کتاب وزارت فکر و دانش سیاست
معرفی کتاب وزارت فکر و دانش سیاست
کتاب وزارت فکر و دانش سیاست نوشتهٔ شهریار وقفی پور و محرم محمدی است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ «استخوانهای روح» این نشر و شامل دفترهایی در باب فلسفه و نظریهٔ مدرن است.
درباره کتاب وزارت فکر و دانش سیاست
کتاب وزارت فکر و دانش سیاست در سال ۱۳۹۷ منتشر شد. شهریار وقفی پور و محرم محمدی در این اثر نظام آموزشوپرورش امروزی، کنکور و نظام آموزشی دانشگاهها را بررسی میکنند و نقدی مدرن و روانکاوانه از این مسائل ارائه میدهند. این کتاب بهنوعی آسیبشناسی ساختار نظام آموزشی در حوزهٔ تحلیل روان است؛ روان جمعیِ یک ملت یا نسلهای پیدرپی که همواره با کموکاستهای نظام آموزشی دستوپنجه نرم کردهاند؛ هیولای عجیبی بهنام کنکور که خواب را از متقاضیانش ربوده است و مانند سدی محکم است که شکستنش سخت و دشوار بهنظر میرسد. مؤلفان این کتاب با جمعآوری مدارک و با تکیهٔ بر شواهد در تلاش برای ارائهٔ تصویری حقیقی از نظام آموزشی ایران هستند. این کتاب به نقد روانکاوانهٔ اسطوره یا غول کنکور میپردازد و بهنحوی آسیبشناسی نظام آموزشی، بهویژه دانشگاههای ایران است.
خواندن کتاب وزارت فکر و دانش سیاست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان حوزهٔ آموزشوپرورش و دوستداران نقدهای روانکاوانه پیشنهاد میکنیم.
درباره شهریار وقفی پور
شهریار وقفی پور در خرداد ۱۳۵۶ زاده شد. او شاعر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و برگزیدهٔ دومین دورهٔ جایزهٔ شعر «احمد شاملو» است؛ همچنین فعال در حوزهٔ روانکاوی و ادبیات (نظریه و نقد، تالیف) است. او فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسیارشد فلسفهٔ هنر از دانشگاه هنر است. عضویت در هیئتداوران چندین مسابقهٔ ادبی، از جمله جایزهٔ منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی و جایزهٔ ادبی «والس» از فعالیتهای مهم این نویسنده است.
بخشی از کتاب وزارت فکر و دانش سیاست
«استادان عالم باستان، نه فقط مربیان معرفتی که پیامبران محلی یا عرفی نیز بودهاند؛ اما این نقش آنان برخاسته از خود مفهوم علم بود؛ زیرا که غایت علم رستگاری بوده است: در عالم باستان، هیچ فردی بهخاطر خودِ علم به آن نمیپرداخت، چراکه غایت قصوی علم خارج از دامنهٔ آن بوده است و علم مسیر، واسطه یا ابزاری برای رسیدن به امری والاتر، یعنی سعادت فرد، بوده است؛ به همین دلیل نیز معرفت اولی، نه فیزیک یا شناخت طبیعت که متافیزیک یا همان ماوراءالطبیعه بود. بهاینترتیب، علم تنها شیوهای برای شکل بخشیدن به نفس فرد بوده است، چنانکه دیگر حرفهها و معارف نیز مقصودی جز این نداشتند. همینجا است که برخی از مورخان علم، تمایزی ریشهای را میان عالم کهن و جهان مدرن، در نسبت به علم، صورتبندی کردهاند؛ تمایزی که نخستین بار توسط الکساندر کوئره و سپس الکساندر کوژِو بهشکل اصول اولیه درآمده است و آن تفاوت میان اپیستمه/ تخنه (عالم کهن) و نظریه/ تکنیک (جهان مدرن) است که مهمترین نتیجهٔ آن تفاوت میان ایدهآل علم و علم درونماندگار یا غیراستعلایی است که اولی به عالم کهن و دومی به جهان مدرن مربوط است. اینکه علم ایدهآلی داشته باشد، مبتنی بر وجود نقطهای ایدهآل است که در صفحهٔ علم وجود ندارد؛ اما بهشکلی پارادوکسیکال نوعی علم ایدهآل را برمینهد که همانطور که گفته شود، در ماورا یا «متا» ی علم وجود دارد و همان معرفت اولی یا فلسفه یا ماوراءالطبیعه است؛ حال آنکه جهان مدرن که پیامد منطقی روشنگری است، نوعی جهانِ خودآگاه یا جهان درونماندگار یا غیراستعلایی است؛ ازهمینرو، علم مدرن نیز هیچگونه ایدهآلی ندارد، نه بهشکلِ ایدهآل یا هدف علم و نه بهشکل علمِ ایدهآل. پیامد این دو گونه نگاه برای آموزش نیز بدینشکل صورتبندی میشود: آموزش در دنیای کهن سعادتِ فردی را نشانه میگیرد و ازهمینرو، تخنه یا فنِ کاربستِ معرفت یا اپیستمهاش معطوف است به سعادتِ فرد؛ اما آموزشِ مدرنِ همنوا با علم مدرن به سوژه (و نه فرد) نظر دارد و ازهمینرو میتواند نهادمحور باشد. بهعبارت دیگر، مکان انتقال علم در دنیای کهن، مکتبخانهٔ پراحساسی است که در آن استاد، از خلال انتقال معرفت، نفس شاگرد را میسازد و او را برای زندگیِ ایدهآل تربیت میکند؛ حال آنکه این مکان در جهان مدرن، مدرسهای خواهد بود که در آن، وظیفهٔ انتقال علم به معلمی عاری از احساسات شخصی و ماشینگونه سپرده خواهد شد که تنها تولید سوژهٔ علم را، بنا به منطق نهاد آموزشی، پی میگیرد.»
حجم
۱۱۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۱۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه