دانلود و خرید کتاب داستان های خانوادگی محمد طلوعی
تصویر جلد کتاب داستان های خانوادگی

کتاب داستان های خانوادگی

نویسنده:محمد طلوعی
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۲.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب داستان های خانوادگی

کتاب «داستان های خانوادگی» نوشتۀ محمد طلوعی است و نشر افق آن را منتشر کرده است. این مجموعه شامل ۷ داستان از کتاب من «ژانت نیستم» و ۶ داستان از «تربیت‌های پدر» می‌شود.

درباره کتاب داستان های خانوادگی

داستان‌ها به شیوۀ اول‌شخص روایت می‌‌شود و راوی مردی جوان است گویی نویسنده، خود راوی داستان‌هاست و تجربیات زیستۀ خودش را به رشتۀ تحریر درآورده است نه اینکه خاطرات نویسنده تلقی شود. شاید در داستان‌های این مجموعه از آن دسته اتفاقات هیجان‌انگیز و میخکوب‌کننده‌ای که بعضی از خوانندگان انتظار دارند خبری نباشد؛ اما محمد طلوعی با خلق لحظه‌های ناب انسانی، پرداختن به درونیات شخصیت‌ها، گفت‌وگوهای درونی و خلقیات آن‌ها تجربۀ خواندن را برای خواننده لذت‌بخش کرده است.

قصه‌پردازی داستان‌ها فوق‌العاده است. نویسنده با تمرکز بر طبقۀ متوسط و بیان تجربیات آن‌ها از زندگی و ماجراهایی که برای این قشر اتفاق می‌افتد یا آنچه در گذشته‌های نه‌چندان دور بر آن‌ها رفته، قادر است داستان‌هایی خلق کند که برای مخاطب جذاب باشد و خواننده حس کند چقدر موقعیت‌های معمولی و صحنه‌های به‌ظاهر کم‌اهمیت می‌تواند سوژۀ درست و دقیقی برای روایت باشد.

مسئلۀ هویت یکی از مضامینی است که نویسنده در داستان‌ها به آن پرداخته است و اوج آن در داستان «داریوش خیس» دیده می‌شود. نویسنده ماهرانه از چند جهت به مسئلۀ بحران هویت اشاره می‌کند؛ ‌نخست شخصیت داستان که در ابتدای دوران جوانی است و کشمکش‌های درونی به او اجازه نمی‌دهد به سمت دختری که خوشش آمده برود آن هم نه به‌علت حیا بلکه به این خاطر که هنوز با خودش و هویتش در جنگ است، یا جوانی به نام داریوش اقبالی که با قیافۀ داریوش اقبالی در شهر پرسه می‌زند، کسی که به‌خاطر اندک شباهتی به داریوش ِخواننده چنان در او غرق شده است که در جواب «خیال کردی داریوشی؟» می‌گوید پس کی‌ام؟ نویسنده همچنین با پرتاب خواننده به گذشته و ماجرای مهاجرت به دانمارک، دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های افراد دربارۀ هویتشان چه در وطن و چه خارج از وطن را نشان می‌دهد.

فهرست مطالب کتاب داستان‌های خانوادگی عبارت است از: «بخش اول: من ژانت نیستم – پروانه»، «داریوش خیس»، «نصف تنور محسن»، «تولد رضا، دلدار نیک»، «من ژانت نیستم»، «لیلاج بی‌اوغلو»، « راه درخشان»، «بخش دوم: تربیت‌های پدر - تابستان ۶۳»، «نجات پسردایی کولی»، «مید این دانمارک»، «دختردایی فرنگیس»، «مسواک بی‌موقع»، «انگشتر الماس».

خواندن کتاب داستان های خانوادگی را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و داستان کوتاه فارسی پیشنهاد می کنیم.

درباره محمد طلوعی

محمد طلوعی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ رشت است. او فارغ‌التحصیل سینما از دانشگاه سوره و ادبیات نمایشی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. اولین مجموعه‌شعر خود را با عنوان خاطرات بندباز سال ۱۳۸۲ منتشر کرد. اولین رمان طلوعی، قربانی باد موافق در سال ۱۳۸۶ منتشر و برندهٔ پنجمین جایزه ادبی «واو» یا رمان متفاوت سال و همچنین نامزد هشتمین جایزهٔ کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور شد. در اسفند ۱۳۹۱ نیز مجموعه‌داستان «من ژانت نیستم» برندهٔ دوازدهمین جایزهٔ ادبی گلشیری شد. طلوعی از اعضای نسل نو نویسندگان فارسی است. او در اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ برگزیدهٔ نخستین دورهٔ جایزهٔ ادبی «چهل» شد که از سوی مکتب تهران به نویسندگان جوان زیر ۴۰ سال و خوش‌آتیه اهدا می‌شود. از آثار محمد طلوعی می‌توان به خاطرات بندباز (مجموعه‌شعر)، قربانی باد موافق (رمان)، من ژانت نیستم (مجموعه‌داستان)، تربیت‌های پدر (مجموعه‌داستان به‌هم‌پیوسته)، رئال مادرید (رمان نوجوان) آناتومی افسردگی، هفت گنبد (مجموعه داستان)، داستان‌های خانوادگی (مجموعه‌داستان)، زیر سقف دنیا (ناداستان) اپوش اپوش [پیوند مرده] (کتاب کودک)، وایوو (کتاب کودک) اشاره کرد.

بخشی از کتاب داستان های خانوادگی

«یک روزی زیر طاقی کتابخانهٔ ملی رشت، پشت به خیابان ایستاده بودم تا باران کم شود. کم شدن باران که دروغ است، آدم رشتی منتظر این‌چیزها نمی‌شود. توی تهرانش هم وقتی باران می‌آید و مردم زیر سرپناه می‌روند مثل گول‌ها نگاه‌شان می‌کنم چه‌کار می‌کنند، نمی‌شود توی رطوبت نود و نه درصد از نم به جایی پناه برد. یادم می‌رود این‌جا تهران است با بارش متوسط صد و هفتاد میلی‌متر در سال. ضرب‌المثلی رشتی هست که وقتی چهارشنبه باران بگیرد تا جمعه بند می‌آید ولی وقتی شنبه باران بگیرد معلوم نیست کی بند بیاید. شنبه‌ای بود و به بهانهٔ بند آمدن باران زیرطاقی پابه‌پا می‌کردم تا دختر باریک روبه‌روی ویترین کتاب‌فروشی طاعتی را که چندباری توی شب شعرها دیده بودم، سیر نگاه کنم. دختر بی‌استعدادی بود و شعرهای سوزناک و عاشقانهٔ مزخرفی می‌گفت اما به خاطر آنی که داشت همه از شعرش تعریف می‌کردند. خودم هم جزو مداحانش بودم، باری آن‌قدر از وجوه استعاری شمع در یکی از بندهای شعری که راجع به زمان گفته بود و گذشتنش را در جدایی معشوق سخت گرفته بود، تعریف کردم که خودم باورم شد از شعر تعریف می‌کنم نه از دختر.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۴۵٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
تومان