کتاب لکان در کار بالینی
معرفی کتاب لکان در کار بالینی
کتاب لکان در کار بالینی نوشتهٔ یوئیل دور دربارهٔ روان آسیبشناسی ساختاری انحراف، هیستری و وسواس است که با ترجمهٔ مهدی چمی کارپور در انتشارات آرنا چاپ شده است. کتاب حاضر پیرامون روانآسیبشناسی ساختاری از منظر لکان است. فروید سازمانبندیهای روانی اساسی را در دو دستۀ اصلی روانپریشی و روانرنجوری قرار دارد، و در سازمانبندی روانرنجوری، دو ساختار اصلی هیستریکی و وسواسی را متمایز کرد. لکان دستهبندی کلی فروید را حفظ کرد، اما مفهوم انحراف جنسی در نوشتههای فروید را بسط داد و از خلال آن، یک سازمانبندی جدید در میانۀ روانپریشی و روانرنجوری معرفی کرد، یعنی سازمانبندی منحرف.
درباره کتاب لکان در کار بالینی
روانآسیبشناسی ساختاری را بهنوعی میتوان مکمل روانآسیبشناسی تحولی در نظر گرفت. اگرچه دستهبندی تشخیصی لکان واجد یک بعد تحولی مرتبط با مراحل مختلف کمپلکس ادیپ نیز هست، اما در روانآسیبشناسی ساختاری، تمرکز اصلی بر این مسئله است که یک ساختار آسیبشناختی، بر اساس هر فرآیند تحولی که پدید آمده است، حال که پدید آمده و استقرار یافته است، چگونه دارد کار میکند؟ بین عناصر مختلف آن چه روابط و پویاییهایی جریان دارد؟ هر عنصر چه جایگاهی در آن ساختار، و چه رابطۀ ساختاری با عناصر دیگر دارد؟ کارکرد آن ساختار برای سوژه چیست؟ و تفاوت همۀ اینها بین یک ساختار و ساختاری دیگر درچیست؟ ازینرو در کتاب حاضر ویژگیهای ساختاری و افتراقی سازمانبندی منحرف و دو ساختار روانرنجور اصلی یعنی ساختارهای هیستریکی و وسواسی در چارچوب نظریۀ لکان مورد بحث قرار گرفته است.
کتاب لکان در کار بالینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ این کتاب به درمانگران پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب لکان در کار بالینی
بیائید با نگاهی بر مسئلۀ تشخیص در حوزۀ روانآسیبشناسی و با ملاحظۀ برخی نظرات فروید پیرامون این موضوع آغاز کنیم. خیلی زود، در 3122 – یعنی درست از آغاز روانتحلیلگری – فروید از مشکلاتی تکنیکی صحبت میکند که در بهکارگیری روش درمانی کاوش و تخلیۀ هیجانی در درمان هیستری بروئر با آنها مواجه میشود، و چند نتیجهگیری مهم را بیرون میکشد (فروید و برئر، 3122) از یک طرف او مینویسد که داشتن یک ایدۀ روشن پیرامون یک مورد روانرنجوری را، بدون تحلیلکردن عمیق آن، کاری دشوار یافته است. اما از طرف دیگر او اضافه میکند که قبل از آنکه ما بتوانیم آن مورد را با جزئیات درک کنیم، نیاز داریم که تشخیصی را در راستای تعیین جهت درمان اتخاذ کنیم. به بیان دیگر، فروید، درست از ابتدای کارش، بادقت به ابهام موجود پیرامون مسئلۀ تشخیص در روانتحلیلگری بالینی اشاره میکند: نیاز به فرمولبندی زودهنگام یک تشخیص بهمنظور تصمیمگیری پیرامون مسیر درمان، حتی اگر درستی چنان تشخیصی تنها بعد از اینکه درمان برای مدتی در جریان بوده است، تائید شود.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه