
کتاب مادام کوری
معرفی کتاب مادام کوری
کتاب «سرگذشت مادام کوری» نوشتهٔ آلیس ثورن، داستان الهامبخش زندگی ماری کوری، یکی از بزرگترین زنان دانشمند جهان را روایت میکند. این اثر با ترجمهٔ پری کیانوش در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است.
درباره کتاب مادام کوری
آلیس ثورن در نیویورک به دنیا آمد و در مدرسهٔ سنت آگاتا و کالج براین مار تحصیل کرد. او در مدرسه سردبیر سالنامه بود و دو مدال نیز برای استعداد در نقاشی دریافت کرد. پس از مدتی کار در کتابفروشی و انتشارات، به نویسندگی روی آورد و «سرگذشت مادام کوری» یکی از آثار اوست. این کتاب بهعنوان بخشی از مجموعهٔ «امضا» منتشر شده است. تلاشهای ماری کوری برای کشف عنصری شیمیایی که پرتوهای قوی از خود ساطع میکرد را به تصویر میکشد؛ تلاشی که منجر به کشف رادیوم شد و دریچهای بهسوی دنیای رادیواکتیویته گشود. «سرگذشت مادام کوری» نهتنها به دستاوردهای علمی ماری کوری میپردازد، بلکه به جنبههای شخصی زندگی او نیز نگاهی دارد و تصویری جامع از این زن برجسته ارائه میدهد. این کتاب در سال ۱۹۵۹ توسط انتشارات Grosset & Dunlap منتشر شد. تصاویر آن توسط فدریکو کاستلون (Federico Castellon) طراحی شده و ویرایش آن را انید لامونت میدکرافت (Enid Lamonte Meadowcroft) بر عهده داشته است.
کتاب مادام کوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگینامهها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مادام کوری
«دستهای از پرتوهای آفتاب رنگباختۀ ماه نوامبر، بر دخترانی که ردیفبهردیف نشسته بودند، میلغزید. همه لباسهای یکسان آبی سیر به تن داشتند و یقههای آهاری سفید زده بودند. آفتاب گیسوان دختر کوچکی را که در ردیف سوم بود، رنگ طلا بخشیده بود و در میان طرههایی که از گیسوان محکمبافتهاش بیرون زده بود، بازی میکرد، ولی ماریا اسکلودوسکا۱۱ که مانیا صدایش میزدند، اصلاً متوجه نبود. سخت در کتابی که میخواند فرو رفته بود. ناگهان صدای آهستۀ زنگی شنیده شد. مانیا با جنبش به جهان واقعیت بازگشت. بیمناک گوش فرا داد. آیا این زنگ، علامت خطر بود؟ آری، دو زنگ کشدار و دو زنگ کوتاه.
همۀ سرها بلند شد. دستها شتابناک کتابهای تاریخ لهستان را از روی میز برداشتند و همۀ کاغذها را برچیدند. چهار دختر از میان میزها دویدند و پیشبندهاشان را جلو نگه داشتند. کتابها و کاغذها را توی پیشبندها ریختند و آن چهار دختر از دری که به اتاقهای دانشآموزان شبانهروزی میرفت گریختند. دختران دیگر با شتاب، لوازم خیاطی خود را از توی میزهاشان درآوردند. نخها و سوزنها و قیچیها را روی میزها پخش کردند. با دستهایی که اندکی میلرزید، به گلدوزی روی پارچههای چهارگوش کوچک پرداختند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه