
کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
معرفی کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید نوشتهی میچ آلبوم و با ترجمهی طیبه طاهرآبادی، داستانی است که مرز میان زندگی و مرگ را به شیوهای متفاوت روایت میکند. این کتاب در دستهی رمانهای معاصر قرار میگیرد و با محوریت زندگی مردی به نام ادی، به مفاهیمی چون سرنوشت، بخشش، ارتباطات انسانی و معنای زندگی میپردازد. روایت داستان از لحظهی مرگ ادی آغاز میشود و او را در سفری عجیب و پررمزوراز در دنیای پس از مرگ همراهی میکند؛ جایی که قرار است با پنج نفر روبهرو شود که هرکدام نقشی کلیدی در زندگیاش داشتهاند. نشر نیک فرجام آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
این رمان با قلم میچ آلبوم، نویسندهی شناختهشدهی آثار فلسفی و داستانی، به زندگی مردی سالخورده به نام ادی میپردازد که سالها به عنوان تعمیرکار در شهربازی روبی پیر کار کرده است. پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، داستانی است که با مرگ ادی آغاز میشود و او را به دنیایی دیگر میبرد؛ جایی که باید با پنج نفر از گذشتهاش روبهرو شود. هر یک از این افراد، به نوعی با زندگی ادی گره خوردهاند و قرار است حقیقتهایی را دربارهی تأثیر متقابل انسانها بر یکدیگر آشکار کنند. ساختار کتاب بر پایهی سفر ادی در بهشت و ملاقاتهایش با این پنج نفر شکل گرفته است. روایت، میان خاطرات کودکی، جوانی، عشق، جنگ و سالهای پیری ادی در رفتوآمد است و از زاویههای مختلف به زندگی او و معنای اعمالش مینگرد. میچ آلبوم در این اثر، با زبانی ساده و روایتی خطی، مفاهیمی چون بخشش، رهایی از گذشته و پیوندهای انسانی را واکاوی کرده است.
خلاصه داستان پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با مرگ ادی، مردی هشتادوسه ساله و تعمیرکار شهربازی، آغاز میشود. ادی در جریان یک حادثهی ناگهانی جان خود را از دست میدهد و پس از مرگ، خود را در دنیایی ناشناخته مییابد. او متوجه میشود که قرار است با پنج نفر ملاقات کند؛ افرادی که هرکدام بهنوعی در سرنوشت و زندگی او نقش داشتهاند، حتی اگر خودش از این تأثیرات بیخبر بوده باشد. اولین ملاقات ادی با مرد آبی است؛ کسی که در کودکی ادی، بهطور غیرمستقیم بر اثر یک اتفاق جان خود را از دست داده است. مرد آبی به ادی میآموزد که زندگی انسانها به هم پیوسته است و هیچ عملی بیتأثیر بر دیگران نیست. در ادامه، ادی با افراد دیگری روبهرو میشود که هرکدام حامل درسی دربارهی بخشش، عشق، فداکاری و معنای واقعی زندگی هستند. روایت، با بازگشت به خاطرات ادی از کودکی، رابطه با خانواده، عشقش به مارگریت و سالهای جنگ، لایههای مختلف شخصیت او را آشکار میکند. هر ملاقات، بخشی از گذشتهی ادی را روشن میسازد و به او کمک میکند تا معنای زندگی و مرگ خود را بهتر درک کند. در نهایت، ادی درمییابد که حتی سادهترین زندگیها نیز تأثیرات عمیق و ماندگاری بر دیگران دارند و هیچ سرنوشتی بیاهمیت نیست.
چرا باید کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی متفاوت از مرگ و زندگی پس از آن، به مفاهیمی میپردازد که کمتر در داستانهای رایج دیده میشود. پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید، با تمرکز بر تأثیرات متقابل انسانها، نشان میدهد که حتی کوچکترین اعمال و تصمیمات، میتوانند سرنوشت دیگران را تغییر دهند. روایت داستان، همدلی و درک عمیقتری نسبت به روابط انسانی ایجاد میکند و به خواننده فرصت میدهد تا به گذشته، اشتباهات و بخشش از زاویهای تازه نگاه کند. همچنین، ساختار داستانی مبتنی بر سفر و ملاقاتهای معنادار، جذابیت خاصی به روایت بخشیده است. این اثر برای کسانی که به دنبال داستانی تأملبرانگیز و انسانی هستند، تجربهای متفاوت فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای فلسفی، کسانی که دغدغهی معنای زندگی، بخشش و تأثیر روابط انسانی را دارند، و افرادی که به روایتهای متفاوت دربارهی مرگ و زندگی پس از آن علاقهمندند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال بازنگری در گذشته و یافتن معنای تازهای برای تجربیات خود هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید
ادی در یک فنجان چای بیدار میشود. یکی از وسایل سرگرمی شهربازیهای قدیمی است یک فنجان چای بزرگ که از چوب برأق و تیره. با یک صندلی راحتی و یک درب با لولای استیل ساخته شده است. دست و پای ادی از لبهها آویزان بود و آسمان همچنان رنگ عوض میکرد. از قهوهای کفش چرم به سرخ تیره تغییر رنگ میداد. ناخودا گاه میخواست عصایش را بردارد. او سالهای آخر عمرش, عصا را کنار تختش میگذاشت» چون بدون عصا توان بلند شدن این باعث شرمندگی ادی میشد. وقتی با مردم احوالپرسی میکرد به شانه آنها ضربه میزد اما حالا دیگر عصایی وجود نداشت. بنابراین ادی خسته و داغون خودش را بالا کشید. با کمال تعجب. کمرش درد نمیکرد؛ پایش مشکلی نداشت؛ او ناگهان خودش را بالا کشید و متوجه سه چیز غیرعادی شد: اول حس خوبی داشت. دوم خیلی تنها بود. سوم او هنوز داخل روبی پیر بود. اما حالا روبی پیر فرق کرده بود. چادرهای برزنتی و قسمتهای خالی چمن و تعدادی سد که میتوانستی خوش خوشک موج شکنها را از بیرون اقیانوس ببینید؛ رنگهای وسایل بازی» قرمز آتش نشانی و سفید خامهای بودند؛ نه سبز آبی یا خرمایی مایل به فهوهای و هر وسیلهای برای خودش دکه بلیت فروشی چوبی داشت.
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه