کتاب فیلم نامه پروست
معرفی کتاب فیلم نامه پروست
کتاب فیلم نامه پروست (در جستوجوی زمان ازدسترفته) نوشتهٔ هرولد پینتر، ژوزف لوزی و باربارا بری و با ترجمهٔ امین مدی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فیلم نامه پروست
هرولد پینتر، جوزف لوزی (۱۹۰۹-۱۹۸۴)، و باربارا برِی (۱۹۲۴-۲۰۱۰) اوایل دههٔ هفتاد میلادی دست به دست هم دادند تا در جستوجوی زمان ازدسترفته، شاهکار پروست، را به فیلمنامه تبدیل کنند. پینتر میگوید که از ابتدا شک نداشته که ساختن فیلمی با محوریت یک یا دو جلد از کتاب اشتباه است. از این رو، تصمیم میگیرد فیلمنامه را بر مبنای هر هفت جلد اقتباس کند. پینتر به توصیهٔ ساموئل بکت کارش را از جلد آخر، یعنی زمان بازیافته، آغاز میکند، چرا که پروست زمان بازیافته را پس از جلد اول، یعنی طرف خانهٔ سوان، نوشته و به نحوی کل کتاب در همان جلدِ آخر خلاصه شده است. پینتر زمانی را که صرف نگارش این اقتباس کرده بهترین دوران کاری زندگیاش خوانده است. فیلمنامهٔ پروست یکبار هم برای تئاتر اقتباس شد، اما خودِ فیلمنامه هرگز به مرحلهٔ تولید نرسید؛ با این حال، آن را یکی از عظیمترین اقتباسهای تاریخ سینما میدانند.
خواندن کتاب فیلم نامه پروست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید نسخهای کوتاهشده و هنرمندانه از «در جستوجوی زمان ازدسترفته» را بخوانید، کتاب فیلم نامه پروست را از دست ندهید.
بخشی از کتاب فیلم نامه پروست
«خارجی. باغ.
میز شام. نامه بازنشده زیر فنجان قهوهٔ مادر.
سوان: کِی برمیگردین پاریس؟
پدر: متأسفانه طی دو هفتهٔ آینده.
سوان: که اینطور، ما هم زودی راهی میشیم.
مادر: تموم شدن تابستون و رفتن از کومبره همیشه اندوهناکه.
مادربزرگ: اینجا برای سلامتی مارسل خیلی بهتر از پاریسه، براش خیلی خوبه.
سوان: حالش چطوره؟
پدر: (آهسته به سینهاش میزند.) سینهاش. باید حواسمون بهش باشه.
سوان میبیند که مارسل دزدکی از پشت پنجرهاش به پایین نگاه میکند. چشمشان به هم میافتد. سوان به سمت خانواده برمیگردد.
سوان: کتابی دارم که فکر میکنم مارسل از خوندنش لذت میبره. فردا میفرستم اینجا.
مادربزرگ: چه لطف بزرگی.
پدر: قبل از اومدن شما دربارهٔ موسیو ونتوی صحبت میکردیم. میشناسیدش؟
سوان: نه، تا به حال همدیگرو ندیدیم. اما همیشه برام سؤال بوده که ارتباطی با ونتوی آهنگساز داره یا نه.
پدر: آهنگساز؟
مادر: باید اسم سوناتِ ونتوی به گوشتون خورده باشه!
پدر: جداً؟
سوان: نخورده؟ مسحورکنندهست. آه... بار اول سالها پیش شنیدمش.
پدر: آه، سوناتِ ونتوی؟ آره، آره، البته، البته. خیلی دلنشینه.
سوان: یعنی این دوتا ربطی به هم دارن؟ باید سردربیارم.
پدر: گمان نکنم.
نامه هنوز باز نشده.»
حجم
۱۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۰۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه