دانلود و خرید کتاب بهشت را بی تو نمی خواهم آزاده نظری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب بهشت را بی تو نمی خواهم

کتاب بهشت را بی تو نمی خواهم

نویسنده:آزاده نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بهشت را بی تو نمی خواهم

کتاب الکترونیکی بهشت را بی‌تو نمی‌خواهم نوشتۀ آزاده نظری در انتشارات آراسبان چاپ شده است. این کتاب روایت زندگی و تصمیم‌گیری‌های دختران و پسرانی‌ است که درگیر سنت‌ها و مناسبات خانواده‌ هستند و در مسیر رهایی از این ساختار، کمک‌گرفتن از راهنمایان را تجربه می‌کنند.

درباره کتاب بهشت را بی تو نمی‌خواهم

این رمان داستان حلما و پیمان را روایت می‌کند؛ دو نفر که بدون شناخت در یک ازدواج سنتی وارد زندگی مشترک شدند که تنها یک سال دوام آورد و با توافق از هم جدا شدند. چهار سال پس از جدایی، حلما درگیر اتفاقاتی جدید می‌شود: از یک سو، همراهی با دختری به نام آرام که نیاز به راهنمایی دارد و از سوی دیگر، بازگشت پیمان با خواستگاری جدید که آرامش زندگی او را تهدید می‌کندنویسنده با زبانی ملموس و نزدیک به ذهن، به دغدغه‌های درونی شخصیت‌ها می‌پردازد. از زبان حلما می‌خوانیم که تجربه تنهایی را «برازنده خدا» می‌داند و اشاره می‌کند: «همیشه به مراجعینی که همسرشان را از دست داده بودند یا از هم جدا شده بودند، می‌گفتم تنهایی چیز سختی است. تنها بودن فقط برازنده خداست» . برخی از مضامینی که کتاب به آن‌ها پرداخته است عبارت‌اند از:

بررسی چالش‌های ازدواج‌هایی که بیشتر بر پایه سنت و فشارهای خانوادگی هستند تا شناخت و انتخاب آزادانه

تجربه رهایی و بازسازی زندگی پس از شکست عاطفی، همراه با نقش راهنمایی‌هایی مانند «خانم صباحی»

اهمیت همدلی و گفت‌وگو در فرآیند خودیابی و مشاوره دادن به دیگران

کتاب بهشت را بی‌تو نمی‌خواهم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این اثر برای خوانندگانی مناسب است که به رمان‌های عاطفی و داستان‌هایی درباره جوانانی با دغدغه‌های سنتی و خانوادگی علاقه‌مند هستند.

بخشی از کتاب بهشت را بی‌تو نمی‌خواهم

«از آنجا دور شدم. درِ اتاق مهمان را باز کردم و نزدیک تخت رفتم. آقاجون غرق خواب بود. کمی کنارش نشستم تا آرام شوم. دیدن چهرهٔ مهربانش حتی زمانی که خواب هم بود، می‌توانست آرامم کند و حس درونم را گرم. دستانش را گرفتم و آرام بوسیدم، اما او زمانی که قرص می‌خورد، اگر سروصدا زیاد هم می‌شد، بیدار نمی‌شد. باید صبر می‌کردم تا آقاجون بیدار شود. از طرفی هم ساعت دیری بود و هر زمان ممکن بود پیمان از سر کار به خانه‌اش برگردد، اما چاره‌ای نداشتم. باید با او روبه‌رو می‌شدم، اگرچه پیمان در حال حاضر فقط پسرعموی من بود.

من و پیمان دو سال باهم زندگی مشترک داشتیم، اما چون جدا شدن من و پیمان آن‌قدر ناگهانی و هضم این موضوع برای خانواده‌های‌مان غیرقابل‌باور بود، به ما یک سال زمان دادند تا فکر کنیم. خانوادهٔ عموساسان و خود پیمان بعد از سپری کردن یک سال هم که من منزل پدرم بودم، به این باور رسیدند که بازگشتی در کار نیست و من تصمیم قطعی برای جدایی را گرفته‌ام. پیمان هم وقتی اصرار من را دید، قبول کرد و ما کاملاً توافقی از هم جدا شدیم. بعد از آن، سعی کردیم روشن‌فکرانه عمل کنیم و برای هم دخترعمو و پسرعمو بمانیم و در جمع فامیل بدون کوچک‌ترین عکس‌العملی حضور همدیگر را تحمل کنیم و به هم احترام بگذاریم تا روابط فامیلی‌مان به‌خصوص رابطهٔ عموساسان با پدرم به هم نخورد، چون پدر من و عموساسان خیلی به هم علاقه داشتند. مادرم و زن‌عمو شهره هم اگرچه اوایل کمی باهم سرسنگین بودند، اما با گذشت چهار سال از آن روزها الان ارتباط خوبی داشتند.

خیلی خوشحالم که تصمیم من رابطه‌های عاطفی را به هم نریخت و از این بابت مشکلی برای‌مان پیش نیامد. در این افکار بودم که صدای درِ ورودی آمد و صدای فخری‌خانم که داشت با پیمان سلام و احوالپرسی می‌کرد. با خودم گفتم پگاه حتماً به پیمان خبر داده که من منزل او هستم. چند دقیقه‌ای طول کشید تا صدای ضربه‌ای به در آمد و پیمان را در آستانه در، درحالی‌که به چهارچوب تکیه داده بود و من را نگاه می‌کرد، دیدم. آرام به او سلام کردم و جواب سلام من را با همان نگاه عمیق که چشم‌درچشم هم بودیم، داد. بعد از زمان جدایی‌مان، همیشه در مهمانی‌ها همدیگر را دیده بودیم. تا آن روز پیش نیامده بود باهم تنها باشیم. کاش آقاجون بیدار می‌شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان