کتاب فکر نکن تنهایی
معرفی کتاب فکر نکن تنهایی
کتاب فکر نکن تنهایی نوشتهٔ الیف شافاک و ترجمهٔ صابر حسینی است و انتشارات مروارید آن را منتشر کرده است. شافاک در این کتاب نگاهی به مقولهٔ نوشتن و نویسندگی دارد و به موضوعاتی چون هویت، زنان و ادبیات میپردازد.
درباره کتاب فکر نکن تنهایی
کتاب فکر نکن تنهایی یک کتاب داستان نیست اما دربارهٔ داستانها و نویسندگان آنهاست؛ بهویژه داستاننویسان زن.
الیف شافاک در این کتاب در جستارهای گوناگونی به مقولات مختلفی چون زنان، نویسندگی زنان، هویت، ادبیات و... میپردازد. او مسائل را از دید خود به عنوان زنی روشنفکر (زنی اهل ترکیه ولی بهدنیاآمده در کشوری غریب) اما با درگیریها و دلمشغولیهای فراوان دربارهٔ وطن و تمام دنیا میبیند و سعی میکند آنها را حل کند یا دستکم سؤالی در ذهن خواننده ایجاد کند.
برای مثال، در جستار «تبعید داوطلبانه، غربت اجباری» به موضوع مهاجرت میپردازد، در جستاری دیگر میپرسد: «راز ازدواجهای ماندگار چیست؟»، در جستاری دیگر میگوید زنان بهترین نامهنویسهای تاریخ هستند، همچنین میپرسد «آیا مرد و زن نمیتوانند دوستان خوبی برای هم باشند؟» و «استعداد خودآزاری زنها»، «مردانی که در زندگیشان با شبح همینگوی پرسه میزنند»، «زنها و رمانها»، «گوشتخواران و گیاهخواران»، «به رابطهٔ خواهرانه احتیاج داریم»، «دنیای بدون جنگ»، «مجازات اعدام»، «یک جامعه کِی پژمرده میشود؟»، «دموکراسی خسته»، «درسهای ادبیات از ادبیات سرچشمه میگیرد» و «آیا کتابی هست که شایستهٔ ممنوع شدن باشد؟» از دیگر موضوعهایی هستند که شافاک در این کتاب به آنها پرداخته است.
خواندن کتاب فکر نکن تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر داستانهای شافاک را دوست دارید این بار کتابی غیرداستانی از او بخوانید.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. کودکی و جوانیاش را در آنکارا، مادرید، امان، کلن، استانبول، بوستون، میشیگان و آریزونا گذراند. در دانشگاه فنی خاورمیانه، در رشتهٔ روابط بینالملل فارغالتحصیل شد. کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه در رشتهٔ مطالعات زنان به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک دکترا در رشتهٔ علوم سیاسی شد. با اولین رمانش «پنهان» که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، توانست جایزهٔ بزرگ مولانا را به دست بیاورد. به دنبال آن، رمان آینههای شهر (۱۹۹۹) و مَحرم (۲۰۰۰) را که توانست جایزهٔ کانون نویسندگان ترکیه را از آن خود کند، منتشر کرد. بعد از آن رمانهای شپشپالاس (۲۰۰۲) و برزخ (۲۰۰۴)، که هر دو رمان توانست جزو پرفروشترین رمانها شود و خوانندگان زیادی را به خود جلب کند، انتشار یافت. جزر و مد (۲۰۰۵) کتابی بود شامل یادداشتهایی راجع به زنانگی، هویت، شکاف فرهنگی، زبان و ادبیات. در سال ۲۰۰۶ کتاب شرم که جزو پرخوانندهترین کتابهای سال بود، منتشر شد. متعاقب آن کتاب شیر سیاه را نوشت که اولین اتوبیوگرافی این نویسنده بود و ماهها در صدر پرفروشترینها قرار داشت. کتاب عشق که توسط نشر دوغان در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، توانست رکورد فروش کتاب در ترکیه را عوض کند و در کوتاهترین زمان بیشترین فروش را داشته باشد. حلوای کاغذی که منتخبی از تمام آثار الیف شافاک بود، در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. گریزان (۲۰۱۰) یکی دیگر از کتابهای او بود. این کتاب شامل نوشتههای چاپشدهٔ این نویسنده در روزنامه بود. اسکندر (۲۰۱۰) رمانی راجع به یک خانوادهٔ تُرک بود که به انگلیس مهاجرت کرده بودند. و کتابی دیگر به نام شمسپاره (۲۰۱۲) شامل یادداشتهای شافاک که در روزنامهٔ خبر تورک منتشر شده بود. شافاک رمان من و استادم را در سال ۲۰۱۳ نوشت و آن را توسط نشر دوغان منتشر کرد. سه دختر حوا در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت؛ این کتاب پرخوانندهترین کتاب سال شد.
الیف شافاک در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهٔ هنر و ادبیات فرانسه را به دست آورد. او کسی است که کتابهایش به چهلوهشت زبان ترجمه شده و راجع به کتابهایش در روزنامههایی همچون نیویورک تایمز، واشنگتن تایمز، فایننشال تایمز، گاردین و فیگارو صحبتها و نقدهای بسیاری شده است. او درعینحال مقالههای بسیاری در روزنامههای بینالمللی نوشته است. کتابهای او را نشرهای بزرگ دنیا همچون پنگوئن، راندوم هاوس، ریزولی، فلاماریون و کِین آبِر منتشر کردهاند.
شافاک، همراه با مارگارت اتوود، جزو نویسندگان منتخبی است که یکی از آثارش را به کتابخانهٔ آینده (واقع در کشور نروژ) داده است. این نویسنده در لندن و استانبول زندگی میکند و آثارش را به زبانهای انگلیسی و تُرکی مینویسد.
بخشی از کتاب فکر نکن تنهایی
«ما زنهای غمگین و تنهای این مملکتیم که اکثراً پیش از موعد پیر میشویم و امروز در ابتدای یک دوراهی قرار گرفتهایم. ماندهایم کدام راه را انتخاب کنیم.
یکی از راهها عقبگرد است. پیچ میخورد و مثل طناب باریک میشود. اگر این راه را انتخاب کنیم، به این معنی است که از هم جدا خواهیم شد و میانمان قطببندیها شکل خواهد گرفت. یعنی بهخاطر پیشقضاوتها، تردیدها یا هراسها نخواهیم توانست یک جا جمع شویم. میانمان فاصله خواهد افتاد. میانمان درههایی بدون پل شکل خواهد گرفت. دیوارهای شیشهای میان ذهنها و قلبهایمان قرار خواهد گرفت. دستهایمان را لمس نخواهیم کرد؛ حتی اگر داستان زندگیمان مشترک باشد. در دنیای محدود خویش زندگی خواهیم کرد. تنها با کسانی دوست خواهیم شد که شبیه ما هستند و مثل ما فکر میکنند. نسبت به دردهای هم بیگانه و بیاحساس خواهیم بود. و درست آنوقت است که باز هم مثل همیشه جامعهٔ مردسالاری ارزشمند تلقی خواهد شد و نظم موجود برقرار خواهد ماند.
اما راه دومی هم وجود دارد. میتوانیم آن را انتخاب کنیم: از حصارهایمان بیرون خواهیم آمد. از قالبهایمان بیرون خواهیم آمد. ما زنها سهم بزرگی تنها از زن بودنمان داریم. محجبه، غیرمحجبه، کمالیست، ملیگرا، محافظهکار... ترک، کرد، علوی، ارمنی، یهودی... اگر ما زنها متحد نشویم، همهمان از سرزمینی که خشونتش روزبهروز بیشتر میشود زیان خواهیم دید. خواهیم فهمید که باید با هم رابطهٔ خواهرانهای داشته باشیم. امروز بیش از همیشه به چنین چیزی احتیاج داریم.
چه کسانی در این مملکت تصمیمهای حیاتی و مهم را در مورد زنها و بچهها میگیرند؟ سیاستمدارهای مرد محافظهکاری که هیچ پیشنهاد و نظری در ارتباط با زن بودن ندارند و بچهها را هم خیلی وقت پیش فراموش کردهاند!
ضمناً مسئولیت مراقبت از این قشر را بدون مشورت با انجمنهای حمایت از زنها و کودکان انجام میدهند. بدون آنکه تصمیماتشان را با جامعهٔ مدنی در میان بگذارند. درحقیقت بزرگترین اشتباه همینجاست؛ در یکجانبه نگاه کردن به موضوع. قوانین بیمنطق و غیرانسانی را سعی میکنند به اجرا بگذارند. همیشه از بالا نگاه میکنند، همهچیز را از دریچهٔ یکنواخت چشم خود میبینند... ضمناً این کار را به اسم مراقبت از زنها و بچهها انجام میدهند. ادعا میکنند که... سرانجام به واژهٔ انتزاعی «ناموس» که قرنها پیش درست تعریف نشده بود، هویت بخشیدهاند. کلمهٔ «ناموس» انگار هیولایی است که با لِه کردن آمال و آرزوهای زیبای بچهها و زنها و با نگونبختی دیگران به حیات خود ادامه میدهد. خلیل جبران میگوید: «سکوت را از آدمهای پرحرف، خوشمشربی را از آدمهای عبوس و مهربانی را از آدمهای سنگدل آموختم.» بعد زمزمه میکند: «چقدر عجیب است که هیچ دِینی نسبت به آموختههایم حس نمیکنم.»
درحقیقت وقتی از این نظرگاه به موضوع نگاه میکنیم، متوجه میشویم که معلمهای زیادی در همین استانبول وجود دارند. معلمهایی که اهمیت دوستی و رفاقت و خواهر بودن را نشانمان میدهند. ارزش دموکراسی تکثرگرا را با کسانی که ذرهای برای دموکراسی ارزش قائل نیستند میفهمیم.»
حجم
۸۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۸۸۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه