کتاب قدرت بدی
معرفی کتاب قدرت بدی
کتاب قدرت بدی نوشتهٔ جان تیرنی و روی اف. بومایستر با ترجمهٔ مریم معروف در نشر مون به چاپ رسیده است. قدرت بدی میتواند بهترینها را در هرکسی نمایان کند بهشرطی که بهدرستی درک شود.
درباره کتاب قدرت بدی
قدرت بدی را میتوان سوگیری منفی، سلطهٔ منفی یا صرفاً اثر منفی نامید. با شناخت اثر منفی و نادیدهگرفتن پاسخهای ناخودآگاهمان، میتوانیم الگوهای مخرب را بشکنیم، بهطور مؤثرتری درمورد آینده فکر کنیم و از مزایای قابلتوجه این سوگیری بهره ببریم. با آموختن اینکه چگونه سوگیری منفی بر ما و دیگران تأثیر میگذارد، جهان را واقعبینانهتر و کمتر ترسناک میبینیم. بهجای ناامیدی از یک شکست، میتوانیم بهدنبال راههایی برای بهرهمندی از آن باشیم. جنبهٔ مثبت بدی، قدرتی است که در تقویت ذهن و اراده دارد. این کتاب به ما میآموزد چگونه از قدرت بدی وقتی مفید است استفاده کنیم و وقتی نیست بر آن غلبه کنیم.
کتاب قدرت بدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران کتابهایی با موضوع رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب قدرت بدی
«بومایستر در اوایل زندگی حرفهای خود، مدتها قبل از اینکه چیزی درمورد اثر منفی منتشر کند، کاری انجام داد که میتوان آن را یک مطالعهٔ آزمایشی نامید. نمونهٔ موردمطالعه تنها خود او بود. او با فردی رابطهٔ عاطفی داشت کهبیشتر اوقاتباهوش، جذاب و دوستداشتنی بود. اما گاهی اوقات بهقدری خشمگین میشد که دادوفریاد راه میانداخت و این او را مأیوس و گیج میکرد. هرگز نشنیده بود که پدر و مادرش صدای خود را بر سر یکدیگر بلند کنند و هرگز با کسی به این بیثباتی وارد رابطه نشده بود. شریک عاطفیاش ممکن بود بابت اشتباهاتی که به نظر بومایستر ناخواسته بود، عصبانی شود؛ مانند خیس شدن محیط خارج از وان حمام هنگام دوش گرفتن یا فراموشی خاموش کردن اتو بعد از اتو کردن لباسش. او یک بار آنقدر ناراحت شد که ظرفی را به دیوار آشپزخانه کوبید و شکست. بومایستر میدانست نقطهضعفهایی دارد و درک میکرد که در رابطه باید تلاش کرد، اما تحمل این اختلافنظرها سخت بود.
اما پس از مدتی، دختر واقعاً پشیمان میشد. عذرخواهی میکرد، تقصیر را میپذیرفت و درعینحال با آرامش توضیح میداد که چه شده اینقدر از دست بومایستر ناراحت شده و او دفعهٔ بعد چهکاری را باید جور دیگری انجام دهد. وقتی بومایستر به او گوش میداد، ناگهان شکوتردیدش ناپدید میشد و بار دیگر درخشش و جذابیت او را میدید. به روزهای اولیهٔ باهم بودنشان فکر میکرد، آن لحظات هیجانانگیز کشف نیمهٔ گمشده، و میدانست که هنوز او را دوست دارد. آنها عاشقانه آشتی میکردند و به یکدیگر قول میدادند که بیشتر تلاش کنند. اینکه دختر روی خلقوخوی خودش کار کند و بومایستر سعی کند شریک باملاحظهتری باشد. روزهای خوب برمیگشتند، اما خیلی زود اوضاع دوباره خراب میشد. وقتی بومایستر به پیشنهاد دختر شروع به کمک کردن به او کرد، دختر کمک او را حقه تلقی کرد و عصبانی شد و باعث شد او مصمم شود رابطه را تمام کند. اما صبح روز بعد امیدهایش دوباره زنده شد.»
حجم
۲۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
بعضی از احساسات آدم و تشبیه سازی میکنه.همین
عالی هست و پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید
چه کتاب بی نظیری بود کاش همه میخوندنش