کتاب مثبت یک
معرفی کتاب مثبت یک
کتاب مثبت یک داستانی بلند و چندبخشی نوشتهٔ نرجس شکوریان فرد است و عهد مانا آن را منتشر کرده است. این کتاب داستان جواد، مصطفی، آرشام، وحید و علیرضاست که شما را در ماجراجوییهایشان با خود همراهی میکنند.
درباره کتاب مثبت یک
مثبت یک داستان چند پسر فعال و پرجنبوجوش است که میخواهند انتخاب رشته کنند و در این راه، هرکدام رشتهای را انتخاب میکنند. آنها معلمی هم دارند که کمکشان میکند.
هرکدام از این پسرها زندگی و حال و هوای خودشان را دارند اما همگی در مسجد دورهم جمع میشوند و فعالیتهایی در بسیج و کتابخانهٔ محل و... دارند.
نرجس شکوریان فرد که تجربهٔ زیادی در نوشتن داستان برای نوجوانان و جوانان دارد در مقدمهٔ مثبت یک اینطور میگوید:
«نویسنده شخصیتهای داستانش را دوست دارد، چون زمان زیادی با آنها زندگی میکند، برایشان فکر میگذارد، سبک و سنگین میکند و همراهشان در خیال، برای سختیها راهحل جستوجو میکند... مخصوصا نویسندهای که زیاد کنار مخاطبینش است.
داستان اینبار جواد و مصطفی و آرشام، وحید و علیرضا یک پتانسیل دیگری دارد و یک فضای دیگری.
آرزویم این است که به دست همهٔ نوجوانان و جوانان برسد.»
خواندن کتاب مثبت یک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب داستان را به نوجوانان و جوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مثبت یک
«علیرضا هفتتا عکس پشتورو دستش گرفته بود و اصرار داشت که بچهها حدس بزنند این هفتتا عکس چیست! پنج دقیقه همه را به غلیان درآورد تا نام عجائب هفتگانه را بگویند. آخرش با چشم غرهٔ آقای مهدوی عکسها را برگرداند و گفت:
- هفتتا عجائب تو دنیا هست. یعنی به ما گفتند هفتتا، چرا هیچوقت بیشتر نشده؟ چرا باید قبول کنیم اینا عجیبند؟ چرا باب میل خودشون انتخاب کردند برای من مهم نیست! عجائب هفتگانه از نظر من...
عکس اول را برگرداند و گروه ترکید و علیرضا خیلی جدی ادامه داد:
- اول؛ وحیده. چرا؟ چون ده ساله با من رفیقه، ده ساله من هنوز نتونستم وحید رو بشناسم.
عکس دوم را برگرداند، صدای همه بلند شد؛
- دلم خواست این عکس وحشتناک رو از آرشام انتخاب کردم! آرشام دومین عجائب هفتگانه است! سومی هم جواده، چهارمی مصطفی، پنجمی خودم، ششمی آقای مهدوی.
همهٔ بچهها صلوات فرستادند و آرشام بیخیال سروصداها و خندهها ادامه داد:
- ماها هرکدوم یه دنیائیم، جسم رو هم بگیریم فقط خلقت کلی شبیه هم، غیر از قیافه؛ اما باز هم روانمون هرکدوم جداست. عجیبتر از آدم هم توی دنیا نیست. سرمون شیره مالیدند، دیروز من کلید آزمایشگاه رو برداشتم...
- بگو کش رفتم.
- وحید تو که خودت با من شریک بودی حرف نزن، رفتم زیر میکروسکوپ چندتا سلول دیدم کفم برید، این یه سلول بود ببین چه اوضاعی داریم ما و چه بساطیه. بعد عجیبتر از همهٔ اینا کیه؟
- آقای مهدوی
- اللهم صلی علی محمد و آل محمد...
- آره آرشام آقای مهدویه که که اینطوری سفت وایساده پای ما! من تحلیل نمیکنم چون قراره هفتمین رو بگم، بگید چیه؟ ۲۰ سوالیه!
- جیبیه؟
- میشه!
- خوشمزهاس؟
- عالی!
آقای مهدوی ساعت را نشان آرشام داد و گفت:
- در جریانی که فقط ده دقیقه وقت داری؟
- آقا اینا ما رو گمراه کردند و الا من رک و راست میگم هفتمیش نفته! اینطوری هم نبوده که میگن نفت رو اروپا کشف کرده، نه فقط بند و بساط استخراج رو جور کرده که بیاد سمت ما بدزده، دزد با وسیله مجهز بوده!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
داستانی از تواناییهای ایران برای آنکه به نوجوان هاو جوانهایی نشون داده بشه که در مقابل خارجی ها(اروپا وآمریکا)حس حقارت بهشون دست نده وبه خودشون بیان و مهاجرتهای بیفایده نکنند.
کتاب مفید که برای نوجوان ها و جوان های امروز که قست مهاجرت دادن بسیار مفید است کتاب داری بهترین اشخاص برای انتشار بیشرفت ایران است که بعد خواندن کتاب می توان نظر خود را نسبت به خیلی چیزه ها
کتاب درباره ی دست اورد های ایرانه که این بار از زبون بچه هاست . کتاب جالبیه و به درد نسل جوان و نوجوان الان میخوره
این مجموعه ۴ جلدی جزء معدود کتاباییه که دوست دارم همه بخونن
جذاب بود
این جلد رو نخوندم اما نسبت به سه جلد قبلی و محوریت داستان مطمئنا داستان جذابیه