دانلود و خرید کتاب پس از تو جوجو مویز ترجمه شیدا رضایی

معرفی کتاب پس از تو

کتاب پس از تو نوشتهٔ جوجو مویز و ترجمهٔ شیدا رضایی است. انتشارات جامی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر در ادامهٔ کتاب «من پیش از تو» منتشر شده و از رمان‌های عاشقانه پرفروش نیویورک‌تایمز بوده است.

درباره کتاب پس از تو

کتاب پس از تو را جوجو مویز در ادامهٔ رمان «من پیش از تو» نوشته است؛ رمانی که دربارهٔ «لوئیزا کلارک» بود؛ دختری ۲۶ساله و از طبقهٔ کارگر جامعه که همراه با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. جوجو مویز کتاب پس از تو را هم با یک حادثه آغاز می‌کند؛ حادثه‌ای که قصهٔ کتاب بر آن سوار است.

رمان پس از تو به ۱۸ ماه پس از مرگ «ویل» بازمی‌گردد. این بار با «لوئیزا» در وضعیتی روبه‌رو می‌شویم که از طرفی با غم از‌دست‌دادن ویل و از‌طرف‌دیگر با عذاب‌وجدان ناشی از کمک به او برای پایان‌دادن به حیاتش دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. روحیه و زندگی او بسیار آشفته و پریشان است. لوئیزا دچار افسردگی شده است؛ حال آنکه ماه‌ها قبل به ویل قول داده بود همهٔ تلاش خود را بکند تا زندگی هیجان‌انگیز و شیرینی را تجربه کند. حالا هیچ فعالیت خاصی انجام نمی‌دهد. او بعد از مرگ ویل به لندن آمده و در آپارتمانی زندگی می‌کند که با پول ویل خریده است. لوئیزا در کافهٔ فرودگاه مشغول به کار است، مدام درگیر خاطرات ویل است و در ذهنش با او گفت‌و‌گو می‌کند.

رمان به‌همین‌صورت پیش می‌رود تا اینکه اتفاق عجیبی در زندگی لوئیزا رخ می‌دهد. اتفاقی که زندگی او را به حاشیه می‌برد.

درون‌مایهٔ این رمان عبارت از توانایی انسان در بازسازی زندگی خود پس از اتفاقات غم‌انگیز و از‌دست‌دادن‌ها است.

این کتاب نخستین بار در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۵ در بریتانیا چاپ شد. جوجو مویز دربارهٔ این کتاب گفته است که قصد نداشته ادامه‌ای بر ماجراهای داستان من پیش از تو بنویسد، اما کار بر روی یک متن سینمایی و خواندن حجم انبوهی از توئیت‌ها و ایمیل‌های به‌اشتراک‌گذاشته‌شده او را متوجه این موضوع کرد که این مسئله تبدیل به سؤال روزانهٔ اغلب مخاطبان شده است؛ اینکه لو (لوئیزا به‌عنوان شخصیت رمان نخست) پس از آن ماجراها با زندگی خودش چه کرد. پس رمان پس از تو نیز نوشته شد.

خواندن کتاب پس از تو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جوجو مویز

جوجو مویز در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن به دنیا آمد. او روزنامه‌نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمان‌های عاشقانه مشغول است.

مویز یکی از چند نویسنده‌ای است که دو بار برندۀ جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) به‌وسیلۀ انجمن نویسندگان رمان‌های عاشقانه (Romantic Novelists' Association) شده است. آثار او به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده‌اند.

فهرست کتاب‌های جوجو مویز:

باران پناه دهنده (۲۰۰۲)، میوه خارجی (۲۰۰۳)، مرکز فروش طاووس (۲۰۰۴)، کشتی عروس ها (۲۰۰۵)، خلیج نقره‌ای (۲۰۰۷)،موسیقی شب (۲۰۰۸)، اسب رقاص (۲۰۰۹)، آخرین، نامه از معشوقت (۲۰۱۰)، من پیش از تو (۲۰۱۲)، ماه عسل در پاریس (۲۰۱۲)، دختری که رهایش کردی (۲۰۱۲)، یک به علاوه یک (۲۰۱۴)، پس از تو (۲۰۱۵)، تک و تنها در پاریس، (۲۰۱۷)، باز هم من (۲۰۱۸) و بخشنده ستاره‌ها (۲۰۱۹).

بخش‌هایی از کتاب پس از تو

«بوی قهوه می‌آمد. چند ثانیه طول کشید تا بفهمم چرا بوی قهوه در تمام آپارتمانم پیچیده، وقتی جواب را فهمیدم صاف نشستم و همین‌طور که پیراهن را روی سرم می‌کشیدم، از تخت بیرون پریدم.

روی کاناپه پا روی پا انداخته بود و سیگار می‌کشید و از تنها لیوان خوبم به عنوان زیر سیگاری استفاده می‌کرد. تلویزیون روشن بود - داشت برنامه‌ای از کودکان پر شر و شور و مجریانی با لباس‌های آراسته روشن که شکلک در می‌آوردند، پخش می‌کرد ـ و دو فنجان از جنس فوم روی گچ‌بری بالای بخاری بود.

نیم‌نگاهی به من کرد و گفت: «هی، سلام. سمت راستیه مال توئه. نمی‌دونستم چی دوس داری، برات امریکانو گرفتم.»

پلک بر هم زدم، بینی‌ام از دود سیگار گرفته بود. آن‌طرف اتاق رفتم و پنجره را باز کردم. به ساعت نگاه کردم. «این ساعت درسته؟»

«آره. قهوه شاید یکم سرد شده باشه. نمی‌دونستم بیدارت کنم یا نه.»

دست دراز کردم قهوه را بردارم و گفتم «امروز تعطیلم.» به اندازه کافی گرم بود. سپاسگزارانه جرعه‌ای نوشیدم. بعد به فنجان خیره شدم. «وایسا ببینم. اینا رو چه جوری گرفتی؟ من که در خونه رو قفل کرده بودم.»

گفت: «از راه پله اضطراری رفتم. هیچی پول نداشتم و به آقای توی نونوایی گفتم تو آپارتمان کی هستم و گفت می‌تونی بعدا پولش رو ببری. اوه، پول دو تا بسته سالمون دودی و پنیر خامه‌ای هم بهش بدهکاری.»

«بدهکارم؟» می‌خواستم عصبانی باشم، ولی واقعا گرسنه بودم. با نگاه دنبالشان گشتم.

نگاه خیره‌ام را دنبال کرد. «اوه، اونا رو خوردم.» دود را چون حلقه‌ای به سمت مرکز اتاق فرستاد. «یخچالت خالی بود. واقعا باید یه سروسامونی به اینجا بدی.»

دختر امروز صبح آن‌قدر با دختری که دیشب از خیابان جمع کردم فرق داشت که سخت می‌شد باور کرد هر دو یکی هستند. به اتاق خواب برگشتم تا لباس بپوشم، گوشم به صدای تلویزیون دیدنش بود و بعد صدای پایش که به آشپزخانه می‌رفت تا نوشیدنی بردارد.»

معرفی نویسنده
عکس جوجو مویز
جوجو مویز

جوجو مویز، نویسنده رمان مشهور من پیش از تو، در ۴ اکتبر ۱۹۶۹ در میدستون انگلستان به دنیا آمد. در دوران کودکی، مویز کتاب ولوت ملی اثر انید باگنولد را خواند و خواندن این کتاب باعث شد او در دوران کودکی احساس کند می‌تواند به چیزهایی بزرگ‌تر از آن‌چه در آن زمان فکر می‌کرد، دست‌ پیدا کند.

حمید
۱۳۹۶/۰۶/۲۰

در مورد مضامین مفهومی داستان سعی میکنم نظرمو برای خودم نگه دارم. اما باید گفت داستان منسجمه . قسمت های مختلف داستان با کشش خوبی همراه شده . متن صمیمی و خوبی کار شده. شخصیت ها به خوبی کار میشن

- بیشتر
hanifo
۱۳۹۶/۰۵/۰۷

پیش از تو خیلی خیلی دلنشین تر بود . واقعا گاهی کش دادن داستانا و فیلما از لذت اثر اول هم کم میکنه ... !

ƒaɾʑaŋҽɧ
۱۳۹۶/۰۲/۰۲

خیلی داستان قشنگی داشت. به اندازه من پیش از تو از خوندنش لذت بردم. دوست دارم داستان همینجا تموم نشه و کتاب دیگه ای در ادامش چاپ بشه.

arghavan
۱۳۹۶/۰۱/۱۳

کتاب بدی نبود. ولی به نظرم کتاب "من پیش از تو" داستان جذاب تری داشت که باعث میشد یکسره بشینی و بخونیش!

asal
۱۳۹۷/۰۴/۰۷

بسیار زیبا برخلاف خیلی ها میتونم بگم پس از تو هم بسیار جذاب و دوست داشتنی بود زیرا گرچه ویل نبود اما لو تونست زندگی کنه و مرد دیگری رو دوست داشته باشه میخواستم بپرسم ایا این رمان ادامه ای

- بیشتر
Dayana
۱۴۰۰/۰۳/۲۷

من نسخه فیزیکی این کتاب رو با ترجمه محمد جواد نعمتی خوندم در کمال ناباوری واقعا عالی بود. اولش از خوندن این کتاب می ترسیدم. چون هنوز پایان تلخ من پیش از تو رو هضم نکرده بودم و در عین

- بیشتر
roya
۱۳۹۶/۱۲/۱۰

اندازه ی جلد 1 قشنگ نیست ولی جذابیتای خودشو داره من دوسش داشتم ولی در کل کتاب معمولیه و دیدگاهتون به ویل رو عوض میکنه

delaram
۱۴۰۰/۰۱/۲۳

زیاد باهاش جور نبودم نسبت به جلد قبلی کمتر منو جذب کرد اما خب ارزش خوندنو داره و به خاطر اینکه بفهمیم زندگی لوئیزا کلارک چطور شد بعد از ویلیام واجبه که بخونیمش

...Par...
۱۳۹۶/۱۱/۲۰

خیلی جالب نبود...به خصوص فصول وسط کتاب به شدت خسته کننده بود...ولی فصلهای انتهاییش جذابتر میشد... ولی بازم به پای پیش از تو نمیرسه

Dentist
۱۳۹۵/۱۲/۱۲

ادامه ی کتاب من پیش از تو. لوئیزا کلارک این بار بر سر دوراهی جدیدی قرار میگیره و باز هم باید تصمیم سختی بگیره.. فااااجعه بود. خیلی بد بود! نویسنده با خودش فکر کرده که خب حالا که کتاب قبلی پرفروش

- بیشتر
فرانسیس استیوپید فاکفیس هاوتنه
آلیس در سرزمین نجایب
هر آدمی که درموردش حرف زدیم، براش سوگواری کردیم و اندوهناک بودیم، هنوز بین ماست و در هر قدممون با ما گام بر می‌داره. و مهم نیست که بعد از شش ماه اون رو از دست داده باشیم یا بعد از شصت سال، همین که اون رو داشتیم، خوش شانس بودیم.» سر تکان داد. «خوش‌شانس بودیم که اونها رو داشتیم.»
mahsa
راه بیرون آمدن از اندوه هیچ‌وقت مستقیم نیست. هم روزهای خوب هست و هم روزهای بد
مهشاد
یا اینکه چطور برای یک شب کوتاه دوباره احساس زنده و بی‌پروا بودن کرده بودم. وقتی زوج‌ها را می‌دیدم که سرها را نزدیک هم آورده و کارت پروازشان را نگاه می‌کنند و می‌خواهند برای ماجراجویی‌های عاشقانه یا برای عشق‌ورزی‌های پرهیجان به جاهای دور بروند، به او فکر نمی‌کردم. هربار که در راه رفتن به سرکار و برگشتن، آمبولانسی آژیرکشان از کنارم می‌گذشت، به او فکر نمی‌کردم. و مطمئنا حتی شب‌هایی که تنها توی خانه روی کاناپه می‌نشستم و به برنامه تلویزیونی که چیزی از آن نمی‌فهمیدم، خیره می‌شدم و شبیه به تنهاترین آدم روی زمین به نظر می‌رسیدم، به او فکر نمی‌کردم.
mahsa
مادرم با ناباوری به او خیره شد. «تو پاهاتو وکس کردی؟» «کردم؛ و اگه می‌دونستم یه چنین دردی رو تحمل می‌کنی، عشقم، دهن گشادمو می‌بستم. این چه شکنجه ایه؟ کدوم خری فکر می‌کنه کار خوبیه؟» «برنارد...» «اهمیتی نمی‌دم. خیلی درد کشیدم جوسی. ولی اگه باعث بشه که دوباره برگردیم به حالت قبل، بازم انجامش می‌دم. دلم برات تنگ شده. خیلی. تا وقتی کنار همیم، اهمیتی نمی‌دم که بخوای صدتا دوره دانشگاهی بری ـ سیاست فمینیسم، مطالعات خاورمیانه، قیطان‌دوزی برای سگ‌ها، هر چی؛ و برای اینکه بهت اثبات کنم که به خاطرت تا کجا پیش میرم، وقت اپیلاسسیون برای کل بدن گرفتم.»
Xerxes
مان شیوه قدیمی زنان را پیش گرفتم: بی‌توجهی به هر چیزی که یک مرد می‌گوید یا انجام می‌دهد و ترجیح دادن صدای بی‌وقفه طبل درون خود. اوضاع من فرق می‌کرد. این من بودم که او را بوسیدم. همه‌چیز به خاطر من اتفاق افتاده بود. پس تنها باید خودم را سرزنش می‌کردم. سعی کردم به خودم بگویم که احتمالاً خوش‌شانس بودم که زود جستم. به خودم گفتم بهتر شد که الان فهمیدم نه شش ماه دیگر، و در ذهنم جلوی آن علامت تعجب گذاشتم
mahsa
.Fuck Da Police T-shirt
☆rose☆
این نباید نهایت افق دید تو توی زندگی باشه، حرفم رو می‌شنوی؟
mahsa
پس از تو جوجو مویز
ala
نمی‌تونم بگم باهات موافقم، ولی درکت می‌کنم. فکر کنم ویل به تو افتخار می‌کنه. کلارک، تو آدم خوبی هستی. می‌بوسمت.
Dayana
ولی خیلی خوب می‌دانستم که شخصیتی که تصمیم می‌گیری به جهان ارائه دهی می‌تواند خیلی متفاوت از شخصیت درونی‌ات باشد. می‌دانستم که اندوه می‌تواند باعث شود طوری رفتار کنی که حتی خودت نمی‌توانی آن را بفهمی
مهدیه
بعضی روزها احساس می‌کنی درد و غم دارد مثل یک ویروس به تو منتقل می‌شود،
mahsa
«می‌دونی چی حال منو بد می‌کنه؟ اینکه تو مرتب قول می‌دی یه زندگی جدید شروع کنی، بعد خودت رو فدای هر ولگرد و بچه بی‌پناهی می‌کنی که سر راهت پیدا می‌شه.»
محمدحسن
ظاهر اگرچه همه‌چیز نیست، ولی حداقل زیربنای خیلی چیزهاست.
اژدهای کوچک
و بعد اشک‌های داغ احمقانه‌ام از چشمان احمقم باریدن می‌گرفت.
اژدهای کوچک
حرف زدن با او مثل نفس کشیدن بی‌دردسر بود.
اژدهای کوچک
«باید یه کاری بکنی. نمی‌شه تا ابد فقط رو نشیمن گاهت لم بدی.»
محمدحسن
حیرت‌انگیز است که چه‌قدر سریع می‌توان با جایی مثل بیمارستان خو گرفت.
محمدحسن
تو فقط همین یه زندگی رو داری
Mhd_Alimardani
خیلی از آدما دنبال خوشی خودشون می‌رن، اون هم بدون اینکه حتی یک لحظه خرابی‌هایی که پشت سرشون به‌جا می‌گذارن فکر کنن.
Mhd_Alimardani

حجم

۳۹۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

حجم

۳۹۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۵۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۳۸,۵۰۰
۳۰%
تومان