دانلود و خرید کتاب صوتی در ایستگاه راه آهن
معرفی کتاب صوتی در ایستگاه راه آهن
کتاب صوتی در ایستگاه راه آهن، نوشته ایساک بابل است. از بابل اغلب بهعنوان یکی از مهمترین داستاننویسان قرن بیستم ادبیات روسیه اسم میبرند.
اتفاقات این کتاب با توجه به نام داستان در یک ایستگاه قطار روایت میشود. جوانان ایستادهاند و آمادهی رفتن به جنگ میشوند. اطلاعی از دنیای واقعی ندارند و ترس و نگرانی و بیتفاوتی مهمترین واکنشهای مردم است.
این کتاب روایت خشونت انسان است. نویسنده در فضای دیکتاتوری استالینی نفس کشیده است و خفقان را درک میکند. در این داستان هم فضا را با همان فشار برای مخاطب روایت می کند.
شنیدن کتاب در ایستگاه راه آهن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات جهان مخصوصا اروپای شرقی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب در ایستگاه راه آهن
«این که میگویم، دو سال پیش اتفاق افتاد؛ در ایستگاهی متروک نزدیک پنزا که ظاهرا خداوند بزرگ ما نیز آن را فراموش کرده بود. جمعیت مختصری در گوشهای از ایستگاه دیده میشدند. من هم تصمیم گرفتم به آنها بپیوندم. سروصدایی راه انداخته بودند. ظاهرا میخواستند سربازی را که به خط مقدم ارسال میشد، بدرقه کنند.
یکی از آنها، جوانی که مست بود، سرش را بالا گرفته بود و آکوردئون کوچکی مینواخت. یک نفر دیگر که مدام سکسکه میکرد و ظاهرش به کارگرهای کارخانه میماند، دستهایش را شل و بیقید، به سمت نوازنده گرفته بود. در حالیکه بدنش تکان میخورد، زمزمه میکرد:
جانمی، آقا پسر! بنازم ایوان! جانمی! بزن پسر، بزن ببینم!
بعد هم به نوبت، وسط رقصش میایستاد و برای خستگی، چند جرعه شراب را در ظرف کثیفی که پر بود از مایعی به رنگ مهتاب، میریخت و یکنفس سر میکشید. بطری با مایع کدر و مهآلود خود، از دستی به دست دیگر گردش میکرد.
آنقدر آورده بودند که همگی برای خوردن، مقدار کافی داشتند. پدر سرباز، ساکت و رنگپریده، گوشهای روی زمین نشسته بود. برادر سرباز که تابهحال بهزور توانسته بود خود را نگاه دارد، یکباره استفراغ کرد. بعد هم به زمین افتاد و صورتش در انبوه آنچه بیرون ریخته بود، جای گرفت و به خواب رفت. قطار به ایستگاه رسید».
درباره ایساک امانوئلویچ بابل
ایساک امانوئلویچ بابل، داستاننویس، نمایشنامهنویس، مورخ و روزنامهنگار یهودیتبار در سال ۱۸۹۴ میلادی در ادسای اکراین (بخشی از امپراتوری روسیه در آن زمان) متولد شد. بابل به حزب کمونیست شوروی وفادار بود؛ اما وفاداری او بیچون و چرا نبود و وی گاه، انتقادهایی به روند پیشگرفتهشده توسط این حزب وارد میساخت.
او قربانی پاکسازی عظیم استالین شده و در سال ۱۹۴۰میلادی، یک سال پس از دستگیریاش اعدام شد. در پی دستگیری، نام بابل از کتاب، تلویزیون، مقالات و دانشنامهها پاک گردیده و عملا به شخصی ناشناس تبدیل شده بود. بابل پیش از اعدامش، ۸ ماه در زندان بهسر برده و به تروریسم و جاسوسی برای اتریش و فرانسه متهم گشته بود. او به هنگام اعدام، تنها ۴۶ سال داشت.
آثار بابل بیش از یک دهه پس از مرگ وی، دوباره در سال ۱۹۵۴ اجازهی چاپ گرفت. نخستین مجموعهی کامل آثار داستانی وی یک دهه و نیم پس از تجزیهی شوروی، در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
از بابل آثار ارزشمند بسیاری برجای مانده است. دو مجموعه داستان «سوارهنظام سرخ» و «داستانهای اودسا» از مهمترین آثار وی و شاهکارهای ادبیات روس هستند.
بابل با ماکسیم گورکی، نویسندهی نامدار روس دوستی نزدیکی داشت. گورکی به بابل در نشر برخی از آثارش کمک کرد و همواره مشوق او بود. بابل نیز در زندگینامهاش از گورکی به نیکی یاد میکند و خود را مدیون وی میداند. وی همچنین برخی از داستانهای خویش را به گورکی تقدیم کرده است.
بابل به آثار تولستوی نیز بسیار علاقمند بود. او دراینباره میگوید: «اگر دنیا خود میتوانست شرح حال خود را بنویسد، قطعا همانند تولستوی مینوشت.»
• غروب آفتاب (نمایشنامه، ۱۹۲۶)
• ماریا (نمایشنامه، ۱۹۳۵)
• داستان کبوترخانهی من
زمان
۲۵ دقیقه
حجم
۱۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۵ دقیقه
حجم
۱۸٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد