کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی
معرفی کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی
کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی نوشتهٔ دیپاک چوپرا و سارا پلات فینگر و ترجمهٔ ساناز آیتی است و نشر مون آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی
«هر کاری برای بهتر کردن زندگی خود انجام میدهید، والا یوگا میتواند بیش از آن را برایتان به ارمغان بیاورد.»
این جمله جان کلام کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی است، وعدهای بزرگ که صرفاً در حیطهٔ باور نمیماند. در هند قرنهاست که رفتن از مسیری خاص بهسوی موفقیت از اهمیت بهسزایی برخوردار است. در سانسکریت به این مسیر راجا یوگا میگویند، راجا بهمعنای «پادشاهی» یا «سلطنتی» و در یک کلام «والاترین» است. پس والا یوگا بهترین نامی است که میشود رویش گذاشت. کتاب نشان میدهد چرا و چگونه مسیر والا یوگا والاترین و مهمترین سنت یوگاست. همهچیز را هم به زبان سادهٔ انسان مدرن و زندگی روزمره توضیح میدهد.
یوگا در اصل کلمهای است سانسکریت از ریشهٔ yujir بهمعنای همبستگی، پیوستن و یگانگی (کلمهٔ انگلیسی y-ke از همین ریشهٔ کهن است). وقتی در بخش اول کتاب درمورد یوگا صحبت میکنیم، منظور نظام کامل یوگاست، یعنی یگانگی همهٔ جنبههای زندگی؛ یگانگی جسمی، عاطفی و معنوی. فقط یک قسمت از کل سیستم یوگا شامل تمریناتی است که افراد در کلاس یوگا یاد میگیرند. این سیستم را «فلسفهٔ یوگا» مینامند، اما این عبارت همهٔ مفهوم را نمیرساند. در والا یوگا، هیچ بُعدی از وجود کنار گذاشته نمیشود. همه عادت دارند زندگی را به قسمتهای مجزایی از جمله ذهن، بدن، احساسات، کار، خانواده و روابط تقسیم کنند. پرواضح که این تقسیمبندی خیلی دمدستی است. تجربهٔ رفتن نزد پزشک، رفتن به باشگاه یا کلاس یوگا را میتوان در قسمت «بدن» قرار داد. بزرگ کردن فرزند، رفتن به تعطیلات خانوادگی و برنامهریزی برای بازنشستگی را میتوان در قسمت «خانواده» قرار داد. درست است که این تقسیمبندی طبیعی است، اما مشکلش این است که کلیت وجود را نادیده میگیرد.
والا یوگا معتقد است این دستهبندیها تمامیت زندگی را پوشش نمیدهند. احتمالاتی دور از چشم ما هستند که فکرش را هم نمیتوانیم بکنیم. وقتی زندگی را عین یک تکه نان به قطعات منظم جداگانه تقسیم میکنیم، امکان ندارد به شادی و رضایت عمیق و بینهایت دست پیدا کنیم. تصور کنید برخی از آداب و عادات روزانهتان را انجام میدهید: بیدار میشوید، صبحانه میخورید، سر کار میروید، با دوستانتان تماس میگیرید، کارهایی را با خانواده انجام میدهید و... چند لحظه وقت بگذارید و کارهای دیگری را تجسم کنید که ممکن است روزتان را زیباتر کنند. شاید دوستی خبر خوشی برایتان بیاورد، پروژهای را در محل کارتان تمام کنید، یا فرزند یا همسرتان به شما لبخند بزند و احساس کنید غرق عشق شدهاید.
اگر به این تجربیات از اول نگاه کنید و آنها را از دریچهٔ یوگا ببینید، شاید هر رویداد همان باشد که در ظاهر میبینید. اما اگر والا یوگا را تمرین کنید، آنچه در درون اتفاق میافتد تغییر میکند. ناگهان میبینید دارید در نور زندگی میکنید و بر همهٔ زندگیتان پرتو میافکند. زیرا اگر زندگی هست، باید نور هم وجود داشته باشد.
نور چیست؟ از نظر برخی افراد، نور یک اصطلاح معنوی مبهم و یادآور دین است. اصطلاحی که شاید مسیحیان را به یاد این جمله بیندازد: «نورت را زیر سبد مخفی نکن.» یا جملهٔ عیسی به پیروانش: «شما نور جهانید». در سنت ربانی یهودیت، حضور الهی شکینا است که وقتی در عابد یا فرد مقدس نفوذ میکند، نور خدا را به جهان میآورد. در بسیاری از مذاهب، فرشتهها موجوداتی نورانیاند و افراد مقدس (از لحاظ فیزیکی یا نمادین) نور سفید نابی از خود ساطع میکنند.
والا یوگا از این مفاهیم مذهبی فراتر میرود، اما مفاهیم عمیقتر آنها را هم در خود دارد. «نور» آگاهی محض و همان شعور کیهانی است که جهان و مافیها را ایجاد و حفظ میکند.
از نظر عملی، زندگی در نور یعنی آگاهانه زیستن، و هدف نهایی زندگی این است که فقط در نور زندگی کنیم، و هرگونه جهل و درد و رنج را از خود دور کنیم.
خواندن کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید با یوگا زندگی دیگری را آغاز کنید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب زندگی در نور؛ یوگا برای خودشکوفایی
«۱. وجودتان سرشار از خوشبختی میشود. بدنی شاد و پرانرژی، قلبی مهربان و پرشفقت، ذهنی هوشیار و پرجنبوجوش و وجودی پرنور و درخشان خواهید داشت؛
۲. کنترل ذهنتان به دست خودتان میافتد. میتوانید افکار، احساسات و انگیزههای تکاملبخش در خود ایجاد کنید. این شمایید که به آنها معنا میدهید و بنابراین معنای جهان همان است که شما درک میکنید؛
۳. زندگی روزمره را رؤیایی روشن میبینید، فوقالعاده واضح، اما وهمآلود. میتوانید رؤیایتان را بدون گرفتار شدن در آن بهبود ببخشید؛
۴. شادی برایتان تنها معیار موفقیت میشود؛ زیرا ماهیت اصلی شما شادی است. شادی آغاز و پایان هر سفر است؛
۵. به معنای شکوفایی پی میبرید. از فراوانی زندگی لذت میبرید؛ چون این فراوانی، داستان در دست ساختتان را غنیتر میکند؛
۶. پی میبرید که نقطهٔ رسیدن همیشه اکنون است و نمیتوانید به عقب برگردید. این موهبت همان تجربهٔ بیزمانی است؛
۷. به این تشخیص میرسید که هویت ایستایی ندارید. هویت شما منحصربهفرد است، اما همیشه در حال تکامل. هویتتان داستان کارمای شماست، اما لزومی ندارد به آن مقید باشید؛
۸. شکرگزاری را عاقلانهترین پاسخ به هستی میدانید. دیوانگی محض است که فکر کنیم وجود ما خود یک معضل است؛
۹. به این تشخیص میرسید که هستی سخاوتمند و پر از نعمت است؛
۱۰. برکت به تجربهای روزمره برای شما تبدیل میشود و به بهترین شکل از کنار هم قرار گرفتن تجاربتان در زندگی پدید میآید. بهجای کورسوی همزمانی که خیلی زود از دست میرود، در هماهنگی کامل زندگی خواهید کرد.
قبل از اینکه بقیهاش را بگویم، دلم میخواهد تجربیاتتان را از نور ارزیابی کنید. هیچچیز مهمتر از این نیست که بدانید نور چقدر روی زندگیتان تأثیر گذاشته. در ادامه، خودتان را محک بزنید تا شاید بهتر از همهٔ آدمهای دیگر خودشناسی را آغاز کنید.»
حجم
۱۰۰۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۰۰۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه