کتاب پوتین های عموبابا
معرفی کتاب پوتین های عموبابا
«پوتینهای عموبابا و یک نمایشنامهی دیگر» نوشتهی شهرام کرمی(-۱۳۵۱) نمایشنامهنویس است. این نمایش در خصوص زندگی یک فرزند شهید است. این نمایش چندین بار در شهرهای مختلف ایران و در نمایشهای رادیویی اجرا شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
خواهر: همهش زیر سر مادر گوربهگور شده اونه. ما رو دعوت کرد بریم عروسی یکی از عموزادههاش. از اون خانوادههای تازهبهدورانرسیده! من که راضی نبودم. گفتم فامیل شوهرمه. بد نیست بهشون احترام بزاریم و بریم عروسی. ولی من که لباس درست و حسابی نداشتم. گفتم زیاد سخت نگیرم. لـباس یکی رو قـرض میگیرم و میرم. لباسای سارا دوستم رو امانت گرفتم. اون نَدید بِدید هم همهش سفارش میکرد مراقب باشم رو لباساش شکلات یا شربت نریزم. گفتم باشه. منت اون ایکبیری رو کشیدم که مثلاً حرمت شوهرم حفظ بشه. غروب که من حاضر و آماده بودم آقا دیر اومد خونه. به روش نیاوردم. گفتم خستهس و از سر کار اومده. لباساش رو تنش کردم. گیر داد به پیرهنش که چرا خوب اطوش نکردم. براش دوباره اطو زدم. اما بازم بهانه گرفت. میگفت چرا یکی از جوراباش رو دوختم. انگار قرار بود همه جمع بشن پا و جوراب اونو نگاه کنن. هی غُر زد و من هیچی نگفتم. دنبال بهانه میگشت. منم نمیخواستم بهونه دستش بدم. آخر سر گیر داد که چرا زنگ نزدم تا مادرش هم با ما بیاد. گفت که من حسود و بدجنسم! ولی من سربهسرش نذاشتم. حتی یه کلمه هم جوابشو ندادم. گفتم خستهس! ولی کوتاه نمیاومد. هی نِق میزد. آخرش شروع کرد داد و بیداد و فحش دادن. بازم هیچی نگفتم. گفت که مهمونی نمیآم. ازش خواهش کردم که بریم.
حجم
۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه