دانلود و خرید کتاب تصور کن زنده نباشم آدام هسلت ترجمه احمد نیازاده
تصویر جلد کتاب تصور کن زنده نباشم

کتاب تصور کن زنده نباشم

نویسنده:آدام هسلت
انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب تصور کن زنده نباشم

کتاب تصور کن زنده نباشم نوشتهٔ آدام هسلت و ترجمهٔ احمد نیازاده است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان که از کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز است، در سال ۲۰۱۶ برای نخستین‌بار منتشر شد.

درباره کتاب تصور کن زنده نباشم

آدام هسلت در کتاب تصور کن زنده نباشم داستان زوجی را بیان می‌کند که دچار یک بحران شده‌اند. وقتی نامزدِ «مارگارت» به نام «جان»، به‌دلیل افسردگی در بیمارستان بستری می‌شود، «مارگارت» انتخابی را پیش روی خود می‌بیند؛ پیش‌بردن برنامه‌هایشان علیرغم چیزی که او اکنون دربارهٔ وضعیت «جان» می‌داند و یا رهاکردن همه‌چیز و فاصله‌گرفتن از رنجی که این وضعیت برای او به‌همراه می‌آورد. این رمان، داستانی فراموش‌نشدنی دربارهٔ همین تصمیم است. این اثر که از نقطه‌نظر هر پنج عضو خانواده روایت می‌شود، عشق یک مادر نسبت به فرزندانش، پیوند اجتناب‌ناپذیر میان خواهرها و برادرها و میراث رنج‌های یک پدر در زندگی یک خانواده را بیان می‌کند. این رمان در سال ۲۰۱۶ موفق به کسب جایزهٔ لس‌آنجلس تایمز شده است.

خواندن کتاب تصور کن زنده نباشم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

کتاب‌های مشابه

اگر این کتاب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم این رمان‌ها را هم بخوانید: به امید دل بستم اثر لنکالی و رمان تصور کن زنده نباشم اثر آدام هسلت.

بخشی از کتاب تصور کن زنده نباشم

«گفت: «معجزهٔ قیاس.» با دستمال‌کاغذی عرق روی پیشانی‌اش را پاک کرد. «همان چیزی که پروست می‌گوید. آن مواقع نادری که معجزهٔ قیاس کاری کرد از حال بگریزم. این تنها زندگی واقعی است، تنها چیزی که باعث می‌شود بدانی زنده هستی، آلام گذشته‌ها. موسیقی همین است. مشکل من این بود که در زندگی‌ام متوجه آن معجزه‌ها شدم و فهمیدم آن دردها برای خود تاریخی دارد. شخصی نیست. موسیقی همیشه از چیزهایی می‌گوید که کسی از دست داده. آن چیزی است که می‌شنوی: جهانی که انسان‌ها از دست داده‌اند، آنچه می‌خواهند بازگردد و وقتی آهنگی را آن‌گونه می‌شنوی، دیگر قابل اجتناب نیست. عدالت هم تقریباً همین‌طور است.»

برای مرتبهٔ دوم تمام مشروب را خورد و لیوان را روی میز گذاشت.

گفت: «انگار آب است. چیزی احساس نمی‌کنم.»

گفتم: «هیچ‌وقت نمی‌خواستم این حرف را به تو بزنم، به‌نظرم خیلی تلخ می‌آمد. وقتی شروع می‌کردی به حرف زدن دربارهٔ جبران خسارت برده‌ها، با خودم فکر می‌کردم تنها نمونهٔ جبران خسارت، پولی است که مادر به تو می‌دهد. انگار از او می‌خواستی دوران کودکی دیگری به تو بدهد و کاملاً مراقب تو باشد. چون از اوضاع عصبانی بودی و به‌نظر درمورد مادر عادلانه نمی‌آمد و همچنان نیست.»

ناراحتی مایکل به‌تدریج فروکش کرد و چهره‌اش آرام‌تر شد. نمی‌دانم به حرف‌های من فکر می‌کرد یا اصلاً متوجه آن شده بود یا نه.

گفت: «از من می‌خواهی زندگی‌ام مثل تو باشد. مثل تو یا سیلیا. سرگرم خانواده یا شغل، تا اینکه کسی باشد از من مراقبت کند. مادر همین را برای من می‌خواهد، اما منظورم از پیروی از احساسات همین است، اینکه چقدر می‌تواند بی‌رحمانه باشد. چطور می‌توانم چنان چیزهایی را نخواهم درحالی‌که همهٔ شما چنین انتظاری از من دارید؟ اما این اتفاق نخواهد افتاد. منظورم از روی دلسوزی برای خود نیست، حتی اگر بعضی اوقات نسبت به خودم احساس ترحم کنم. می‌خواهم بگویم زندگی من این‌طور نیست. دیگران دوست ندارند طوری دوستشان داشته باشم که دارم. احساس خفگی می‌کنند. تقصیری ندارند، اما من هم مقصر نیستم.»

گفتم: «البته دیگر می‌توانی این موضوع را فراموش کنی، چیزهای کودکانه‌ای که وسواس فکری می‌آورد. آن هم بخشی از چیزی است که به آن اصرار داری.»

گفت: «به حرفم گوش نمی‌کنی.» بعد دوباره بطری را برداشت و لیوانش را تقریباً پر کرد.

گفتم: «چرا بی‌خیال نمی‌شوی؟» و دستم را دراز کردم و لیوان را از جلو او کنار کشیدم، به سمت راست خودم. «همین جا هستم، گوش می‌کنم. حرفت را تمام کن.»

به‌آرامی از روی میز بلند شد و به آشپزخانه رفت و با یک لیوان دیگر برگشت و آن را پر و شروع به خوردن کرد. با صدایی که نمی‌شناختم، آرام و مصمم گفت: گفتم. حالا باید بخوابم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۵۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

حجم

۳۵۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۲ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
۲۹,۷۰۰
۷۰%
تومان