دانلود و خرید کتاب قطار استانبول گراهام گرین ترجمه غلام‌حسین سالمی
تصویر جلد کتاب قطار استانبول

کتاب قطار استانبول

معرفی کتاب قطار استانبول

کتاب قطار استانبول نوشتهٔ گراهام گرین و ترجمهٔ غلامحسین سالمی و سهیلا فرزین نژاد است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قطار استانبول

کتاب قطار استانبول ابتدا شما را با نویسندهٔ این رمان و آثار او آشنا می‌کند. گفته شده است که پس‌زمینهٔ تاریخی و اجتماعیِ آثار گراهام گرین، دیکتاتوری، کشتار، ناآرامی و بحران اقتصادیِ سال‌های دههٔ ۱۹۳۰ میلادی است. راه‌حل‌های گراهام گرین برخلاف نویسندگان هم دوره‌اش، راه‌حل‌های مارکسیستی و انگیزانندهٔ خوانندگان برای انقلاب نیست؛ جهان داستان‌های این نویسنده بیش از آنکه دنیایی آمادهٔ انقلاب باشد، جهانی در حال فروپاشی است. رمان «قطار استانبول» در ۵ بخش نوشته شده است. عنوان این بخش‌ها به‌ترتیب عبارت است از «آستند» (Ostend)، «کلنی»، «وین»، «سوبوتیکا» (Subotica) و «استانبول». این رمان در حالی آغاز می‌شود که راوی از حسابدار کشتی می‌گوید که همچنان که آخرین کارت سوارشدن به کشتی را در دست داشت، به تماشای مسافرینی پرداخت که از اسکلهٔ خیس خاکستری می‌گذشتند. راوی می‌گوید که این عابرها با یقه‌هایی بالازده و شانه‌هایی خمیده رد می‌شدند. ساعت چهارونیم بعدازظهر بود.

خواندن کتاب قطار استانبول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره گراهام گرین

گراهام گرین در ۲ اکتبر ۱۹۰۴ به دنیا آمد. او رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستان‌های کوتاه انگلیسی بود. او نویسنده‌ای با اندیشۀ ضدآمریکایی بود و مدتی هم به کمونیسم گرایش داشت، اما از این ایدئولوژی دچار سرخوردگی شد و از آن بازگشت و دیگر به هیچ اندیشه سیاسی‌ای متمایل نشد. ماجراهای داستان‌های گرین، عمدتاً در متن وقایع سیاسی و اجتماعی قرن بیستم می‌گذرند. آثار گرین، طنز، ملال، اندوه، شاعرانگی، خیر و شر را با هم دارند. گرین، زیاد سفر می‌کرد تا بتواند زیستِ توده‌های دردکشیده را هم‌دلانه و هم‌دردانه تجربه کند. این تجربه‌ها و تجربه‌هایی چون تماشای خودکشی ۶ کارگر درمانده که در پرتگاه یک کانال دورافتاده، همه با همدیگر با دشنه خودکشی کرده بودند، روح بی‌آرام او را بی‌آرام‌تر می‌کرد.

این نویسنده را جمع اضداد می‌نامند؛ تضاد روح و رفتار او این بود که بسیار مرگ‌اندیش بود و درعین‌حال بسیار شوروشوق زندگی داشت. تضاد دیگر او این بود که فرهنگ را دست‌کم می‌گرفت، ولی کار فرهنگی خود را که البته فرهنگی نمی‌دانسـت و همهٔ آثارش را داستان‌های سادهٔ سرگرم‌کننـده به‌شمار می‌آورد، جدی می‌گرفت. او حتی در مصاحبه‌ای اقرار کرد که کلماتِ داستان‌های کوتاه یا بلندش را به‌دقت می‌شمرده است. گراهام گرین، در مصاحبه‌ای گفته است: «من می‌نویسم تا خودم تسکین یابم. تنها خواننده‌ام، خودم هستم.»

او ۶۴ کتاب، مشتمل بر ۲۸ داستان، ۸ نمایشنامه، ۵ فیلمنامه و ۲ «زندگی‌نامهٔ خودنوشت» نوشت؛ نخستین زندگی‌نامۀ او «نوعی زندگی» (۱۹۷۱) و دومی «راه‌های فرار» (۱۹۸۰) نام دارند؛ همچنین، از بیش از ۲ اثر او (بعضی فیلم‌نامه و بعضی داستان) برای تولید فیلم اقتباس شده است. جان فورد، کارگردان بزرگ امریکایی، فیلم «فراری» را با اقتباس از داستان «قدرت و جلال» ساخته است. گرین نه‌فقط در زندگی عادی و عرفی‌اش، بلکه در زندگی فکری‌اش هم اهل خطرکردن بود؛ گویی فقط بر لبهٔ پرتگاه بود که آرامش داشت. گراهام گرین در ۳ آوریل ۱۹۹۱ درگذشت.

بخشی از کتاب قطار استانبول

«دستگاه تلگراف همچنان به کارش ادامه می‌داد، نقطه... نقطه... نقطه... .

لوکیچ ورق‌ها را به سه دستهٔ مساوی تقسیم کرد، گاهی وقت‌ها کارت‌ها به هم می‌چسبید و او انگشت‌اش را با آب دهان خیس می‌کرد که آن‌ها را از هم جدا کند. سه دسته را در مقابل خود در کنار هم چید. بعد توضیح داد.:

ـ احتمالاً این زنِ رییس ایستگاه است. وقتی که یک هفته از این جا می‌رود، هر روز در بی‌موقع‌ترین و نامناسب‌ترین ساعات برایش تلگراف می‌فرستد. مثلاً دیر وقت شب یا صبح خیلی زود. سراسر پُر از جملات عاشقانه. بعضی وقت‌ها هم مثل شعر وزن دارند عباراتی مثل «کبوتر کوچولوی تو عشق‌اش را به سویت روانه می‌کند» یا «من همیشه عاشقانه و وفا دارانه به تو می‌اندیشم».

نینیچ پرسید:

ـ ولی چرا این کار را می‌کند؟

ـ می‌ترسد که شوهرش با یکی از خدمتکاران توی رختخواب باشد. فکر می‌کند اگر همان لحظه تلگرافی از او دریافت کند شرمنده می‌شود و دیگر نمی‌تواند کاری بکند!

کارمند انبار خندید و گفت:

ـ و البته قسمت مضحک موضوع اینست که او حتی به خدمتکارانش نگاه هم نمی‌کند. اگر همسرش بداند! او تماماً متوجه قسمت دیگری‌ست.

لوکیچ گفت: شرط‌هاتان، آقایان.

و آن‌ها را با دقت نگریست که سکه‌های مسیِ خودرا روی دو دسته از ورق‌ها گذاشتند. بعد ورق‌های هر یک از دسته‌ها را به نوبت و یکی‌یکی روی میز برگرداند. آس خشت در دستهٔ سوم بود که هیچ پولی رویش نبود. دست از ورق چیدن برداشت و سکه‌ها را گذاشت توی جیب و گفت:

ـ بانک برنده می‌شود!

سپس ورق‌ها را جلوی نینیچ گذاشت. بازیِ خیلی ساده‌یی بود.

کارمند انبار سیگارش را خاموش کرد و سیگار دیگری آتش زد، نینیچ هم ورق‌ها را بُر می‌زد.

ـ توی ترن خبری بود؟

ـ همه چیز تو بلگراد آرام است.

ـ تلفن کار می‌کند؟

ـ از بد شانسی بله.

دستگاه تلگراف از صدا افتاد و لوکیچ نفس راحتی کشید وگفت:

ـ به هر حال شکر خدا تمام شد.

سرباز ناگهان دست از بُرزدن ورق‌ها برداشت و با صدایی گیج گفت:

ـ خوشحالم که من توی بلگراد نبودم.

کارمند انبار با نشاط و خنده گفت:

ـ درحال جنگیدن، پسرم؟

نینیچ با شرمندگی گفت:

ـ بله، ولی آن‌ها می‌جنگیدند. با مردم خود ما مگر نه؟ آن‌ها که بلغارها نبودند.

کارمند انبار گفت:

ـ بکش یا کشته شو. ولش کن، ورق بده. نینیچ، پسرم.

نینیج شروع به ورق دادن کرد و چندین بار حساب کارت‌ها از دست‌اش بیرون رفت، کاملاً واضح بود که مطلبی از مغزش می‌گذرد

لوکیچ گفت:

ـ آن‌ها کمونیست بودند.»

معرفی نویسنده
عکس گراهام گرین
گراهام گرین

گراهام گرین در دومین روز اکتبر سال ۱۹۰۴ به دنیا آمد. پدرش چارلز هنری گرین و مادرش ماریون ریموند گرین عموزاده‌ی هم بودند. او چهارمین فرزند از شش فرزند خانواده‌ی گرین بود. خاندان قدرتمند و بانفوذ گرین صاحب کارخانه‌ی آبجوسازی گرین کینگ بودند. گرین مطالعه‌ را خیلی زود شروع کرد و با جدیت دنبال نمود. به گفته‌ی خود او، تابستان‌هایی که در کنار عمویش در کمبریج شایر می‌گذشته، اوقات طلایی او برای کتاب خواندن بوده است. گرین از سال ۲۰۱۰ وارد مدرسه‌ی شبانه‌روزی شد. او کودکی و نوجوانی دردناکی را گذراند، چراکه به شدت دچار افسردگی بود، تا آن‌جا که چند بار اقدام به خودکشی نمود. گراهام شانزده‌ساله در سال ۱۹۲۰ برای گذراندن دوره‌ی روان‌کاوی به لندن فرستاده شد، اتفاقی که در آن ایام چندان معمول نبود. گراهام پس از شش ماه حضور در لندن، برای ادامه‌ی تحصیلش به مدرسه بازگشت. کلود کاکبرن و پیتر کوئنل دو تن از هم‌شاگردی‌های گرین در آن ایام بودند که مثل او بعدها شهرت پیدا کردند.

علی علیزاده
۱۴۰۲/۱۲/۱۰

به شوق خواندن اثری دیگر از نویسنده محبوبم ، گراهام گرین، این کتاب را خریدم ولی خیلی زود توی ذوقم‌ خورد چون ترجمه اثر بسیار پایین است. سعی کردم ادامه دهم و هنوز رهایش نکردم اما این چنین ترجمه هایی

- بیشتر

حجم

۲۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان