کتاب چه کسی سهراب را کشت؟
معرفی کتاب چه کسی سهراب را کشت؟
چه کسی سهراب را کشت؟ اثری متفاوت از نویسنده نام آشنای عرصه نمایش ایران، شهرام کرمی است که در آن جریان مرگ پسری توسط پدرش مطرح میشود. این نمایشنامه در سال ۹۶ در تئاتر شهر تهران به اجرا در آمده است.
خلاصه کتاب چه کسی سهراب را کشت
داستان درباره زن و شوهری است که خانه شان را به دلیل یک اتفاق ازاردهنده ترک می کنند. آرش فرزند جمشید و ناهید مدتی قبل به دلیل سهل انگاری پدرش در رانندگی در پارکینگ خانه زیر ماشین رفته و کشته شده است و حالا خانواده باید با این اتفاق نابهنگام و شوکبرانگیز کنار بیایند.
خواندن چه کسی سهراب را کشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به خواندن نمایشنامههای وطنی از این نمایشنامه جذاب و تاثیرگذار لذت خواهند برد.
درباره شهرام کرمی
شهرام کرمی نویسنده و کارگردان تئاتر ایرانی و متولد ۱۳۵۱ شهر کرمانشاه است.
جملاتی از کتاب چه کسی سهراب را کشت
جمشید: ما چند سال تو این خونه زندگی کردیم. زندگی ما از اینجا شروع شد. وقتی هنوز جوون بودیم. وقتی هیچکی نبود. هیچکی! حتی بچهها! اینجا برامون خاطره زیادی داره. خاطره نداره؟ داره! تو هم اینجا رو دوست داری. زیاد هم دوست داری. حالا برای چی باید از خونهمون بریم. ما جایی نمیریم. مگه نه؟!
ناهید: (بهوضوح دچار لکنت میشود.) هر جا رو نگاه میکنم، آرش رو میبینم. انگار همه جای خونه هست. میبینمش که وایساده یا داره قدم میزنه! مثل اون وقتا...
جمشید: خواهش میکنم اجازه بده تو این خونه بمونیم.
ناهید: دیگه اینجا جای زندگی نیست. من به اندازه کافی غم و درد دارم. میفهمی؟! وقتی بریم همهمون آروم میشیم. اینطوری تو هم آروم میشی. باید بریم... خیلی گشتم تا خونه پیدا کنم. اینجا رو هم اجاره میدیم. هر وقت دلت تنگ شد، میتونی بیای تو محله قدم بزنی.
جمشید: دلم تنگ نمیشه.
ناهید: پس چی؟!
جمشید: من میترسم...
ناهید: از چی میترسی؟!
جمشید: میترسم پام رو از در بیرون بذارم.
ناهید: بهانه مییاری.
جمشید: بهانه نیست.
ناهید: میخوای برای همیشه خودت رو حبس کنی؟
جمشید: نمیتونم از اون جا رد بشم.
ناهید: کجا؟!
جمشید: چطور بیام تو پارکینگ؟ وقتی در خونه باز میشه، وحشت میکنم. میترسم! تو اینو نفهمیدی؟ فهمیدی...
حجم
۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۳۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جذابی بود،از عذابی که یه خانواده از غم نبود فرزند یا عزیزشون میکشن گفته بود که چقد سخته و چطور میشه ازش نجات پیدا کرد،درحالی که شاید گوشه کوچیکی از مرگش رو مقصر باشی!