کتاب گذر از زمان
معرفی کتاب گذر از زمان
کتاب گذر از زمان؛ بهشت گمشده داستانی نوشتهٔ اریک امانوئل اشمیت با ترجمهٔ شهلا حائری و پانته آ محقق است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب گذر از زمان
گذر از زمان آغاز چالشی حیرتانگیز است: روایت تاریخ بشریت به شکلی کاملاً داستانی؛ ورود قصه به تاریخ؛ دیدار یوآل نوح هراری با الکساندر دوما...
این طرح عظیم سی سال فکر اریک امانوئل اشمیت را به خود مشغول کرد و اشتیاقی بود که سرانجام تحقق یافت. اشمیت در کنار سایر آثارش (رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، رساله)، با جمعآوری اطلاعات تاریخی، علمی، مذهبی، پزشکی، اجتماعی، فلسفی و فنی، بیوقفه کار کرد و اجازه داد تخیلش شخصیتهایی قوی، تأثیرگذار و فراموشنشدنی خلق کند تا بتوان با آنها همراه شد و همذاتپنداری کرد.
از تلفیق دستاوردهای فکری و ذوق نویسندگیاش اثری متولد میشود که با احاطه به اتفاقات، تحولات و تطوراتی که موجب تغییر تمدنها میشود و نیز گسست فرهنگها، ما را از جهانی به جهان دیگر میبرد و هر بار به همان اندازه که زمان حالْ گذشته را روشن میکند، دوران سپریشده نیز به شرح دوران معاصر میپردازد.
این سفر باورنکردنی که از توفان بزرگ شروع میشود تا زمان ما ادامه مییابد و رویدادها یا دگرگونیهای عمدهٔ آن در خلال عشق و ستیزهٔ شخصیتهای مهم به تجسم درمیآید.
هریک از هشت عنوان آغازین این ماجراجویی عظیم به یک دورهٔ سرنوشتساز از تاریخ بشریت اختصاص دارد:
۱. بهشت گمشده (پایان نوسنگی و توفان بزرگ)؛ و به دنبال آن؛
۲. دروازهٔ آسمان (بابِل و تمدن بینالنهرین)؛
۳. خورشید تاریک (مصرِ فراعنه و موسی)؛
۴. بارقهٔ سعادت (یونانِ قرن چهارم پیش از میلاد مسیح)؛
۵. دو امپراتوری (روم و پیدایش مسیحیت)؛
۶. فریب (اروپای قرونوسطی و ژان دارک)؛
۷. عصر فتوحات (نوزایی و کشف آمریکا)؛
۸. انقلابها (انقلاب سیاسی، صنعتی، فناوری).
کتاب گذر از زمان شامل بهشت گمشده (سرآغاز، دریاچه و توفان بزرگ) میشود. بقیهٔ عنوانها در کتابهای دیگر اشمیت منتشر شدهاند.
خواندن کتاب گذر از زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار اریک امانوئل اشمیت و ادبیات فرانسه پیشنهاد میکنیم.
درباره اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامهنویس، داستاننویس، رماننویس و کارگردان فرانسوی - بلژیکی، طی حدود ۱۰ سال بهصورت یکی از پرخوانندهترین نویسندگان فرانسویزبان دنیا درآمد، آثارش به ۴۰ زبان برگردانده شد و نمایشنامههایش در بیش از ۵۰ کشور بهطور منظم به صحنه رفت. او تحسینشدۀ منتقدان است و برگزیدۀ خوانندگان و چند اثرش نیز به فیلم درآمده است. اشمیت در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در حومهای از شهر لیون در جنوب فرانسه متولد شد. در کودکی به موسیقی علاقۀ بسیار داشت و در ۹سالگی به آموختن پیانو پرداخت. ابتدا مایل بود آهنگساز شود، اما معلمانش او را از این کار منصرف کردند تا از همان نوجوانی استعداد آشکارش در نگارش را پرورش دهد.
پس از گذراندن دورۀ ادبیات، در آزمون ورود به دانشسرای عالی موفق میشود و از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵ به تحصیل در فلسفه میپردازد و پایاننامۀ دکترایش را با عنوان «دیدرو و مابعدالطبیعه» مینویسد که در ۱۹۹۷ با عنوان «دیدرو و فلسفۀ اغوا» منتشر میشود. اشمیت چندینسال به تدریس فلسفه در دبیرستان و سپس در دانشگاه اشتغال داشته است. او خود معتقد است که فلسفه موجب نجاتش شده و به او آموخته است تا خودش باشد و احساس رهایی کند. فیلسوف به نویسنده تبدیل میشود؛ نویسندهای که مدام اسطورهها و حکایات بنیانگذار را جذب میکند تا با خلاقیت خستگیناپذیر خود آنها را از نو بتند. در سالهای دهۀ ۱۹۹۰، نمایشنامههایش در چندین کشور با اقبال بسیار روبهرو میشود. «شب والونی» که نسخۀ مدرنی است از اسطورۀ دون ژوان، در ۱۹۹۱ موجب شهرت او در فرانسه میشود؛ سپس «مهمان ناخوانده» در ۱۹۹۳، ۳ جایزه از جوایز مولیر را نصیب او میکند. از آن پس، تدریس فلسفه در دانشگاه را رها میکند و تماموکمال به کار نگارش میپردازد. در ۱۹۹۵، «گلدن جو» و در ۱۹۹۶، «دگرگونههای معمایی» را میآفریند. چند ماه بعد، یک تکگویی دربارۀ آیین بودا انتشار مییابد با عنوان «میلارِپا» که در ۱۹۹۷ در جشنوارۀ آوینیون و در ۱۹۹۹ در پاریس به نمایش در میآید. همین متن است که اشمیت را به فکر میاندازد تا دورۀ حکایتهایش را دربارۀ ادیان آغاز کند که بعداً به دورۀ «نادیدنیها» شهرت مییابد.
فردریک یا بولوار جنایت در ۱۹۹۸ تقریباً همزمان در فرانسه و آلمان به نمایش درمیآید. «مهمانسرای دو دنیا» در ۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۰، مدتی طولانی بهروی صحنه میماند. «آقاابراهیم و گلهای قرآن» که در دسامبر ۱۹۹۹ برای نخستینبار اجرا میشود، در ژوییۀ ۲۰۰۱ در جشنوارۀ آوینیون به اجرا درمیآید. در ۲۰۰۴ فیلمی بر اساس آن ساخته میشود با شرکت «عمر شریف» که تندیس سزار بهترین بازی را برایش به ارمغان میآورد. پس از این جزوۀ دوم از دورۀ نادیدنیها، نوبت به سومی میرسد با عنوان «اسکار و بانوی گلیپوش» که در فوریۀ ۲۰۰۳ با اقبالی گسترده روبهرو میشود. در سپتامبر ۲۰۰۳، نخستینبار نمایشنامهٔ «خردهجنایتهای زناشویی» اجرا میشود و چندینماه پیاپی با گیشۀ پر در صحنه میماند.
اشمیت در همان ایام به نگارش رمان میپردازد و در ۱۹۹۵ «فرقۀ خودبینان» را منتشر میکند که استقبال بسیار گرم منتقدان را در پی دارد. در سال ۲۰۰۰، «انجیل بهروایت پیلاطس»، جایگاه او را بهعنوان رماننویس تثبیت میکند. از آن پس، هر رمانی که منتشر میکند، هفتهها و ماهها در فهرست پرفروشترین رمانها قرار میگیرد. در ۲۰۰۱، «سهم آن دیگری» را منتشر میکند که به هیتلر اختصاص دارد و در ۲۰۰۲، نسخهای خیالپردازانه و هجایی دربارۀ اسطورۀ فاوستوس مینویسد با عنوان «آنگاه که یک اثر هنری بودم». حکایتهای دورۀ نادیدنیها، در کشورهای فرانسویزبان و کشورهای دیگر با اقبال فراوان روبهرو شد؛ چه در کتابفروشیها و چه در صحنۀ نمایش. کتابهای «میلارِپا» در زمینۀ عرفان، «آقاابراهیم و گلهای قرآن» دربارۀ اسلام، «اسکار و بانوی گلیپوش» دربارۀ مسیحیت، «فرزند نوح» (۲۰۰۴) دربارۀ کلیمیت، «سومویی که نمیتوانست گنده شود» (۲۰۰۹) دربارۀ ذنِ بودایی هستند.
از سال ۲۰۰۰، اریک امانوئل اشمیت که خود را از دنیای ادب و سیاست دور میدارد، با سیل جوایز روبهرو میشود؛ در همان سال فرهنگستان فرانسه جایزۀ بزرگ تئاتر را برای مجموعۀ نمایشهایش به او اهدا میکند؛ در ۲۰۰۴ جایزۀ بزرگ خوانندگان لایپزیگ، دویچِر بوخِرپرایس را برای حکایت «آقاابراهیم و گلهای قرآن» و در برلین، جایزۀ معتبر دی کادریگا را برای «انسانیتش و خردمندیای که شوخطبعیاش در وجود انسانها پرورش میدهد» دریافت میکند. در همان پاییز ۲۰۰۴ مجلۀ ادبی لیر در پی نظرسنجی از فرانسویای مبنی بر اینکه از «کتابهایی که زندگیشان را تغییر دادهاند» نام ببرند، «اسکار و بانوی گلیپوش» در کنار کتاب مقدس و کتابهای سهتفنگدار و شازدهکوچولو قرار میگیرد و این درمورد نویسندهای در قید حیات جرو استثناهاست.
بخشی از کتاب گذر از زمان
«چند هزار سال پیش، در کشور جویبارها و رودخانهها، کنار دریاچهای که دریا شد به دنیا آمدم.
ازروی تواضع یا احتیاط ترجیح میدادم هرگز این جمله را ننویسم. این جمله سرنوشتی را که پنهان کردم فاش میکند. با هزار احتیاط حقیقتم را از مردم مخفی کردم؛ از آنها دوری گزیدم، به آنها دروغ گفتم، فرار کردم، سفر رفتم، سرگردان شدم، به زبانهای جدید سخن گفتم، پنهان شدم، منزوی شدم، تغییر نام دادم، تغییر چهره دادم، تغییر لباس دادم، معلول شدم، گمنامی پیشه کردم، تنهاییهای بیابان را به جان خریدم، حتی گاهی گریستم. اهمیتی نداشت. آنها باید مرا از یاد میبردند و ردپایم را گم میکردند. از چه میترسیدم؟ عمر طولانی من سرانجام توجه آنان را جلب میکرد، زیرا انسانها همیشه در آسمان، زیرِ زمین، روی زمین، در مذهب، در علم و در نسلهای آینده به دنبال جاودانگیاند، اما جاودانگی من- که هیچ توجیهی نداشت ـ آنها را سرشار از نفرت میکرد. همنوعان من متوجه میشدند که... همنوع من نیستند. بعد از تعجب، از آنچه من بودم کینه به دل میگرفتند و از آنچه خودشان بودند ناخشنود میشدند. مطمئن بودم که صداقتم فقط باعث آزردگی، حسادت، کینه، خشونت و خلاصه کوهی از مصیبت میشد. از عواقب آن میترسیدم؛ نه برای خودم، برای آنها.
چند هزار سال پیش، در کشور جویبارها و رودخانهها، کنار دریاچهای که دریا شد به دنیا آمدم.
ازروی تواضع یا احتیاط ترجیح میدادم هرگز نه این جمله را بنویسم نه جملهای دیگر را، زیرا من در دورهای چشم به جهان گشودم که دست هیچ الفبایی به دامان آن نرسیده بود. گوش میدادیم. به خاطر میسپردیم. حافظه را تقویت میکردیم. وقتی خط اختراع شد، دیگر وارد قرن چهارم زندگیام شده بودم ـ بعدها تعریف خواهم کرد که چه اثری روی من گذاشت. بااینکه امروز به بیست زبان زنده و مرده مینویسم، به نظرم تواناییِ به بند کشیدن واقعیت روی یک برگه شهامتی غیرعادی است.
چند هزار سال پیش، در کشور جویبارها و رودخانهها، کنار دریاچهای که دریا شد به دنیا آمدم.
ازروی تواضع یا احتیاط ترجیح میدادم این جمله را برای انسانها ننویسم، این جانورانی که دغدغهٔ هستیشان نیستی است. ضربالمثلی آلمانی میگوید: «بهمحضاینکه کودک متولد میشود، بهاندازهٔ کافی برای مُردن پیر است.» من چنین شرح میدهم: بهمحضاینکه خودآگاهی پیدا میکند، از زوال خویش باخبر است. از همان ابتدا این خصوصیت بنیادی را، این آگاهی از فانی بودن را تاب نمیآورد. نتیجه؟ انسانِ ذاتاً سرخورده و فطرتاً تسکینناپذیرْ محکوم به بدبختی است.
و من که چنین طولانی زیستهام آیا طعم خوشبختی را چشیدهام؟ اجازه دهید برای پاسخ به شما حکایتم را آغاز کنم.
چند هزار سال پیش، در کشور جویبارها و رودخانهها، کنار دریاچهای که دریا شد به دنیا آمدم. ازروی تواضع یا احتیاط ترجیح میدادم هرگز این جمله را ننویسم.»
حجم
۴۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۷۸ صفحه
حجم
۴۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۷۸ صفحه
نظرات کاربران
یکم ارزون نیست؟ کتاب صوتی از این ارزون تر
کتاب رو بخاطر توضیحاتش خریدم.. و فکر میکردم قراره تاریخ چند هزارساله رو در قالب داستان روایت کنه.. بعد از اینکه 956 صفحه داستان رو خوندم و دیدم پایان باز تموم شد تازه فهمیدم این اولین جلد از یک مجموعهء
با خواندن توضیحات کتاب، فکر کردم تاریخ انسان رو در قالب داستان بیان میکنه، واسه همین خیلی راغب شدم که اونو بخونم، اما با خواندن اون متوجه شدم که تقریبا الهام گرفته از داستان حضرت نوح هست. اسم شخصیت اصلی