دانلود و خرید کتاب هورامه یاسر یسنا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب هورامه

کتاب هورامه

نویسنده:یاسر یسنا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب هورامه

کتاب هورامه نوشتهٔ یاسر یسنا در انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است. این داستان به تاریخ، فرهنگ و میراث جنگ می‌پردازد. این اثر به تأثیرات روانی و اجتماعی جنگ بر انسان‌ها می‌نگرد و در فضایی از تنش، اضطراب، و امید، تجربه‌های شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب هورامه

نویسنده از فصل اول با عنوان سودای بازگشت خواننده را به میان صحنه‌های تکان‌دهنده و سرشار از حسی تلخ و واقعی از جنگ می‌برد. شخصیت اصلی، غرق در محیطی وهم‌انگیز و بی‌پایان از گل‌ولای و آب‌های راکد، دستخوش بی‌تابی و تلاش برای یافتن رهایی است. سبک نگارش داستان با فضاسازی قوی و استفاده از زبانی تصویری، خواننده را به دل جنگ و کشاکش‌های درونی قهرمان داستان می‌کشاند.

«هورامه» در لایه‌های زیرین خود به مضامینی چون آرزوهای بربادرفته، تمنای زندگی، و شکنندگی امید در مقابل واقعیت‌های هولناک می‌پردازد. روایت با حسرتی عمیق و لحنی تلخ، چشم‌اندازی به مفهوم مرگ، فاجعه، و گم‌گشتگی می‌افکند. برخی از ویژگی‌های این اثر عبارت‌اند از توصیفات بدیع و گیرای مناظر جنگی که با حس‌وحال شاعرانه همراه است و روایت شخصی از دردها و تنهایی‌های یک رزمنده که میان مرگ و زندگی دست‌وپا می‌زند.

کتاب هورامه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان ادبیات جنگ، داستان‌های با درون‌مایه‌های فلسفی، و کسانی که به خوانش متون غنی از لحاظ زبان و ساختار علاقه‌مند هستند، توصیه می‌شود. یاسر یسنا با قلمی روان و نافذ به کاوشی در احوال انسان در مواجهه با دشوارترین لحظات زندگی‌اش پرداخته و اثری خواندنی خلق کرده است.

بخشی از کتاب هورامه

«بدون این‌که سرم را تکان بدهم، مردمک چشمم را به طرف نی‌ها چرخاندم. شعاع باریک نوری که معلوم نبود چطوری توانسته از لابه‌لای آن‌همه ساقهٔ نی، که مثل کلاف سردرگم به هم تنیده شده بودند، رد شود، صاف افتاد توی چشمم. تیغ آفتاب. فکر کردم شاید این شعاع باریک نور یک جور نشانه باشد، نشانه‌ای برای نجات! هر چه که بود گرمای لطیفش به تنم جان می‌داد. انگار یک شکم سیر آب شیرین خورده باشم یا یک ساندویچ کتلت با خیارشور زیاد لمبانده باشم. آن صدای امیدبخش هم مدام در مغزم تکرار می‌شد. تالاق تالاق تالاق! تلق تلق تلق... مثل صدای اولین قطره‌های باران بهاری رامسر، روی شیروانی کلبهٔ کوهستانی که از بچگی تمام پنجشنبه‌هایم را آن‌جا گذرانده‌ام. کنار پدر و مادر و خواهرهایم.

خشکم زده بود. زل زدم به مسیر نور. حتا پلک زدن هم یادم رفته بود. باد بین شاخه‌های دراز و کلُفت نی‌ها می‌پیچید و تکان‌تکانشان می‌داد و آن شعاع باریک نور را قطع و وصل می‌کرد. انگار چشمک می‌زد. نمی‌دانم چه نیرویی من را به طرف نور کشاند. خون در پاهایم دوید. از جا بلند شدم و زدم به دل نی‌ها! انگار می‌خواستم پا در دنیای دیگری بگذارم که توبه‌تویش ناشناخته بود. محلهٔ خرپشه‌ها و سنجاقک‌های ریزه میزه‌ای که مثل C۱۳۰ سنگین و پر سروصدا تیک‌آف می‌کنند و چند متر آن‌طرف‌تر روی سطح آب فرود می‌آیند، بدون این‌که فرو بروند. در مقابلم انبوهی از ساقه‌های سبز و زرد، دور تن هم پیچیده و بالا رفته بودند. به چشم می‌آمد که حریف این‌همه ساقه و چوب و حشره نشوم. ولی باید می‌رفتم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

حجم

۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان