
کتاب توماس ادیسون
معرفی کتاب توماس ادیسون
کتاب توماس ادیسون (از آغاز تا پایان)، با عنوان انگلیسی Thomas Edison: A Life From Beginning to End، نوشته مؤسسه هارلی هیستوری و با ترجمه ام. درخشش، روایتی جامع و مستند از زندگی و دستاوردهای یکی از مشهورترین مخترعان تاریخ ارائه میدهد. این اثر بخشی از مجموعهی مختصر و مفید است که در سال ۱۴۰۴ چاپ شده است. این مجموعه به زندگی و آثار بزرگترین دانشمندان و نوآوران جهان میپردازد. نویسندگان این کتاب با هدف انتقال میراث علمی بشر به نسلهای آینده، تلاش کردهاند تا با حفظ اصالت تاریخی و افزودن توضیحات تکمیلی، تصویری دقیق و جذاب از مسیر زندگی ادیسون ارائه دهند. کتاب حاضر که توسط نشر سبزان منتشر شده، هم به اختراعات و موفقیتهای ادیسون میپردازد و هم فرازونشیبهای زندگی شخصی، شکستها، تردیدها و تلاشهای بیوقفهی او را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب توماس ادیسون
کتاب توماس ادیسون با تمرکز بر زندگی و آثار این مخترع برجسته، تصویری چندوجهی از او ارائه داده است. نویسندگان مؤسسهی هارلی هیستوری با رویکردی مستند، از کودکی ادیسون در خانوادهای پرجمعیت و پرچالش تا سالهای پایانی عمرش را روایت کردهاند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به یکی از جنبههای مهم زندگی ادیسون اختصاص یافته است، از سالهای نخست زندگی و مشکلات شنوایی او تا تأسیس آزمایشگاه منلو پارک و اختراعاتی مانند فونوگراف و لامپ رشتهای. کتاب بهویژه به نقش ادیسون در شکلگیری صنعت برق، رقابتهای تجاری و علمی (مانند جنگ جریانها) و تأثیر او بر سینما و ضبط صدا پرداخته است.
کتاب توماس ادیسون علاوهبر روایت زندگی شخصی و خانوادگی، به چالشهای مالی، شکستها و حتی اشتباهات ادیسون اشاره کرده است. مؤسسهی هارلی هیستوری با بهرهگیری از منابع معتبر و روایتهای تاریخی، تلاش کرده است تا تصویری واقعگرایانه و بدون اغراق از ادیسون ارائه دهد؛ شخصیتی که همزمان نوآور، کارآفرین و خلاق بود.
خلاصه کتاب توماس ادیسون
کتاب توماس ادیسون با محوریت زندگی و دستاوردهای این مخترع، به بررسی مسیر پرفرازونشیب او از کودکی تا سالهای پایانی عمر پرداخته است. ادیسون در خانوادهای پرجمعیت و با مشکلات شنوایی رشد کرد و از همان کودکی به آزمایش و تجربه علاقهمند بود. او با راهاندازی نشریهی شخصی و کار در ایستگاههای قطار، نخستین نشانههای کارآفرینی را بروز داد و بعدها با یادگیری تلگراف، وارد دنیای فناوری شد. این کتاب به شکلگیری آزمایشگاه منلو پارک و نقش آن در تولید انبوه اختراعات میپردازد؛ جایی که ادیسون و تیمش بیش از ۱۰۰۰ اختراع ثبت کردند. اختراعاتی مانند فونوگراف، لامپ رشتهای و سیستم توزیع برق زندگی مردم را دگرگون کرد.
کتاب همچنین به رقابتهای ادیسون با دیگر مخترعان، بهویژه در جنگ جریانها، و تأثیر او بر صنعت سینما و ضبط صدا اشاره کرده است. در کنار موفقیتها، شکستها و اشتباهات ادیسون نیز بررسی شده است، از پروژههای معدنی ناموفق تا سرسختی در پذیرش فناوریهای جدید. در نهایت، کتابْ میراث ادیسون را نهفقط در اختراعاتش، بلکه در شیوهی مدیریت نوآوری و تأثیرش بر فرهنگ و صنعت جهان تحلیل کرده است.
چرا باید کتاب توماس ادیسون را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی مستند و دقیق، هم به اختراعات و موفقیتهای ادیسون میپردازد و هم جنبههای کمتردیدهشدهای از شخصیت و زندگی او را آشکار میکند. خواننده با مطالعهی این اثر، با فرازونشیبهای مسیر نوآوری، اهمیت پشتکار و نقش کار تیمی در موفقیتهای بزرگ آشنا میشود. این کتاب بهویژه به کسانی که به تاریخ علم، فناوری و کارآفرینی علاقه دارند، تصویری واقعگرایانه از چالشها و دستاوردهای یک مخترع بزرگ ارائه میدهد. نویسندگان با پرداختن به اشتباهات و شکستهای ادیسون، نشان دادهاند که نوآوری همواره با ریسک و آزمونوخطا همراه است و موفقیت نتیجهی تلاش مستمر و یادگیری از خطاهاست.
خواندن کتاب توماس ادیسون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به تاریخ علم، دانشآموزان و دانشجویان رشتههای مهندسی و فناوری، معلمان و استادان تاریخ علم و کسانی که به زندگینامههای مستند و الهامبخش علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای افرادی که دغدغهی نوآوری و کارآفرینی یا مدیریت پروژههای علمی را دارند، منبعی ارزشمند است.
درباره مؤسسه هارلی هیستوری
مؤسسهی هارلی هیستوری مجموعهای گسترده از آثار پژوهشی و عمومی را در حوزهی تاریخ منتشر میکند؛ مجموعهای که زندگینامهی شخصیتهایی چون گریس کلی، والت دیزنی، وینستون چرچیل و کلئوپاترا و رویدادها و دورههای برجستهای مانند امپراتوری عثمانی، جنگ جهانی دوم، آشویتس و انقلاب فرانسه را در بر میگیرد. این مؤسسه همچنین به موضوعات تخصصیتری نظیر اسطورهشناسی سلتی، مرگ سیاه، تاریخ فرعونها، شوالیهها و رنسانس توجه دارد.
هارلی هیستوری آثار خود را در قالب کتابهای مستقل منتشر میکند و با ارائهی یک کتاب الکترونیکی رایگان در هر جمعه برای مشترکان، دسترسی به محتوای تاریخی را تسهیل مینماید. این شیوه هم یادگیری تاریخ را منظم و پیوسته کرده هم آن را به تجربهای دلپذیر، مقرونبهصرفه و فراگیر تبدیل کرده است.
درباره توماس ادیسون
توماس آلوا ادیسون (۱۱ فوریهی ۱۸۴۷ ـ ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱) مخترع و تاجر آمریکایی بود. او در حوزههای مختلفی از جمله تولید نیروی برق، ضبط صدا و تصاویر متحرک دست به نوآوری زد. اختراعاتی مانند گرامافون، دوربین فیلمبرداری و نسخههای اولیهی لامپ برق، تأثیری عمیق و گسترده بر دنیای صنعتی مدرن گذاشتند. ادیسون از نخستین کسانی بود که اصول علم سازمانیافته و کار تیمی را در فرایند اختراع به کار گرفت و با گروهی از پژوهشگران و کارمندان کار کرد. او نخستین آزمایشگاه صنعتی پژوهشی را بنیان گذاشت.
او در غرب میانهی آمریکا بزرگ شد و زندگی شغلیاش را بهعنوان تلگرافچی آغاز کرد؛ تجربهای که الهامبخش نخستین اختراعاتش شد. در سال ۱۸۷۶، نخستین آزمایشگاه خود را در منلو پارک نیوجرسی تأسیس کرد؛ جایی که بسیاری از اختراعات اولیهاش در آن شکل گرفت. ادیسون وارد کسبوکار شد، ثروت قابلتوجهی به دست آورد و این ثروت را دوباره صرف پروژههای تازه کرد؛ از جمله آزمایشهای عظیم در معدنکاری و تأسیس نخستین استودیوی فیلمسازی.
ادیسون در سال ۱۸۴۷ در میلانِ اوهایو به دنیا آمد، اما از سال ۱۸۵۴ به بعد در پورت هورونِ میشیگان بزرگ شد. او هفتمین و آخرین فرزند خانواده بود.
کتابی دربارهی فلسفهی طبیعی و تجربی که مادرش به او داد، علاقهی ادیسون به آزمایش و برق را شعلهور کرد. والدینش همچنین کتابی از توماس پین داشتند که نگاه ادیسون به جهان را در طول زندگیاش تحتتأثیر قرار داد. ادیسون از حدود ۱۲سالگی دچار مشکل شنوایی شد. احتمالاً تب مخملک و عفونتهای درماننشدهی گوش میانی علت ناشنوایی او بودند. بعدها خودش دربارهی علت ناشنواییاش داستانهایی تخیلی تعریف میکرد. از نگاه خودش، این کمشنوایی باعث میشد کمتر حواسپرت شود و بهتر روی کار تمرکز کند.
او در نوجوانی در قطارهایی که بین پورت هورون و دیترویت رفتوآمد میکردند، روزنامه، شیرینی و سبزیجات میفروخت و تا ۱۳سالگی هفتهای حدود ۵۰ دلار سود میکرد؛ پولی که بیشترش را صرف خرید ابزار و مواد برای آزمایشهای شیمی و برق میکرد. او حتی روزنامهای کوچک به نام گرند ترانک هرالد منتشر میکرد که دربارهی اخبار محلی گزارش میداد و حدود ۵۰۰ مشترک داشت؛ افتخاری که تا آخر عمر برایش مهم بود.
در ۱۵سالگی، در سال ۱۸۶۲، جانِ یک کودک را از زیر قطار در حال حرکت نجات داد. پدر آن کودک در عوض، به او آموزش تلگراف داد. ادیسون شبها بهعنوان تلگرافچی در یک مغازهی عمومی و سپس در ایستگاه راهآهن گرند ترانک در کانادا کار میکرد. در کنار کار، به مطالعهی شیمی و انجام آزمایش میپرداخت. یک بار در اثر خوابآلودگی و غفلتش نزدیک بود دو قطار با هم برخورد کنند و همین باعث شد از آن شغل استعفا دهد.
او بین سالهای ۱۸۶۳ تا ۱۸۶۹، در چند ایالت مختلف آمریکا و کانادا، عمدتاً در شیفت شب، بهعنوان تلگرافچی کار میکرد. همچنین در خبرگزاری وابسته به وستِرن یونیون روی خطوط خبری آسوشیتدپرس کار میکرد، عضو اتحادیهی تلگرافچیها بود و برای مجلهی آنها مطلب مینوشت. در اوقات فراغت، دست به اختراع میزد، زبان اسپانیایی میخواند و با آزمونوخطا تجهیزات تلگراف را دستکاری میکرد؛ کاری که گاهی با وظایف اداریاش در تعارض قرار میگرفت.
در بوستون (۱۸۶۷ تا ۱۸۶۹) با ساخت دستگاه استاکتیکر برای چند مشتری محلی، کمی پول به دست آورد، اما وقتی خواست این کار را در نیویورک گسترش دهد، پروژه شکست خورد. نخستین پتنت رسمی او ثبت اختراع رأیگیر برقی بود که در سال ۱۸۶۹ با شمارهی ۹۰۶۴۶ در آمریکا به نامش ثبت شد؛ دستگاهی که قرار بود رأیگیری در مجالس را سریعتر کند، اما عملاً با استقبال سیاسی مواجه نشد.
او سپس به نیویورک رفت و کمی بعد با فرانکلین لئونارد پوپ، تلگرافچی و مهندس برجسته، شریک شد. پوپ به او اجازه داد در زیرزمین خانهاش در نیوجرسی زندگی و کار کند. آنها در سال ۱۸۶۹ یک شرکت مهندسی تأسیس کردند، سرمایهگذار جذب کردند، دهها کارمند گرفتند و در نیوآرک نیوجرسی کارخانهای بزرگتر راه انداختند. شرکت با اجارهدادن خطوط تلگراف و ساختن دستگاههایی برای ثبت پیام و تایپ روی خط، درآمد خوبی داشت و ادیسون بهشدت کار را سازماندهی میکرد و بازدهی کارکنانش را کنترل میکرد.
او برای پشتیبانی نظری کارهای تلگرافی، یک دورهی شیمی در کوپر یونیون گذراند؛ احتمالاً تنها تجربهی رسمیاش در آموزش عالی. در همین دوران، با چارلز بچلر روی بهبود سیستمهای تلگراف کار کرد و در یادداشتهای مشترکشان تقریباً پیوسته در حال آزمایش طرحهای تازه بودند. در سال ۱۸۷۴، اختراع تلگرافی که میتوانست چهار پیام را همزمان روی یک سیم ارسال کند ۳۰ هزار دلار برایش درآمد داشت؛ پولی که بخشی از آن را در یک خط تراموای شهری در پورت هورون سرمایهگذاری کرد و بخشی را صرف گسترش کسبوکار کرد.
در سال ۱۸۷۶، ادیسون با درآمد حاصل از تلگراف چهارگانه، آزمایشگاه منلو پارک را در نیوجرسی تأسیس کرد؛ نخستین آزمایشگاهی که بهطور نظاممند برای پژوهش و تبدیل دانش به محصول صنعتی طراحی شده بود. او گروهی از دستیاران و مهندسان را به کار گرفت که طبق دستورهای او آزمایش میکردند و تحت فشار زیادی برای رسیدن به نتیجه بودند. اسم ادیسون بر ۱۰۹۳ پتنت در آمریکا ثبت شده است، اما بسیاری از این اختراعات نتیجهی کار تیمی در آن آزمایشگاه بودند. بااینحال، عرف حقوقی و ساختار مالکیتْ اغلب اعتبار را به نام او ثبت میکرد.
منلو پارک بهتدریج دو بلوک شهری را در بر گرفت و ادیسون میخواست در آن تقریباً از هر مادهای نمونهای داشته باشد ـ هزاران نوع مادهی شیمیایی، انواع پیچ و سوزن و نخ و سیم، مو و شاخ و دندان حیوانات، پر، چوب، رزین، لاستیک، سنگ معدن و…
او برای مدیریت تصویر عمومیاش، دسترسی خبرنگاران به آزمایشگاه را محدود کرد، با مصاحبههای حسابشده چهرهی خود را ساخت و حتی در سال ۱۸۸۰ مجلهی Science را راه انداخت تا تریبونی غیرمستقیم برای ترویج دیدگاههای علمی خود داشته باشد؛ هرچند بهخاطر سودآورنبودن در سال ۱۸۸۳ آن را واگذار کرد. در سال ۱۸۷۶ همزمان با کار روی تلگراف، برای بهبود میکروفون تلفن هم دست به آزمایش زد. او روی میکروفونی کار میکرد که از دو صفحهی فلزی و دانههای کربن بین آنها تشکیل میشد و با تغییر فشار صوت، مقاومت الکتریکیاش تغییر میکرد. هدف او تولید صدایی قوی و واضح بود، طوری که خودش با گوش کمشنوایش بتواند بشنود. او دهها مادهی مختلف را آزمود.
اختراعی که ادیسون را به شهرتی جهانی رساند، فونограф یا همان گرامافون اولیه بود که در سال ۱۸۷۷ معرفیاش کرد. او با نمایشهای عمومی و حضور فعال در رسانهها، این دستگاه را به پدیدهای شبهجادویی تبدیل کرد. با وجود ثبت پتنت در سال ۱۸۷۸، ادیسون سالها آن را توسعه نداد تا اینکه در دههی ۱۸۸۰ الکساندر گراهام بل و همکارانش دستگاهی با استوانهی مومی ساختند و بازار را به حرکت درآوردند. در سال ۱۸۸۷ شرکت فونограф ادیسون تأسیس شد، اما مسائل مالی و حقوقی، درگیری با شرکای سابق و سرمایهگذاران و رقابت شدید، مسیر توسعهی تجاری را پرتنش کرد. بااینحال، در آغاز قرن بیستم، شرکت ادیسون نسخههای ارزانتر و مناسب سرگرمیِ خانگی فونограф را عرضه کرد، با هزاران صفحهی ضبطشده و شبکهای از کارمندان و نظارت دقیق بر کیفیت تولید.
ادیسون نه تعلیم موسیقی دیده بود نه نت میخواند و تقریباً ناشنوا بود، با وجود این، تا سالها شخصاً دربارهی اینکه چه هنرمندانی ضبط کنند و چه صدایی خوب است تصمیم نهایی را میگرفت و حتی اجازه نمیداد نام نوازندگان روی برخی ضبطها درج شود. با گسترش رادیو در دههی ۱۹۲۰، فروش صفحه بهشدت افت کرد، اما ادیسون حاضر نشد بهآسانی وارد بازار رادیو و تبلیغات نوین شود و بیشتر روی نظم و سختگیری داخلی تمرکز کرد.
از سال ۱۸۷۸، ادیسون روی ساخت یک نظام کامل روشنایی برقی کار کرد که بتواند در مقیاس بزرگ، جایگزین چراغهای گاز و نفت شود. پیش از او، نمونههای مختلفی از لامپهای رشتهای ساخته شده بود، اما مشکل مشترک آنها عمر بسیار کوتاه، نیاز به جریان بالا و نبودِ سیستم عملی برای توزیع برق بود. ادیسون مسئله را سیستمی دید: لامپ مناسب، شبکهی تولید و توزیع و استانداردهای فنی و اقتصادی. او ابتدا از رشتهی کربنی حاصل از مقوای کربونیزه استفاده کرد که زود میسوخت. سپس دهها نوع الیاف گیاهی را آزمایش کرد تا سرانجام به بامبو (نیِ خیزران) بهعنوان رشتهای مقاوم و بادوام رسید. این رشتهی کربنی با مقاومت نسبتاً بالا، امکان استفاده از ولتاژ ۱۱۰ ولت را فراهم کرد؛ ولتاژی که بعدها استاندارد آمریکا شد. او همراه با این کار، شرکت ادیسون الکتریک لایت را با سرمایهگذارانی مانند جی. پی. مورگان و اعضای خانوادهی وندربیلت در نیویورک تأسیس کرد.
در سال ۱۸۷۹ پتنت لامپ رشتهای خود را ثبت کرد و پس از چند ماه، به مدلی رسید که میتوانست بیش از ۱۲۰۰ ساعت کار کند. تماشاگران برای دیدن دهکدهی نور منلو پارک صف میکشیدند؛ منطقهای که شبها با لامپهای برقی تازهاش روشن میشد. همراه این تلاشها، او روی مشکل سیاهشدن حباب لامپ کار کرد و در مسیر این پژوهشها پدیدهای ثبت شد که بعدها اثر ادیسون نام گرفت و در توسعهی لامپهای خلا و لامپهای الکترونی (تیوپها) نقشی بنیادین داشت.
برای توسعهی سیستم برقرسانی، ادیسون مهندسانی چون فرانسیس رابینز آپتون را به خدمت گرفت؛ کسی که در کارهای نظری و مدیریتی نقش مهمی داشت و از سود شرکت سهم میبرد. گروهی از کمکمکانیکها و شیشهگران، لامپها را میساختند و آزمایش میکردند تا به مدلهای صنعتی برسند.
در سال ۱۸۸۰، هنری ویلارد، رئیس شرکت راهآهن و کشتیرانی اورِگِن، از ادیسون خواست سیستم روشناییاش را روی کشتی کلمبیا نصب کند؛ نخستین کاربرد تجاری لامپ ادیسون در جهانِ واقعی. پس از آن، ادیسون کابلکشی و نیروگاه محلی را در منهتن آغاز کرد و در ۴ سپتامبر ۱۸۸۲، سیستم برقرسانیاش برای حدود ۹۴۶ مشتری در نیویورک روشن شد؛ رویدادی که گرچه در لحظه چندان پرزرقوبرق نبود، نقطهی عطفی در گذار شهرهای مدرن به روشنایی برقی به شمار میآید.
با وجود این موفقیتها، ادیسون با چالشهای حقوقی نیز روبهرو بود. در سال ۱۸۸۳ ادارهی پتنت آمریکا بخشی از ادعای او دربارهی روش بهبود رشتهی لامپ را نقض کرد و آن را مبتنیبر کار رقبای دیگر دانست. ادیسون و شرکتش با اصلاح فرایند و دعواهای حقوقی متعدد، نهایتاً در سال ۱۸۸۹ حق بخشی از بازار را حفظ کردند، اما رقبا، بهویژه شرکتهایی که پتنتهای دیگر لامپ را در اختیار داشتند، سهم قابلتوجهی از بازار را از آنِ خود کردند.
زندگی و کار توماس ادیسون ترکیبی بود از پشتکار بیامان، کار سازمانیافتهی تیمی، آزمونوخطای بیوقفه و توانایی تبدیل ایدهها به شبکههای صنعتی عظیم؛ از واگن روزنامهفروشی در نوجوانی تا آزمایشگاهی سرشار از هزاران ماده و اختراع و سیستمهای برقرسانی شهری. او یکی از چهرههایی است که بهطور مستقیم چهرهی دنیای صنعتی مدرن را تغییر داد.
در سالهای پایانی عمر، بیماری دیابت او شدت گرفته بود. او سرانجام در ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱ در اقامتگاهش، گلنمونت، درگذشت و در همان ملک به خاک سپرده شد.
بخشی از کتاب توماس ادیسون
«همهٔ ما با آن تصویر کارتونی آشنا هستیم؛ لامپی که بالای سر شخصیتها روشن میشود. این تصویر، نمادی جهانی برای نشان دادن لحظهٔ شکلگیری یک ایده است. اگر سنوسالی از شما گذشته باشد، احتمالاً با دیدن این تصویر، بیدرنگ نام توماس ادیسون، مخترع لامپ، در ذهنتان نقش میبندد.»
حجم
۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه