دانلود و خرید کتاب زن رئیس شورای محله یرواند اتیان ترجمه آندرانیک خچومیان
تصویر جلد کتاب زن رئیس شورای محله

کتاب زن رئیس شورای محله

انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب زن رئیس شورای محله

کتاب زن رئیس شورای محله نوشتهٔ یرواند اتیان و ترجمهٔ آندرانیک خچومیان است. نشر افق این رمان معاصر ارمنی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب زن رئیس شورای محله

کتاب زن رئیس شورای محله حاوی یک رمان معاصر و ارمنی است که لحن راوی و هدف راوی را از بیان داستان به‌صورت موازی و جدا از هم پیش می‌برد؛ روشی که اغلب طنزپردازان برای بیان شرایط سخت و به تصویرکشیدن زشتی‌ها از آن استفاده می‌کنند. این رمان ماجرای دو خانواده را روایت کرده است که برای کاندیدشدن در شورای محله و کسب رأی، به رسواکردن یکدیگر و کسب منافع بیشتر برای خود روی می‌آورند. گفته شده است که این اثر در ابتدا به‌صورت پاورقی در روزنامهٔ «ژاماناک» منتشر شد، اما به‌دلیل تغییر شرایط سیاسی حکومت عثمانی، یرواند اتیان کتابش را در فاصلهٔ دو نوبت زندان رفتنش به پایان رساند.

خواندن کتاب زن رئیس شورای محله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ارمنستان و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره یرواند اتیان

یرواند اتیان در ۱۹ سپتامبر ۱۸۶۹ در کنستانتینوپل به دنیا آمد و در ۱۹۲۶ در مصر درگذشت. او همراه با هم‌عصر خویش، «هاکوپ بارونیان» یکی از تأثیرگذارترین طنزپردازان ارمنی شمرده می‌شود. نوشته‌های او که شامل رمان‌ها و داستان‌های کوتاه می‌شود، اغلب به‌صورت طنزآمیز به رذیلت انسانی اشاره می‌کند. از سال ۱۸۸۲ شروع به تحصیل در «کالج بربریان» کرد. با چاپ آثارش در سال ۱۸۸۷، از سوی «آرپیار آرپیاریان» دعوت به همکاری به‌عنوان معاون سردبیر در روزنامهٔ «میهن» شد. در اوت ۱۸۹۶ در جریان کشتار حمیدیه به‌طور مخفیانه کنستانتینوپول را ترک می‌کند و پس از انقلاب ترک‌های جوان در سال ۱۹۰۸ به آنجا بازمی‌گردد. در سال ۱۹۱۵ در جریان نسل‌کشی ارمنی‌ها، از استانبول به صحرای سوریه تبعید شد. باتوجه‌به آشنایی که با زبان‌های فرانسه و ترکی داشت، در دیرالزور به‌عنوان مترجم برای یک افسر آلمانی، توانست از قربانی‌شدن رهایی یابد. در سال ۱۹۱۸، پس از پایان جنگ جهانی اول مسئولیت خویش را جمع‌آوری یتیمان از صحراهای سوریه و اسکان آن‌ها در یتیم‌خانه دانست. تنها منبع درآمدی او از طریق نوشته‌هایش بود. در سال ۱۹۲۲ کنستانتینوپل را ترک کرد و در بخارست و نقاط مختلف خاورمیانه زندگی کرد. یروانت اودیان سال‌های پایانی عمرش را در قاهرهٔ مصر سپری کرد و در همان‌جا به خاک سپرده شد. «زن رئیس شورای محله» رمانی از اوست.

بخشی از کتاب زن رئیس شورای محله

«دو هفته از آن ماجراها گذشته بود. اسقف اعظم با نامه‌ای رسمی شورای موقت محله را دعوت کرده بود تا بلافاصله پست خود را تحویل بگیرند و وظایف مردم‌دوستانهٔ خود را انجام دهند.

شورای جدید محله، اولین جلسهٔ خود را در خانهٔ تاجر برگزار و هیئت رئیسه را انتخاب کرده بود.

مارکارافندی یک‌صدا به ریاست انتخاب شده بود و آقای گارگین به عنوان منشی. مسئولیت خزانه‌داری هم به میهرانیک توساخیان‌افندی سپرده شده بود.

پس از تقسیم مسئولیت‌ها، شورای موقت محله روز یکشنبه به کلیسا رفت و در اتاق جلسه جلوس کرد. اهالی محله به طور کلی خوب استقبال کردند، به‌خصوص عناصر مخالف، یعنی کلوب صاعقه که با تشکیلات تازه‌تأسیس وحدت کرده بودند.

سوسِریانتس به دوستانش می‌گفت: «مارکارافندی آدم عاقلیه، من اون رو از نزدیک نمی‌شناختم، ولی حالا فرصت داشتم بررسی کنم، خوش‌بنیه است، فقط باید راهنماییش کرد، به راهنما احتیاج داره.»

سوسِریانتس فکر خود را به این شکل جمع‌بندی کرده بود: «قدرت رهبری را باید به توان کاپیتالیستی پیوند داد و این دو را به خدمت پیشرفت فرهنگی درآورد.»

بعد از تشکیل شورای موقت محله، او همهٔ فعالیت‌های آتشین خود را بر گسترش این قطعنامه قرار داده بود. اعضای کلوب صاعقه مانند دانش‌آموزانی که درس خود را خوب یاد گرفته بودند قطعنامه را برای آنانی که مخالف بودند تکرار می‌کردند.

ـ برادر مارکارافندی توان کاپیتالیستی رو نمایندگی می‌کنه درحالی‌که ما جوانانی آگاه و با قدرت رهبری هستیم. اگه بتونیم این دو تا رو به هم پیوند بدیم، کار فرهنگی رشد بالنده‌ای تو محلهٔ ما می‌کنه.

ولی این پروپاگاندا زیاد به درد مکتب پیکار نمی‌خورد. این‌ها در طول مبارزهٔ انتخابات شورای محله کنار مارکارافندی و هم‌مرام‌هایش بودند و انتظار داشتند به ثمرهٔ تلاش خود برسند. حالا کلوب صاعقه با قطعنامه و قولی که به مردم داده بود، پا به میدان گذاشته بود و داشت تهدید می‌کرد که خودش ثمرهٔ پیروزی را به دست خواهد آورد.

رفیق کایتزونی در نخستین لحظات، با عجله نزد مارکارافندی رفت و به او بابت پیروزی‌اش تبریک گفت و به طور مشخص به تاجر فهماند که بخش اعظم این پیروزی را مدیون تلاش‌های فداکارانهٔ مکتب پیکار است، ولی مارکارافندی استقبال چندان پرشوری از هم‌رزمانش نکرد و برعکس، دلبستگی خودش را بیشتر به سوسِریانتس نشان داد. این امر رفیق کایتزونی را دلگیر کرد. او نتوانست خودش را کنترل کند و نارضایتی‌اش را به مانوک‌آقا اعلام کرد. عضو جدید شورای موقت گفت: «تو انجیل نخوندی؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۳۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
۳,۰۰۰
۷۰%
تومان