دانلود و خرید کتاب آخرین کلمات او لورا دیو ترجمه الهام صیفی کار
تصویر جلد کتاب آخرین کلمات او

کتاب آخرین کلمات او

نویسنده:لورا دیو
ویراستار:عطیه طائب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین کلمات او

کتاب آخرین کلمات او نوشتهٔ لورا دیو و ترجمهٔ الهام صیفی کار و ویراستهٔ عطیه طائب است و کتاب کوله پشتی آن را منتشر کرده است. همه ما داستان‌هایی داریم که هیچ‌وقت تعریفشان نمی‌کنیم. شخصیت‌های این کتاب هم داستان جالبی در سینهٔ خود دارند.

درباره کتاب آخرین کلمات او

هانا هال عاشق اوون شد؛ مردی که روزی به کارگاه چوب‌بری او آمد و علی‌رغم اینکه هانا به تازگی با نامزدش به هم زده بود، با او ازدواج کرد؛ اما دختر شانزده‌سالۀ اوون، بیلی، از همه‌چیز هانا متنفر است. بااین‌حال هانا تمام تلاشش را می‌کند تا روزی با او دوست شود. زندگی هانا خوب است، شغلش را دوست دارد، عاشق اوون و بیلی است و حالا بعد از سال‌ها رنج ناشی از ترک شدن توسط پدر و مادرش، خانوادۀ خودش را دارد.

یک روز صبح، اوون با او خداحافظی می‌کند تا به سر کار برود، اما این آخرین باری است که هانا او را می‌بیند. دختر کوچکی نامه‌ای برای او می‌آورد که تنها نوشتۀ روی آن «مراقبش باش» است. اف‌بی‌آی رئیس اوون را دستگیر کرده و حالا هم درِ خانۀ هانا آمده. همه‌چیز به هم ریخته و هرچه هانا از اوون می‌داند، دیگر درست به نظر نمی‌رسد.

هانا به جای اینکه دست روی دست بگذارد، تصمیم می‌گیرد خودش حقیقت را پیدا کند. بیلی و هانا به شهر دیگری سفر می‌کنند تا هویت واقعی اوون را کشف کنند آیا اوون همان فردی است که ادعا می‌کند؟ اگر نه هویت اصلی او چه تأثیری روی زندگی هانا و از آن مهم‌تر زندگی بیلی می‌گذارد؟

خواندن کتاب آخرین کلمات او را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های عاشقانه و معمایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لورا دیو

لورا دیو نویسندهٔ چندین اثر پرفروش بین‌المللی از جمله هشتصد خوشه انگور و اولین شوهر است. کتاب‌های او در هجده کشور به چاپ رسیده‌اند و برخی از آثارش مانند آخرین کلمات او برای ساخت فیلم و سریال انتخاب شده‌اند. او در سانتا مونیکای کالیفرنیا زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب آخرین کلمات او

«همیشه این صحنه را در تلویزیون دیده‌ایم. کسی در می‌زند. پشت در، کسی منتظرتان است تا خبری به شما بدهد که زندگی‌تان را عوض می‌کند. در تلویزیون این شخص معمولاً یک افسر پلیس یا یک آتش‌نشان، شاید هم یک افسر لباس‌شخصی از نیروهای مسلح است، اما زمانی که من در را باز کردم ـ وقتی فهمیدم قرار است زندگی‌ام تغییر کند ـ پیام‌رسانم یک پلیس یا یک بازپرس فدرال جین‌پوش نبود. او یک دختر دوازده‌ساله در یونیفرم فوتبال بود. ساق‌بند ورزشی هم داشت.

پرسید: «خانم مایکلز؟»

پیش از جواب دادن کمی دودل شدم ـ همیشه وقتی کسی درمورد نام خانوادگی‌ام سؤال می‌کرد، مردد می‌شدم. من مایکلز هستم و نیستم. نام خانوادگی‌ام را تغییر ندادم. سی‌وهشت سال پیش از اینکه اوون را ببینم، هانا هال بودم و دلیلی نمی‌دیدم که پس از آن نیز شخص دیگری باشم. البته تقریباً یک سالی بود که با اوون ازدواج کرده بودم. و در این مدت، یاد گرفته بودم درمورد نام خانوادگی‌ام، صحبت دیگران را تصحیح نکنم، چون آنها فقط می‌خواستند این موضوع را که من همسر اوون هستم یا نه، بررسی و تأیید کنند.

این دختر دوازده‌ساله هم می‌خواست همین موضوع را تأیید کند، همین هم باعث شد مطمئن شوم او دوازده‌ساله است؛ در تمام طول عمرم همیشه مردم را به دو دسته تقسیم می‌کردم: کودکان و بزرگسالان، اما یک سال و نیم پیش، زمانی که دختر همسرم، بیلی شانزده‌ساله را، که در هیچ‌کدام از این دسته‌ها جای نمی‌گرفت، ملاقات کردم، یاد گرفتم در این دیدگاه تغییری ایجاد کنم. اولین‌باری که بیلی را، که در برابر من گارد گرفته بود، ملاقات کردم با گفتن اینکه خیلی کوچک‌تر از سنش به نظر می‌رسد، اشتباه بزرگی کردم. احتمالاً بدترین جمله‌ای که می‌توانستم بگویم همان بود.

البته شاید هم در ردهٔ بدترین جملاتم، رتبهٔ دوم را به دست آورد. اولین آنها جمله‌ای بود که در آن، با گفتن اینکه کاش کسی هم به من می‌گفت از سنم جوان‌تر به نظر می‌رسم، خواستم فضا را تلطیف کنم. بیلی همان‌موقع هم طاقت دیدن مرا نداشت، اما حداقل حالا می‌دانم بهتر است با دختری در آن سن‌وسال، از این شوخی‌ها نکنم. البته شاید بهتر باشد به‌کل برای صحبت کردن با او تلاشی نکنم.»


نیتا
۱۴۰۳/۰۷/۰۳

یک داستان معمولی با چاشنی نامادری و گروه های تبهکار و پلیس و …بی اندازه سطحی تا حد زیادی خسته کننده.

mehri
۱۴۰۳/۰۸/۲۶

سلام دوستان من این کتاب رو خوندم و به نظرم من کسایی که میخوان این رمان رو بخونن باید ببینن خواسته شون از یه کتاب چیه ؟ اگه فقط برا سرگرمی میخواید مطالعه کنید کتاب خوبیه و جوری نیست که

- بیشتر
پسر گفت برویم دختر گفت نه خیلی دور پسر گفت دور کجاست؟ دختر گفت همان‌جایی که تو هستی ای. ای. کامینگز
اِلی

حجم

۲۷۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۷۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۴۵,۵۰۰
۳۰%
تومان