی بلوند، کم پشت و صاف بود و چشمهایی آبی و نافذ داشت. صدای بلند و طنیندارش احترامی را برمیانگیخت که احساس میکرد شایستگیاش را ندارد. مزرعه ارل نیز مانند بسیاری از مزارع کوچک اروود کانتی در حال دستوپا زدن بود، تا حدی بهخاطر چندین سال خشکسالی اما بیشتر به این دلیل که مزارع شرکتی که با سیستم آبیاری و حملونقل مدرن کار میکردند، میتوانستند محصولات خود را به قیمتی پایینتر از قیمت محصولات مزارع کوچک بفروشند. ارل بلافاصله بعد از اتمام دانشگاه اداره مزرعه را بر عهده گرفت، تصمیمی که با استقبال پدرش مواجه شد چون ارتروز او سالبهسال بدتر میشد و باتوجهبه شرایط برادر بزرگتر و خواهر کوچکترش، پدرش تصور میکرد مزرعه محکوم به نابودی است. اکثر مزارع کوچک باقیمانده را مردانی اداره میکردند که ارل از کودکی آنها را میشناخت. آنها به یک مدرسه و به یک کلیسا میرفتند و به دلایل مختلف به منزل همدیگر سر میزدند. مثلاً اگر یکی مریض میشد دیگری برایش سوپ مرغ میبرد یا به در منازل همدیگر میرفتند تا ابزار یا قطعهای از یک دستگاه را به مدت یک هفته قرض بگیرند. ارل همیشه فرد محبوبی بود و از نظر دیگران آدمی بود که از دوستانش مراقبت و پشتیبانی میکرد و با همان قدرتی که برای مزرعه خود میجنگید بهخاطر مزارع و وسایل کهنه کشاورزی آنها نیز مبارزه میکرد.
حجم
۲۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
داستانی دربارهی روابط خانوادگی پیچیده حول یک زنِ بهشدت آسیبدیده. اگر حالتون خوب نیست نخونیدش! انرژیبره. گاهی لحن روانشناس به لحن نویسنده غلبه میکنه و رمان رو از حالت رمان بودن خارج میکنه. از طرفی بعضی جاهای دیگهی رمان، میتونست دربارهی