بریدههایی از کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
نویسنده:کلاریسا پینکولا استس
مترجم:سمیه شهرابی فراهانی
انتشارات:انتشارات باران خرد
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۳۷ رأی
۳٫۰
(۳۷)
وقتی میخواهیم خودمان باشیم خیلیها ما را طرد میکنند و اگر با آنچه که دیگران میخواهند باشیم خودمان را تطبیق بدهیم، باعث میشود که از خودمان دور شویم
ثنا🌱
میل اجباری و اصرار به زنده نگهداشتن عشق در مثبتترین حالت آن فقط باعث میشود که سرانجام عشق برای همیشه بمیرد.
ثنا🌱
«دانستن زیادی باعث میشود آدم زودتر پیر شود».
ثنا🌱
قبل از خوابیدن سؤالی را مطرح کنید، با کمی تمرین بیشتر مواقع هنگام بیدار شدن پاسخ آن را پیدا کردهاید.
مشکات'
هرکس که به زنی نزدیک باشد در حقیقت در حضور دو زن قرار دارد؛ یکی حضوری بیرونی و یکی مخلوقی درونی، یکی که در جهان بیرونی است و یکی در جهانی که بهسادگی قابلرؤیت نیست. موجود بیرونی در نور و روشنایی روز زندگی میکند و بهراحتی قابلمشاهده است. او اغلب عملگرا، فرهنگی و بسیار انسانی است. موجود درونی اغلب از راهی دور به سطح سفر میکند، گاهی ظاهر میشود و بهسرعت ناپدید میشود، اما همیشه پشت احساسات زندگی میکند: موجودی شگفتانگیز، اصیل و خردمند است.
مشکات'
میشود زنانی که میگویند خواهان رابطه هستند خودشان دستبهکارهایی میزنند که باعث خراب شدن یک رابطه عاشقانه میشوند. اینها همان زنانی هستند که اهدافی تنظیم میکنند که اینجا، آنجا یا هر جاییکه میخواهند و تنظیم کردهاند باشند و هرگز اولین قدم برای شروع حرکت به سمت هدفشان را برنمیدارند؛ یا با اولین سختی آن را رها میکنند. اینگونه است که تمام تعللهایی که در آنها نفرت از خود وجود دارد و همه احساس شرمهایی که در آن سرکوبی و رهاشدگی هست، تمام شروعهایی که نیازمند آغاز شدن هستند و تمام پایانهایی که مدتهاست به تعویق افتادهاند، رخ میدهند. هرکجا که یغماگر به کمین نشسته باشد و دست بکار شود، همهچیز از مسیر خود منحرف میشود، ویران میشود و گردن زده میشود.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
رودخانه همیشه مرا صدا میزد تا پس از تاریکی شب به ملاقاتش بروم، زمینها نیاز داشتند تا کسی در آنها قدم بگذارد تا آنها بتوانند با ما حرف بزنند. آتشها نیاز داشتند تا در تاریکی جنگل برافروخته شوند و قصهها و داستانها نیازمند گفته شدن و شنیده شدن در خارج از حیطه شنیده شدن توسط بزرگترها بودند.
مشکات'
شما میتوانید روح را افسرده کنید و آن را از پای درآورید، میتوانید به آن آسیب بزنید و زخمیاش کنید، میتوانید عوارض بیماری را در آن بهجای بگذارید و نشانههای ترس را برویش حکاکی کنید، اما او نمیمیرد
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
م، تنهایی کسی که بدون تقصیر است ولی دائماً به بیرون پرتاب میشود...بعد شاید بتوانیم درد و رنج او را احساس کنیم.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
بچهها بهطور غریزی خردمند و جادوگر متولد میشوند. آنها در عمق استخوانهایشان میدانند چه چیزی درست است و در موردش چهکار باید کرد. این ذاتی است
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
. اگر ما نازیبایی را رد کنیم، از زندگی واقعی جدا میشویم و در سرما رها میشویم.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
چه چیز زیبا نیست؟ عطش پنهان ما برای اینکه دوستمان داشته باشند نازیباست. عدم استفاده و سوءاستفاده ما از عشق نازیباست. عدم وفاداری و ازخودگذشتگیمان دوستداشتنی نیست، احساس ما از بیروح بودن زشت است، عقدههای روانشناختیمان، بیکفایتیمان،
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
یعنی انسان بهجای ترس از تاریکی احیا شدن، جرأت و شجاعت پیدا کند؛ یعنی مرهمی برای زخمهای کهنه؛ یعنی تغییر شیوههای دیدن و بودن و بجای نقصان روح، سلامت روح را بازتاب کردن.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
اما نفس پرورش نیافته خیلی ساده است، مانند کودکی ضد اجتماع رفتار میکند نه کودکی شاد و خوشحال و خوشبخت؛ بیشتر شبیه به بچههایی است که مدام نگاه میکنند ببینند کدام تکه از چیزی که برمیدارند بزرگتر است، کدام رختخواب نرم است و کدام عاشق خوشقیافهتر است.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
عشق یعنی در آغوش کشیدن و همزمان مقاومت کردن در برابر پایانهای بیشمار و آغازهای بیشمار ـ و همه اینها در همان رابطه رخ میدهند.
کاربر ۵۰۹۶۴۹۶
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۳ صفحه
قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان